به گزارش خبرنگار کردپرس، ساعت 21 و 30 دقیقه. یکی از شب های ماه محرم. مسیر دومین مسجد قدیمی شهر قروه. از خیابان شریعتی تا خیابان 12 فروردین را باید طی کنی تا به قدیمی ترین منطقه شهر برسی. مسجد امام رضا (ع)؛ مسجدی که درست در آخرین سربالایی خیابان قرار دارد. نمای فیزیکی مسجد به گونه ای است که اگر با دقت نگاه نکنی متوجه آن نمی شوی. بافت آن شباهتی به مسجدهای امروزی ندارد و خبری از کاشی کاری و گلدسته و ظاهرسازی هم نیست. یک مکان قدیمی ساده و بی آلایش که تنها تابلو و در سبز رنگ آن معرف مسجد بودنش است و بس.
می گویند اینجا در این مسجد هیئتی تأسیس شده که همه جوانند و پر شور. هیئتی که با کمترین امکانات و بدون مکان ثابت از سال 83 تا کنون در مناسبت های مختلف فعالیت می کند. «هیئت فاطمیون» که در مسجد امام رضا اسکان دارد و در این روزهای عزاداری ماه محرم به غم نشسته و به ضریح اشک دخیل بسته. در این هیئت ابتدا زیارت عاشورا قرائت می شود، سپس سخنرانی و روضه و در نهایت هم مداحی و تمام...
همه پای کارند
هنوز مانده تا مراسم شروع شود. از ساعت 22 شب به بعد معمولاً هیئت ها شلوغ می شوند. اما قبل از شروع مراسم جوانانی را می بینی که آمده اند تا هرکدام به نوعی کاری انجام دهند و گوشه ای برگزاری مراسم را به دست گیرند. یکی حیاط را آب و جارو می کند، دیگری وسایل صوتی را تنظیم و یکی هم چیدمان پرچم های نصب شده بر دیوار را زیر نظر می گیرد و همین طور وسایل سرمایشی هم چک می شود.
مسجد چندان بزرگ نیست. بخشی از مکان آن به انباری تبدیل شده و بین انباری و بخش سخنرانی با پارچه ای سیاه جدا شده و به نوعی بچه های هیئت فضای معنوی جالبی را برای خود مهیا کرده اند. ورودی خواهران از حیات و ورودی آقایان هم از در اصلی است. برای بانوان داخل حیات فرش هم گذاشته اند تا اگر جا کم بود داخل حیات بنشینند و راحت تر باشند.
جوان و نوجوان، کودک و بزرگسال. این ترکیب هیئتی فاطمیون است که هر کدام بخشی از کار را به دست گرفته و به نوعی پای کارند. کوچکترها کمی شلوغ کارند اما شیطنت شان هم در این حال و هوای محرم به نسبت متفاوت است. گاهی کمک کارند و گاهی هم مشغول بازی. گاهی با سکوت نگاه می کنند و گاهی هم کنجکاوانه سؤال و جواب.
استادی که با عشق حسینی می نگارد
داخل حیاط مسجد منتظر ایستاده ای. اعضای اصلی هیئت یکی یکی می آیند و هرکدام به کاری مشغول می شوند. در این میان یکی از قدیمی ترین افرادی که از زمان تأسیس هیئت پای کار بوده از راه می رسد. چهره آرامی دارد و در پس این آرامی غمی عجیب نهفته که دوست داری بدانی از چیست اما وقار نشسته در این نگاه حس کنجکاوی ات را در نطفه خفه می کند.
بچه های سن پایین هیئت استاد صدایش می زنند. نامش «حمیدرضا کیهانی» است. 34 سال سن دارد و از سال 80 فعالیت های فرهنگی انجام می دهد. مهندسی الکترونیک دارد و در طب سنتی هم وارد و آشنا و به قولی می توان گفت همه فن حریف است.
همین که استاد وارد مسجد می شود شروع به کار می کند. به سراغ سیستم تنظیم صدا می رود و در حین چک کردن آن از خودش و حال و هوای هیئت می گوید. «از سال 83 از بطن تأسیس این هیئت بوده ام و تا به امروز برای پاسداشت شعائر اهل بیت تلاش کرده ایم. همان سال های آغازین تأسیس هیئت جمعی بودیم از فعالان فرهنگی و دوست داشتیم کار کنیم برای امام حسین.»
