با ثبت نام کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی عملاً گام اول آن برداشته شد. آنچه در این مرحله جلب توجه میکند، مانند تمامی انتخاباتهای دیگر، تعداد فراوان کسانی است که عزم خود را جزم کرده تا بر کرسی نمایندگی تکیه زنند. «کثرت کاندیدا» در انتخاباتهای ایران امری بدیع و نو نیست و همواره این وضعیت در تمامی انتخاباتها (شورای اسلامی شهر روستا، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری) به چشم میخورد. مجلس خبرگان البته در این میان استثناست. ادعا و نکتهی اصلی که در این نوشتار بدان پرداخته میشود آن است احتمالاً انتخابات مجلس شورای اسلامی به گونهای پیش میرود که بیش از هر چیز به انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا شبیه خواهد شد و شواهد موجود آن انتخابات را به ذهن متبادر میسازد.
ویژگی اصلی انتخابات شوراها تعدد کاندیداها و فراهمشدن امکان و مجال فعالیت برای هویتها و منافع محلی و شخصی است. بر این اساس، علت اصلی شوراییشدن انتخابات مجلس آن است که احتمالاً همچون انتخابات شوراها، مطالبات محلی و حتی شخصی بر مطالبات ملی و کلان سایه میاندازد. از این رو، در چنین انتخاباتی، مبنای کنش انتخاباتی کاندیداها و کسانی که به پای صندوقهای رأی میروند، هویتهای کوچک و خرد است لذا شعارها یا برنامههای کلان و ملی در این انتخابات مجال طرح نمییابند و نه کاندیداها آنها را مطرح میسازند و نه مخاطبان در پی شنیدن آن هستند. این امر میتواند علل مختلفی داشته باشد:
1. یکی از علل عمده این وضعیت، وجود پدیده «کثرت کاندیدا»هاست. رد صلاحیت عقیدتی و سیاسی کاندیداها، فقدان احزاب ریشهدار یا فقدان امکان فعالیت برای آنها، عدم التزام به قواعد و اصول حزبی و شانسیشدن انتخابات موجب میشود افراد زیادی هوس شرکت در قمار انتخابات را داشته باشند. تکثر کاندیداهایی که مورد حمایت احزاب نیستند، تفکر و پیشینه سیاسی مشخص و تعریفشدهای ندارند و صرفاً به شانس اتکا دارند، بیش از هر چیز سطح انتخابات را پایین میآورند و با فعال ساختن هویتهای خرد و منافع شخصی و شکافهای اجتماعی مبتنی بر آن مانع از طرح مسائل جدی و اساسی جامعه میشوند؛ بدینگونه وضعیتی که مشخصه اصلی انتخابات شوراها است بر فضای انتخابات مجلس حاکم میشود.
2. اعتراضهای آبانماه که تقریباً تمامی ایران را درنوردید موجب نوعی سرخوردگی و ناامیدی از اصلاح و تغییر در فضای سیاسی کشور از طریق صندوق رأی شده است، این امر نیز به نوبه خود به سطحیشدن شعارها و برنامههای کاندیداهای انتخابات مجلس و پایینآمدن دایره شمول آنها به محله و حتی منافع شخصی میانجامد. در واقع در نتیجه اعتراضهای اخیر و برخورد خشن حاکمیت با آن، طرفداران و مخاطبان برنامهها و شعارهای جدی، انگیزه چندانی برای حضور فعال در فضای انتخابات ندارند.
3. عامل دیگری که موجب شده است مخاطبان جدی و فعالان انتخاباتی، حضور خود را کمرنگ و غیرفعال سازند این است که برخی از نمایندگان تأثیرگذار و نامدار مجلس بر این نکته تأکید کردهاند که اختیارات مجلس بهشدت کاهش پیدا کرده است و توان نظارتی و قانونگذاری خود را تا حد زیادی از دست داده است. به همین دلیل شعارها و برنامههایی که در آنها سخن از تغییر و اصلاح امور ملی و کلان برود، مخاطب چندانی نخواهد داشت چرا که با این پرسش مواجه خواهند شد که آیا مجلس میتواند در این امور دخالت کند و تصمیمهای لازم را اتخاذ کند؟ به عبارت دیگر آیا مجلس در رأس امور است؟
نظر شما