کشور ایران، آكنده از زبان ها و فرهنگ های رنگارنگِ پویا اما خاموش و حاشیه ای است كه در واقع مؤلفان راستین ملت و تمدن ایرانی در گستره ی تاریخ می باشند. بی شک کم توجهی به سایر زبان های ایرانی، در آینده خساراتی جبران ناپذیر بر پیکره این تمدن دیرین، بر جای خواهد نهاد. زیرا با مرگ عزیزی، خانواده ای عزادار می شوند و با مرگ زبانی، نه تنها ملتی عزادار می شوند بلکه شمارش معکوس مرگ تدریجی آن مردمان نیز زده خواهد شد. در طول تاریخ به ملت ها و تمدن هایی می توان اشاره کرد که فقط با نابودی زبان، خود نیز نیست و نابود شده اند. به عنوان مثال می توان به ملت های همسایه و دیوار به دیوارمان مانند آکد، بابل و... اشاره کرد که امروزه فقط نامی از آنها باقی مانده است. البته این پایان ماجرا نیست زیرا کم فروغی زبان ها، مرگ قطعی ادبیات را در پی دارد؛ ادبیات به عنوان محصول ذوقی ملت ها که شان و ارزشش به جهت معنوی بودن آن، والاتر از سایر مواریث فرهنگی و آثار باستانی است.
دكتر كزازی، استاد دانشگاه تهران، که در پاسداشت فارسی و پرهیز از لغات بیگانه، شهره خاص و عام است درباره اهمیت زبان کُردی چنین اظهارمی دارد: «در میان زبان ها و گویش های گونه گون و بسیار كه در پهنه ایرانشهر پراكنده اند، زبان كردی و گویش های آن از مایه وری و گرانسنگی ویژه ای برخوردار است. زیرا در این زبان در درازنای تاریخ كمتر دیگرگونی پذیرفته است (پرنیان پندار،202:1367). وی همچنین در جای دیگر با قاطعیت بیان می دارد که زبان های ایرانی خاصه کُردی، نیا و جد زبان فارسی است.
زبان کُردی دارای چهار شاخه اصلی:١- شمالی یا کرمانجی باستانی،٢- سورانی یا کرمانجی میانه، ٣- جنوبی یا کرمانجی نو (لکی، کلهری، فیلی= ایلامی) و٤- گورانی(هورامی)- زازایی است. زبان و ادب کُردی از حیث جمعیت گویشوران، متون نظم و نثر، ذخایر واژگانی و زبانی و نشریات و تولیدات ادبی، بعد از زبان فارسی رتبه دوم زبان های ایرانی را به خود اختصاص داده است. زبان کُردی و گویشوران آن به جهت زیست در دژهای کوهستانی از اصالت و فصاحت خاصی برخوردارند به طوری که اکثر شاخه ها و گویش های این زبان کهنسال و تنومند خصایص باستانی و اصیل را حفظ نموده اند و با سایر زبان های ایرانی نظیر اوستایی، پهلوی و فارسی و سایر زبان های ایرانی خویشاوندی تام و تمام دارند. امروزه ادبیات کُردی خاصه ادبیات معاصر مرزها را درنوردیده و شهرت فرامنطقه ای یافته است به طوری که آثار برخی از ادیبان نوپردازکُرد به اکثرزبان های زنده جهان نظیر انگلیسی، فرانسوی، ترکی، سوئدی، عربی و حتی فارسی ترجمه شده است.
ظهور دو زبان توانا و ارجمند ایرانی پس از اسلام
در سال 21( هـ.ق) در پی گسترش و پذیرش دین مبین اسلام در ایران، امپراتوری ساسانی از هم گسیخته می شود و در نتیجه زبان و ادب پهلوی تا حدودی رسمیت خود را از دست می دهد. اما سایر زبان های ایرانی نظیر: فارسی، کُردی، بلوچی، تبری، سمنانی و... همچنان به حیات خود ادامه می دهند. در این میان توفیق معیار شدن و گسترش همگانی و تولیدات انبوه ادبی فقط نصیب فارسی دری در شرق و «کُردی گورانی» در غرب شد به طوری که هم زمان با تأسیس حكومت های نیمه مستقل ایرانی طاهریان و سامانیان در شرق كشور و رسمیت فارسی دری در دربار آنان؛ در غرب كشور (لرستان، كرمانشاهان، کردستان و ایلام) نیز دو سلسله ی كُردتبار حسنویه و بنی عیار به قدرت دست یازیدند و کُردی گورانی را به عنوان زبان معیار و ادبی خود برگزیدند؛ به طوری که تمام شاعران و گویندگان شهیر این مناطق نظیر ارکوازی، شاکه و خان منصور، ملاپریشان، منوچهرخان کولیوند، حقعلی سیاهپوش، مولوی کُرد، بیسارانی، سید یعقوب ماهیدشتی، میرزا شکرالله دیناروند، خانای قبادی، خانهی داجیوند، باوانهی ملکشاهی، ولی بیگانه و... به زبان سلیس و شیرین کُردی گورانی (= هورامی) بوده است.
