همصدا شدن کشورهای بعضاً متخاصم منطقه و موافقت صریح یا ضمنیشان با استقرار طالبان در افغانستان از پیچیدگی بازی جدید افغانستان حکایت دارد. فرضیههای مختلفی در میان است. ممکن است جهاد بیست ساله طالبان به ثمر نشسته باشد یا این گفتهی آمریکا که " نقشی ندارد و غافلگیر شده است" بخشی از بازی پیچیده ای باشد که توسط او و شرکای منطقه ای اش، پس از مذاکرات دوحه با طالبان طراحی شده باشد.
اگر این فرض را بپذیریم که معامله ای در پشت پرده با ایالات متحده صورت گرفته، و پیروزی طالبان، نتیجهی مذاکرات دوحه است، باید منتظر تکمیل پروژه ناتمام داعش بود. یعنی انزوای بیش از پیش بنیادگرایی اسلامی و گسترش اندیشه سکولار در افکار عمومی مسلمانان منطقه و البته متوقف ساختن آنان پشت درهای توسعه و استمرار وابستگی به غرب. و اگر پیروزی طالبان را نتیجهی شکست سیاست های آمریکا و ناکارآمدی دستپروردگانش بدانیم، این انتقال قدرت را چرخشی در سرنوشت افغانستان و نوید آیندهای روشن برای آن است.
ورود احتمالی بازی افغانستان به مراحل سختتر با دمیدن در شکاف شیعی_سنی که نشانه های آن از همین ابتدا با حمایت های انگلستان از برخی جریانها برای مقاومت در برابر طالبان یا تنش های قومی با اعلام رسمی معاون اشرف غنی مبنی بر قانونی بودن ریاست او در غیاب رئیس جمهور، احتمال شکلگیری آرایش جدیدی در کنشگران منطقه را در پی خواهد داشت. نقش هرکدام از کشورهای منطقه به ویژه دولت تازه نفَس جمهوری اسلامی ایران را در مدیریت این مساله و اصلاح رفتارهای طالبان بسیار حائز اهمیت کرده است.
مساله طالبان در افغانستان بیش از آنکه مذهبی باشد، سیاسی_اجتماعی است و کاربردی دوگانه دارد. از یک سو می تواند موید احیای اسلامگرایی در منطقه و استقلال طلبی در کشورشان باشد و از سوی دیگر پتانسیل ابزار شدن برای پروژه اسلام هراسی جهانی را دارد. لذا ، خطای بزرگی است که اهل سنت ایران یا دست کم بخشی از آنان با طالبان هممرام شناخته شوند و از آنان دفاع عجولانه نمایند.
پر واضح است اگر دولت ها و نخبگان نقش خود را به درستی انجام ندهند بیش از پیش نتایج خسارت باری چون انزوای دینداری و کاهش اعتماد عمومی به کارآمدی دین در ساحت های حکمرانی را شاهد خواهیم بود.
النهایه با نگاهی خوشبینانه، موافقت صریح یا ضمنی چین، روسیه، ترکیه، سعودی، پاکستان، قطر و ... برای استقرار طالبان و همچنین اذعان کارشناسان به شکست آمریکا در افغانستان را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود که این جابهجایی آرام قدرت، گامی به سمت امنیت بیشتر در غرب آسیا، استقلال و آزادی برای مردم رنجدیدهی افغان و بازتولید اسلامگرایی عقلانی در منطقه باشد.
نظر شما