استاد آچار فرانسه هیئت است. تقریباً کارهای مهندسی و اساسی بر عهده اوست. معتقد است اگر در خط اهل بیت و برنامه های هیئت نمی بود مشخص نمی شد الان در کجای نظام هستی قرار می گرفت و چه می کرد و به چه مسیری می رفت.
نگاهی به اطراف می اندازد. مردم یکی یکی می آیند و هر کدام گوشه ای می نشینند. استاد کیهانی وقتی از تنظیم سیستم صوتی اطمینان خاطر می یابد به منبر سخنرانی نگاهی می اندازد و سپس به دیگر بچه های هیئت یکسری موارد را یادآوری می کند.
او را به سمت جامعه امروزی و تعدادی از جوانان که چندان در قید و بند چگونگی قیام عاشورا نیستند وصل می کنی. کمی مکث دارد و سپس پاسخ پر معنایی می دهد. «از صدر اسلام تا الان را اگر بخواهیم یک جریان شناسی داشته باشیم به بحث شناخت ولی می رسد؛ کسی که ولایت پذیری را نداشته باشد نمی تواند در جریان بسترسازی ظهور مهدی موعود کاری کند. جامعه امروزی نیاز به یک بسترسازی برای ظهور دارد و برای این کار ابتدا باید از خودمان شروع شود.»
آرام و سر به زیر حرف می زند. ته دلش شفاف است و دلتنگ. احساس می کنی چیزی درونش موج موج می زند به ایثار. ایثاری که باعث شده این همه سال با وجود مشکلات فراوان همچنان پابرجا بماند.
استاد کیهانی از اینکه در مباحث فرهنگی هیچ کاری صورت نگرفته دردمندانه می نالد. «چهل سال انقلاب شده و در این مدت در مباحث فرهنگی چه کردیم! خروجی آموزش و پروش ما چیست چه کرده اند برای تبیین مبانی انقلاب اسلامی!»
در این میان مؤسس اصلی هیئت می آید. همان هماهنگ کننده اصلی برای حضورت در این هیئت. جوان طلبه ای که متفاوت می اندیشد و متفاوت هم می بیند. میزبان خوبی است. هوایت را دارد و به همه برای همکاری سفارش ات را کرده. قبل از آغاز زیارت عاشورا، مابقی درد دلهای استاد کیهانی را می شنوی.
او که حالا گوشه ای آرام نشسته و به اطراف می نگرد کلام آخرش به خانه به دوشی هیئت می رسد. «اگر مکانی داشته باشیم می توانیم به عنوان یک مجموعه فرهنگی کارهای خوبی انجام دهیم و به مقوله آموزش و دیگر مسایل فرهنگی بپردازیم.»
چای ریزان هیئت
آبدارخانه هیئت نزدیک در ورودی آقایان است. مکان کوچکی که وسایل موردنیاز برای مهیا کردن چایی در آن جای گرفته. زیارت عاشورا آغاز شده و تقریباً سکوت همه جا نشسته. فقط گاهگاهی صدای بچه های خردسال این سکوت معنوی را می شکند.
در این میان صدای استکان های چایی که درون سینی قرار می گیرند در کنار غلغل آب جوشیده و سوتی که می زند هم به گوش می آید.
داخل آبدارخانه می شوی به قصد عکس گرفتن. در این حین پسربچه ای خردسال با موهای خرمایی به داخل آبدارخانه می آید و با زبان شیرین خود از پدرش آب می خواهد. اینجا متوجه می شوی خطابش مرد جوانی است که برای هیئت چایی می ریزد.
جوانی که نزدیک به 15 تا 20 سال است که مسئول چایی برای عزاداران امام حسین در هیئت های مختلف است و از سال 83 به هیئت فاطمیون آمده و حالا در آبدارخانه ای کوچک بخشی از موج ایثاری که در هیئت راه افتاده را بر عهده دارد. «محمدعلی طالبی» که شوق و ذوق برای خدمت در مراسم های معنوی را می توانی در نگاهش به وضوح ببینی.
