اخیراً برخی مقامات کردستان عراق استدلال کردند که اگر یک گروه وابسته به حزب کارگران کردستان (PKK) در شمال سوریه قدرت را در دست نداشت، ترکیه به کردستان سوریه و مواضع ارتش دموکراتیک سوریه حمله نمی کرد.
نچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق گفت عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه علیه ارتش دموکراتیک سوریه پیامد تلاش های PKK برای دست یابی به مشروعیت در این منطقه است.
بارزانی روز 5 نوامبر در هم اندیشی مؤسسۀ تحقیقاتی خاور میانه در اربیل گفت: «مسألۀ ترکیه در ابتدا کردهای سوریه نبودند، بلکه PKK بود. آنها یک چیز را آشکارا اعلام کردند: "ما نمی توانیم تحمل کنیم که پرچم PKK در امتداد مرزهایمان در سوریه بر افراشته شود"».
وی افزود: «بزرگ ترین مسأله این بود که PKK تلاش کرد به واسطۀ کردهای سوریه به مشروعیت دست پیدا کند. دست آخر آنچه باعث آسیب و آزار کردها شد سیاست غلطی بود که آنها دنبال کردند.»
حزب کردی - سوری اتحاد دموکراتیک (PYD) ابتدا به عنوان شاخه ای از PKK در سال 2003 تأسیس شد. پس از آن که در سال 2012 مناطق کرد نشین سوریه به یک خودگردانی دوفاکتو دست یافتند، PYD به سرعت به حزب مسلط این مناطق تبدیل شد.
جناح نظامی PYD، یگان های مدافع خلق (YPG)، بزرگ ترین بخش نیروهای ارتش دموکراتیک سوریه را تشکیل می دهد. این نیروها اصلی ترین نیرویی بودند که در کنار ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده با گروه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) مبارزه کردند.
سفین دزه ای رئیس دپارتمان روابط خارجی اقلیم کردستان نیز روز 20 نوامبر در نشستی در مؤسسۀ واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، استدلال مشابهی مطرح کرد.
او گفت: «PYD به تنهایی وارد عمل شد و اجازه نداد دیگر احزاب سیاسی کرد در منطقه فعال شوند.»
به گفتۀ دزه ای «وقتی PKK به صحنه آمد و در میان کردهای سوریه نفوذ کرد، جهت همۀ تحولات شروع به تغییر کرد.» او گفت همین امر سرانجام به عملیات نظامی فرا مرزی ترکیه منتهی شد.
حکومت اقلیم کردستان از شورای میهنی کردهای سوریه در شمال این کشور حمایت می کند و یک نیروی نظامی کرد سوری موسوم به پیشمرگ روژ را آموزش داده و آماده کرده است.
اما PYD فعالیت های شورای میهنی را در شمال سوریه متوقف و ورود پیشمگر روژ به این منطقه را ممنوع کرد و باعث شد آنها در کردستان عراق منتظر بمانند.
بارزانی و دزه ای معتقدند اگر PYD و شورای میهنی در کردستان سوریه در قدرت شریک بودند ممکن بود ترکیه خود را ناگزیر از حملۀ نظامی احساس نکند. اما دیگران می گویند ترکیه حضور هیچ منطقۀ کردی خود مختاری را در مرز های خود تحمل نمی کند (دست کم از تابستان سال 2015 که پروسۀ آشتی میان حکومت حزب عدالت و توسعه (AKP) و PKK ناکام ماند).
دیوید پولاک پژوهشگر مؤسسۀ واشنگتن به احوال گفت: «نظر من این است که از اواخر سال 2015 به بعد ترکیه هیچ حکومت کردی خود مختاری را در شمال سوریه که PYD در آن سهمی داشته باشد تحمل نمی کرد. بنابر این، حتی اگر PYD توافق می کرد که در قدرت با شورای میهنی و دیگران سهیم شود، احتمالاً آنکارا را راضی نمی کرد.»
پولاک چهار عامل را بر می شمارد که از نظر وی باید در این رابطه در نظر گرفته شوند.
او گفت: «PYD تعهدات سال 2012 خود را [در چارچوب توافق اربیل] انجام داد، که بر اساس آن متعهد شده بود به ترکیه حمله نکند و حمایت سازمان یافته ای از حملات PKK در داخل خاک ترکیه به عمل نیاورد. البته افرادی از مرزها عبور کرده و رفت و آمد می کردند.»
علاوه بر این «آنکارا از سال 2012 تا اواخر 2015 با PYD و YPG همکاری و مذاکره داشت، بنا بر این میان آنها و "تروریست" های PKK تمایز قائل بود.»
همچنین، PYD و YPG «در ماه های سپتامبر / اکتبر امسال می خواستند به ترکیه اجازه دهند یک نوار امن کم عمق در داخل سوریه ایجاد کند، اما ترکیه در هر صورت حمله کرد.»
پولاک خاطر نشان کرد که PYD در تحولات دو سال گذشته «به طور فزاینده ای سایرین را نیز در قدرت واقعی شریک کرد، چه دیگر کردها، چه عرب ها، آشوری ها و اقلیت های متنوع منطقه، هم در ارتش دموکراتیک سوریه و هم در شورا های مدنی.»