بعدها، فارسی دری به واسطه فزونی قدرت مرکزی از سوی سلسله های ترک تبار غزنوی و سلجوقی و... از خاستگاه خود خراسان خارج شده و رهسپار عراق عجم (جبال=زاگرس) می شود و فرایند تکاملی، از گویش به زبان را طی می نماید.
چنان که دكتر یاحقی در تاریخ ادبیات فارسی به بحث تأثیرگذاری زبان های محلی بر فارسی اشاره می نماید و می نویسد: «وقتی [در قرن ششم] زبان فارسی در كنار زبان عربی در این نواحی [عراق عجم(زاگرس)، طبرستان، آذربایجان] كم كم رسمیت پیدا كرد در اثر مجاورت با لهجه های محلی و آمیختگی تدریجی با آن ها تحولات تازه ای یافت و در معرض تغییر و دگرگونی قرار گرفت.» (تاریخ ادبیات ایران، یاحقی،1380:89). این روند رو به رشد یعنی ورود لغات و تركیبات متعدد از لهجه های محلی به زبان فارسی به حدی است كه بعدها از آن به عنوان یكی از خصایص سبك عراقی یاد می شود.
چالش زبان فارسی درعصر پهلوی
در دوران پهلوی، رشد تفکر شونیستی رضاخان و درباریان، منجر به بی توجهی و تحقیر دیگر زبان های کهن و بومی شد. همچنین زبان فارسی كه ماهیت بین زبانی و ارتباطی با دیگر زبان های محلی داشت در موقعیتی قرار گرفت كه تثبیت وگسترش آن به قطع ارتباط با زبان های دیگر و حتی تقابل با آن ها انجامید.
همچنین پروسه ی پاکسازی زبان فارسی از واژگان بیگانه كه نسخه ای از سیاست های غرب جهت ایجاد دولت ملی و زبان ملی بود، بدون درك همه جانبه و آگاهانه وارد ایران شد. پاکسازی فارسی ابتدا توسط ناظم الدوله و آخوندزاده طراحی و توسط دیگران عملی شد، در نهایت بی توجهی به ذخیره های زبانی زبان های ایرانی، عوارض منفی زیر را به دنبال داشت:
1. قطع ارتباط زبان فارسی به عنوان زبان میانجی با سرچشمه های زلال زبان های ایرانی.
زبان ها واقوام ایرانی در طول تاریخ با هم، همزیستی مسالمت آمیز داشته اند و هر کدام به صورت جداگانه و در کنار هم رشد و نمو یافته اند به طوری شاعران هر قوم در کنار سرایش دیوانهای ارزشمند به زبان محلی به زبان رسمی نیز خدمت نموده اند اما با سیاست های رضاخانی این پیوندها به یکباره به چالش کشیده شد، و تفکر پاکسازی زبان فارسی از واژگان به اصطلاح بیگانه اما در واقع خودی، زمینه ی فاصله گیری مردم از زبان رسمی را فراهم آورد.
2. ركود و کم تحرکی زبان فارسی در مقابل زبان های دیگر.
به طوری که امروزه بنا بر بیانیه رسمی فرهنگستان زبان و ادب، زبان فارسی جهت معادل سازی، انبوهی از واژه بیگانه عاجز مانده است در حالی که با اتخاذ استراتژی واقع گرایانه می توان از ذخایر بکر و انبوه زبان های ایرانی که در واقع ستون فقرات فرهنگ وتمدن ایرانی اند این تهدید همه جانبه را به فرصت تبدیل کرد.
3. معادل سازی غیرشفاف و غیرعلمی.
بدیهی است که بسیاری از واژه سازی ها و معادل یابی های نامفهوم وغیرشفاف فرهنگستان رژیم گذشته، از زبان های خاموش و مرده میانه و باستانی اخذ شده بود به عنوان نمونه: وَردش، ناوَردایی، پادوَردایی، دُشتیاد، پرتاد، دَندیدن و... که برای اکثریت فارس زبان ها و حتی دانش آموختگان زبان فارسی در بالاترین سطوح نامفهوم است چه رسد به توده مردم. در حالی با نگاهی علمی و منطقی به گنجینه واژگانی سایر زبان های ایرانی، واژگان و اصطلاحات روان، مأنوس، مفهوم و شفاف بسیاری را می توان جهت واژه گزینی یافت.
سیاست های فرهنگی نامطلوب
سیاست هایی كه تنوع فرهنگی را نادیده می گیرند به دلایل زیر نامطلوب اند:
1. این سیاست موجب یکسان سازی صوری اما شكننده می شوند. تجارب تاریخی به ویژه رژیم گذشته، باطل بودن این سیاست را نشان می دهد كه در عمل به شكل گیری هویت فرهنگی واحد نینجامیده است.
2. اتخاذ سیاست های یکسان ساز، بیش از آن كه شكل دهنده ی تمایلات همگرایانه باشد مشوق پیدایش گرایش های واگرایانه خواهد شد.
3. سیاست های یکسان ساز موجب روی گردانی از رسانه های ملی می شود و امكان برقراری ارتباط با رسانه های فراملی را در سایر فرهنگ ها موجب می گردد و زمینه را برای گرایش به فرهنگ غرب فراهم می کند.