او در همان حالتی که مشغول آماده کردن وسایل چایی است از حال و هوای حضورش در هیئت می گوید. «از روز اول خادمی امام حسین را کردیم و سعی داریم هدفی را که امام حسین دنبالش بوده ماهم به همان سمت برویم. چرا که واقعه کربلا نه تنها برای شیعیان بلکه برای تمامی مذاهب جهان واقعه دردآوری است.»
در این میان استکان ها را از داخل سبد در سینی ها می چیند. با دقت و وسواس خاصی این کار را می کند.
احترام به همه
سخنرانی تمام می شود و حالا نوبت روضه خوانی است. گروه مداحی با امکانات مرتبط حضور دارند. در هنگام روضه خوانی روشنایی داخل هیئت به خاموشی می زند و همین خاموشی حال و هوای خاصی را به فضا می بخشد. در حین روضه خوانی نمی توانی عکس بگیری و یا سؤال بپرسی. برای همین از قسمت انبار هیئت به سمت حیاط روانه می شوی. همان جایی که ورودی خواهران است. تعدادی از بانوان داخل هیئت و تعدادی دیگر در حیاط نشسته اند و به روضه گوش می دهند و اشک ریزان با خود چیزهایی را زمزمه می کنند.
اینجا کار جالبی در هیئت برای ارزش دادن به حضور بانوان کرده اند. بخش بانوان به گونه ای است که فقط صدا را می شنوند و سخنران و مداح را نمی بینند برای همین ابتکاری که در اینجا به کار رفته این است که با پروژکتور برای بانوان در پرده نمایشی، سخنران و مداح دیده می شوند و همین نشان می دهد که تا چه میزان به میهمانان هیئت احترام می گذارند.
روضه تمام می شود. کمی از خاموشی کاسته و نوری قرمز و متمایل به آبی می آید و سپس مداحان نوای کربلا را می نوازند. سینه زنان جلوی منبر را می گیرند و شروع به عزاداری می کنند. نورپردازی ویژه ای که صورت گرفته باز هم خلاقیت دیگری است از این هیئت. ویژگی ای که معنویت فضا را بیشتر و دل ها را به اصل ماجرا نزدیک تر می کند.
مداحی ادامه دارد و مردم همچنان می آیند و هرکدام گوشه ای می نشینند. تعدادی از مسئولان هم این هیئت را برای تسلی دلشان انتخاب کرده اند. همانند فرماندار و فرمانده سپاه و فرمانده ناجای قروه؛
هیئتی خانه به دوش
مداحی که تمام می شود نوبت پذیرایی با چایی است. در این هنگام به سراغ مؤسس و ایده پرداز هیئت می روی. روحانی جوانی که ایده تشکیل هیئت را داد و حالا بعد از 15 سال همچنان پابرجاست. حجت الاسلام «کمیل ضیایی» که از زمستان 83 به همراه جمعی از دوستان فرهنگی شهرستان اقدام به یک حرکت فرهنگی در قالب هیئت کرد.
او تن صدا و لحن بیان گیرایی دارد به گونه ای که مخاطب را به خود گرفته و ناخواسته وادار به گوش دادن می کند. «ضیایی» از هدف اصلی تشکیل هیئت می گوید. «معتقد بودم فعالان فرهنگی شهرستان آن طور که باید شناخت لازم را نسبت به مسایل نداشتند و من باتوجه به تجاربی که کسب کرده بودم به دنبال انتقال آن به استعدادهایی بودم که به مرور زمان مضمحل می شوند و کسی اینان را نمی شناسد تا آنان را با قله های خوب و زیبای دینی و فرهنگی و مذهبی برساند.»
او با این رویکرد که خیلی از استعدادها در قروه در حال حیف و میل شدن است فعالیت فرهنگی خود را در قروه متمرکز و شروع به کار کرد و با ارائه طرح آن هم بزرگ و ویژه؛ همان ابتدای کار با مخالفت های بسیاری روبرو شد و عده ای که قرار بود پای کار باشند حاضر به همکاری نشده و از آن جمع قدیمی تنها دو نفر می مانند.
«ضیایی» از سنگ اندازی ها به خصوص از طرف جریانات سیاسی می نالد. «به هر حال کار را شروع کردیم و استقبال خوبی داشتیم. اما در همان ابتدا خیلی ها سعی کردند کار ادامه پیدا نکند؛ مخصوصاً یکی از موارد جالب برای ما ترسی بود که در جریانات سیاسی می دیدیم.»
