کردستان دوباره ماتم زده است، همه غمبار از دست دادن 11 کردستانی هستیم که در میان شان گل های تازه و پدر بزرگ های خوش زبان بودند. کاک «شریف رضایی» را می شناختم از نزدیک. پیرمرد 70 ساله ای که در میان فامیل دور و دوز نزدیک به خوش زبانی و دل جوانی معروف بود. کردستان ماتم زده است و امروز عزای عمومی اعلام شده است. شاید وقت برخی حرف ها هم نباشد در میان این بغض. اما گفتنش ضرر ندارد. در هر سه حادثه شاخصی که ذکرش در این مطلب رفت یک نقطه مشترک است. «محرومیت و کمبود امکانات» بخاری نفتی فرسوده بود که دختران شین آباد را به آن روز انداخت، نبود زیرساخت مناسب بود که سنندج و کردستان را عزار دار «اتوبوس مرگ» کرد و امروز هم مشخص شد که نبود امکانات و استاندارد نبودن تالار عروسی و کوچک بودن درهای ورود و خروج عامل اصلی جان باختن 11 تن از همشهریان مان بوده است.
«شلنگ گاز از کپسول جدا شد و گاز مایع هم خارج و همین باعث آتش سوزی شد، در این میان چایپز تالار آمد و خواست جلوی نشتی گاز را به وسیله خم کردن شلنگ بگیرد ولی شلنگ از دستش افتاد و آتش بیشتر شد طوریکه چیزی نمانده بود خودش هم آتش بگیرد.» این یک روایت از حاضران در آن تالار، «همزمان با آتش سوزی، برق تالار هم خاموش شد، مردم با دیدن این صحنه به سمت درب های خروجی هجوم بردند و در تاریکی شب بیشتر افراد دید نداشتند و فقط در حال خروج از تالار بودند که بچه ها و زنانی را دیدم زیر دست و پا افتادند ولی بخاطر ازدحام جمعیت از نجات دادن آنها عاجز بودیم. درب های ورود و خروج تالار خیلی کوچک و باریک بود» این روایت ها و روایت هایی از این دست به خوبی نشان می دهد که علت اصلی افزایش تلفات این حادثه نبود امکانات و فقر بوده است. استاندارد سازی تالارها در کردستان به هیچ وجه انجام نشده است و هیچ دستورالعمل مشخصی هم در این باره ظاهرا وجود ندارد. این بار هم باید از صمیم قلب تسلیت بگوییم به خودمان. نمی دانیم این ماتم که درد کم شد دوباره باید عزار چه باشیم.....
«
تو ماه را/
بیشتر از همه دوست میداشتی/
و حالا/
ماه هر شب/
تو را به یاد من میآورد/
میخواهم فراموشت كنم/
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجرهها پاك نمیشود ...
*شعر: رسول یونان
نظر شما