4. نادیده گرفتن حقوق اقلیت ها، موجب محدود ساختن زمینه تجلی خلاقیت و استعدادهای نهفته در اقلیت می گردد و کشور را از توسعه همه جانبه و متوازن فرهنگی، سیاسی و اقتصادی محروم می کند.
با پیروزی انقلاب اسلامی که در واقع پاسخی تاریخی به همه بی عدالتی ها و یکسان سازی رژیم گذشته بود زمینه ظهور و مشارکت تمام اقوام ایرانی فراهم شد به طوری که تبلور این خواست عمومی و انسانی در قانون اساسی و اسلامی تبلور یافت. در اصل15 قانون اساسی به صراحت بیان شده است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است».
اخیراً نیز فرهنگستان زبان و ادب فارسی گام های اساسی جهت احیای ذخایر زبانی زبان های ایرانی جهت معادل سازی واژه های بیگانه برداشته است به طوری که گروه واژه سازی فرهنگستان در خرداد 1376 یکی از مواد اصلی واژه سازی را استفاده از سایر زبان های ایرانی اعلام کرده است (اصول وضوابط واژه گزینی76:16).
نسبت زبان های ایرانی با تكنولوژی
بقای یك زبان تنها به ویژگی خود زبان متكی نیست بلكه به میزان پیشرفت اجتماع انسانی كه به آن زبان تكلم می كنند نیز بستگی دارد. بین علم و تكنولوژی و زبان های محلی نسبتی وجود دارد و آن بهره گیری زبان رسمی از واژگان محلی جهت معادل یابی و جایگزینی آن ها در حوزه علوم است. در گذشته های دور مدتی زبان یونانی زبان علمی بود سپس، عربی، فرانسوی و اخیراً انگلیسی، زبان علمی دنیا می باشد. یکی از دلایل اساسی رشد و بالندگی روزافزون زبان انگلیسی استفاده از گویش های انگلیسی و سایر زبانهای غربی است به عنوان نمونه، زبان انگلیسی، واژگانی از این دست را از لاتین و یونانی اخذ نموده است: ارگان از organon آكادمی از akademeia، پان ازpantos و جغرافیا از jedgrafiga یونانی و همچنین آنتیك از entiqus و آكواریوم ازaguarium لاتینی و...
گسترش سریع زبان انگلیسی باعث شده است دولت ها در سرتاسر جهان با ایجاد فرهنگستان ها و با بهره گیری از سایر قابلیت ها و ظرفیت های سایر زبان های ملی (به عنوان بن مایه و ریشه های زبان رسمی)، تلاش گسترده ای برای حیات و بقای خود انجام دهند. بنابراین حذف زبان های محلی عملاً زمینه این بهره وری را از بین خواهد برد؛ در نتیجه زبان رسمی نیز به دلیل انقطاع از ریشه و بنیان های خود به تدریج ناتوان می شود و در زبان مسلط، حل خواهد شد.
نتایج وچالش های اجرای شدن اصل 15
با اجرایی شدن اصل 15 قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی، نتایج و انگیزه ها و چالش های به صورت بالقوه یا بالفعل ظهور خواهند کرد که به شرح ذیل است:
- همگامی با فرهنگستان زبان فارسی با معرفی واژگان سایر زبان های ایرانی، جهت معادل یابی و واژه گزینی واژگان بیگانه.
- تثبیت و اعتلای زبان های ایرانی که در حکم بخشی از حافظه قوم ایرانی است.
- ممانعت از نابودی این زبان ها و حفظ آن از تند باد تهاجم فرهنگی و زبانی بیگانه.
- ارضای حس کنجکاوی علمی و تمکین در برابر آن چه رسالت فرهیختگی نامیده می شود.
- آشکار شدن و رفع پاره ای از دشواری های زبانی و ادبی متون علمی و ادبی پارسی و کُردی .
- فراهم آوردن منابع علمی و قابل استناد برای مراجعات دانشگاهی و پژوهشی.
- بازنمایی و تطبیق وجوه افتراق و اشتراک واژگان، خصایص دستوری زبان کُردی با سایر زبان های ایرانی و هند و اروپایی.
- ریشه شناسیetymology) ) و ریشه یابی پاره ای از واژگان کهن کُردی و ایرانی و تکمیل مباحثی همچون سیر تطور و دگردیسی زبان های ایرانی.
- از همه مهمتر بسترسازی مناسب و علمی، جهت ظهور و پذیرش عمومی زبان معیار و رسمی کُردی، بر اساس استقرا، میزان و انبوه تولیدات فرهنگی و کثرت گویشوران است.
لازم به ذکر است مطرح سازی و پذیرش زبان نوشتاری کُردی (نه زبان شعری و گفتاری) باید منطقی و عقلانی به دور از احساسات و تعصبات ایلی باشد چه در غیر این صورت این فرصت تاریخی برای زبان و ادبیات کُردی از دست خواهد رفت.
*نویسنده و پژوهشگر
نظر شما