به گفته او همین جریانات سیاسی یک اجتماع بزرگ جوانان و مذهبی را برای خود خطر احساس می کردند، در حالی که اعضای هیئت چنین رویکردی نداشتند و زیربنای فکری شان برای تأسیس این مجموعه دشمن ستیزی و در تقابل با تفکر تکفیر بود.
«ضیایی» محدودیت های پیش رو در هیئت را خانه به دوش بودن آن می داند. «این هیئت فاقد مکان است و این 5 سال هم سیار بوده اگر یک مکان ثابت بود موفق تر می بودیم و اینکه از نظر مالی از هیچ جایی پشتیبانی نمی شویم و بعضی وقتها یک پشتیبانی هایی هم که هست بیشتر به یک لطیفه شبیه است. از طرفی برای همین کمک ها هم کلی باید نامه نگاری شود.»
مبارزه با فساد هدف اصلی امام حسین
حجت الاسلام «کمیل ضیایی» در ادامه سخن از هدف امام حسین (ع) و ارتباط آن به جامعه امروزی به میان آورد. «هدف امام حسین مبارزه با فساد بود؛ این یک واقعیتی است که نمی شود انکار کرد. به هر اندازه که فرهنگ حسینی کمرنگ شود از آن طرف فرهنگ یزیدی که دقیقاً فساد و همه این ها را زیر لوای خود دارد نشر پیدا می کند.»
مطابق اظهارات او ایمان و جبهه کفر و جبهه نفاق سه بعدی هستند که ملاک تشخیص یک جامعه محسوب می شوند. «کسی که در هر سه بعد پندار و گفتار و کردار؛ ایمان داشته باشد، مؤمن است و کسی در هر سه بعد فاقد ایمان باشد کافر است و کسی که در پندار کافر باشد ولی در گفتار و کردار مؤمن بنمایند، می شود منافق.»
«ضیایی» حساسیت ویژه ای نسبت به اجرای رسالت حسینی در جامعه دارد. «ما می بینیم که از جبهه نفاق داریم می خوریم کسانی که تظاهر می کنند به اهل ایمان بودن و هیچ اعتقادی به حسین و حسینی بودن ندارند و مناصب سیاسی کشور را در دست دارند و بعد خیانت های آنان به بیرون درز می یابد.»
او همچنین اعتقاد دارد نبود روحیه مطالبه گری در جامعه خود درد بزرگی است. «از طرفی روحیه مطالبه گری در جامعه هنوز جا نیفتاده؛ مردم هنوز به آن مطالبه گری نرسیده اند که مسئولان نگران باشند از پاسخ گویی به مردم، الان مسئولان خود را در جایگاه قدرت می بیند و نه در جایگاه خدمت و این یکی از ضعف های امروز است که رهبری هم بسیار به آن تأکید دارند.»
آن طور که «ضیایی» می گوید «امر به معروف و نهی از منکری که در فرهنگ حسینی دیده می شود بهترین مصداقش مطالبه گری از مسئول است نه گیر دادن به مویی که بیرون آمده از روسری. چرا که امام حسین وقتی می گوید من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم همه مردم نماز می خواندند و گیر نماز خواندن نبود، گیر حجاب مردم نبود؛ بلکه گیر فساد دربار بود، گیر اوضاع و احوالی که دامنگیر حکومت و خلافت شده بود و با این نگرش قیام کرد و همین را ما الان کم داریم در جامعه که اگر مطالبه گری باشد خیلی از مشکلات حل می شود.»
دلتنگی هایی که پایان ندارد
ساعت 24 بامداد؛ آخر مراسم است و هیئت کم کم خلوت می شود. مردم هر کدام به سمت خانه هایشان می روند. همه رفته اند و تنها با استاد «کیهانی» مانده ای. استاد همه درها را قفل و لامپ ها را خاموش می کند. او قبل از همه به هیئت می آید و بعد از همه هم می رود.
حالا مانده ای تنها که این همه دلتنگی را کجا باید برد. دلتنگی ای که پایانی هم ندارد. هیئت فاطمیون هر سال در محرم میزبان دلتنگی مردمی است که اعتقاد دارند باید در کنار عزاداری، فرهنگ حسینی را آموخت تا به راه درست هدایت شد./
* گزارش و عکس: زیبا امیدی فر
نظر شما