بنابر این پولاک نتیجه می گیرد که «مقصر اصلی وضعیت فعلی ترکیه است، نه PYD یا YPG.»
مصطفی گربز پژوهشگر مهمان «مرکز عرب» در واشنگتن معتقد است «خط سیر سیاست شنگال» در شمال عراق می تواند نشان دهندۀ استراتژیی باشد که ترکیه «در چنین شرایطی» داشته است.
گربز به احوال گفت: «ترکیه به احزاب کردی فشار آورد که موضعی قوی در مقابل نیروهای وابسته به PKK اتخاذ کنند، یعنی سیاست مهار را دنبال می کرد.»
PKK پس از آن که هزاران ایزدی را از کشتار و نسل کشی داعش در سال 2014 نجات داد، در کنار نیروی نیابتی ایزدی خود، یگان های مدافع شنگال (YBS)، جای پایی برای خود پیدا کرد. ترکیه هم به بغداد و هم به اربیل فشار آورد این گروه را از منطقه اخراج کنند و حتی دست به حملات هوایی در منطقه زد.
گربز گفت: «کردهای سوریه در مقایسه با وضعیت عراق، چالش های بیشتری برای مفهوم امنیت از نگاه ترکیه ایجاد می کنند.»
علت این است که «عضو گیری PKK در میان کردهای سوریه که تحت ستم حکومت سوریه بوده و حقوق شهروندی بنیادی را از آنها دریغ کرده، مدت های مدید است که شدت بیشتری دارد.»
گربز خاطر نشان کرد که علاوه بر این پیوند میان کردهای سوریه و کردهای ترکیه «به واسطۀ ارتباط زبانی و خویشاوندی، قوی تر» از پیوند میان کردهای عراق با کردهای ترکیه است.
او گفت در نتیجه ترکیه «از تأثیر خودمختاری کردهای سوریه بیم دارد.»
گربز افزود: «نباید فراموش کنیم که کردستان عراق نیز در ابتدا به دلایل مشابه آژیر خطر را برای ترکیه به صدا در آورد. اما ظهور AKP با رویکرد نفوذ اقتصادی به مرور زمان دینامیسم روابط را تغییر داد. اگر پروسۀ آشتی میان ترکیه و PKK حفظ شده بود، این دینامیسم می توانست بسیار متفاوت از این باشد.»
گربز نتیجه گرفت که ترکیه ممکن بود یک موجودیت کردی سوری را بپذیرد، اما «با مشارکت چندین حزب و از جمله PYD، با این امید که شاخه های نظامی PKK تحت کنترل قرار گیرند.»
عبدالله حاوز تحلیل گر مسائل کردها بر این باور است که «اگر سایر احزاب کردی نظیر شورای میهنی نیز بخشی از سیستم بودند، بدون شک برای ترکیه بسیار دشوا تر بود که تجاوز نظامی به شمال سوریه را توجیه کند.»
حاوز به احوال گفت: «من معتقدم اگر کردهای دیگر نیز بخشی از سیستم بودند و اگر PYD آنقدر آشکارا اعلام نکرده بود که کنفدرالیسم دموکراتیک مورد نظر [رهبر دربند PKK عبدالله] اوجالان را پیاده می کند، همه چیز متفاوت بود و برای ترکیه دشوار تر بود که تجاوز را توجیه کند و ادعا کند تنها بر علیه PKK است نه علیه همۀ کردها.»
با وجود این، حاوز معتقد است «هیچ تضمینی نیست که ترکیه نمی توانست توجیه دیگری به صورتی دیگر بیابد تا به شمال سوریه حمله کند.»
او گفت: «من فکر می کنم برای ترکیه بسیار دشوار شده بود که یک موجودیت کردی دیگر را در مرزهای جنوبی خود تحمل کند.» زیرا کردها در آستانۀ کنترل «تقریباً همۀ مرز سوریه با ترکیه بودند، به نحوی که می توانستند ارتباط زمینی ترکیه را با دنیای عرب قطع کنند.»
حاوز بر این باور است که «یک توافق برای تقسیم قدرت میان PYD و شورای میهنی، مانند آنچه میان دو حزب اصلی کردستان عراق وجود دارد، می توانست به جای تأثیر مثبت پیامد های منفی داشته باشد.»
او همچنین گفت اگر چه اظهارات بارزانی تا حدی درست است، اما در این مقطع زمانی «که مخالفتی جهانی علیه ترکیه شکل گرفته است، به این ادعای کردها لطمه می زند که ترکیه در حقیقت به کردها حمله می کند، نه به یک موجودیت تحت حمایت PKK.»
او گفت: «اگر توافق تقسیم قدرت میان PYD و شورای میهنی اجرا می شد، برای ترکیه خیلی سخت تر بود که تجاوز خود را توجیه کند. حکومت اقلیم کردستان با جدیت بیشتری از کانال های دموکراتیک خود برای پیشگیری از چنین حمله ای استفاده می کرد.»
با وجود این، حاوز نتیجه می گیرد که «در هر صورت ترکیه به شمال سوریه که تحت کنترل کردها است حمله می کرد.»
نویسنده: پل ایدون
منبع: پایگاه خبری – تحلیلی احوال
ترجمه: خبرگزاری کردپرس – سرویس سوریه
نظر شما