بعضیها ابنخلدون را اولین جامعهشناس میدانند. وی در علم عمران خود نظریهای را در باب کیفیت و چگونگی شکلگیری دولت (تمدن) طرح میکند که تحت عنوان نظریه «عصبیت» شناخته میشود. بنابر این نظریه، هر یک از خانوادهها و خاندانها برای کسب منابع کمیاب باهم درگیرند و هر خاندانی که از افراد و نیروی بیشتری برخوردار باشد بر دیگران مسلط، و آنها را مطیع خود خواهد کرد تا اینکه بتواند بر همه یا بیشتر خانوادهها و خاندانها حاکم گردد.
عصبیت از لحاظ میزان اعتبار و اشتیاق بهصورت حلقوی نمود دارد؛ به این معنی که، فرزندان و اعضای خانواده در حلقه اول و اصلی وفاداری به حاکم، عموها، عموزادگان و بستگان سببی و نسبی در حلقههای بعدی، تا الی آخر. عصبیت شکلگرفته هرچه بر خاندانهای بیشتری مسلط شود بر قدرت وی افزوده میگردد تا اینکه بر همگان مسلط شده و دولت(تمدن) تشکیل میدهد. طبیعی است آنهایی که در حلقه مرکزی عصبیت قرار دارند از امتیاز و مناصب بهتری برخوردار خواهند شد. اما حلقههای دورتر ناراضی و از عرصه قدرت و امتیاز کنار گذاشته میشوند. همین امر همراه با آسایشطلبی حاکمِ دارای عصبیت مسلط، زمینه را برای شکلگیری عصبیت جدید فراهم میکند. عصبیت جدید نیز اگر بتواند فرآیند فوق را طی نماید بر بقیه مسلط خواهد شد.
نظریه عصبیت ابنخلدون را بر بیشتر جوامع جهان میتوان منطبق دانست؛ احزاب در کشورهای غربی، قومیتها و طبقات در برخی کشورهای دیگر، جناحبندیها و دستهبندیها در برخی دیگر و از جمله ایران، و طایفه و ایلگرایی در خیلی از استانهای کشور از آن جملهاند. اما داستان عشیرهگرایی در استان ایلام حکایتی پرغصه است؛ علیالخصوص زمانی که انتخابات مجلس شورای اسلامی در میان باشد. هر کس که سودای مجلس در سر دارد اولین مسألهاش این هست که جزء کدام عشیره و قبیله می باشد؟ جایگاه و تعداد اعضای آن چطور است؟ چه نسبت و ارتباطهایی را میتواند با سایر عشایر و قبایل حوزه انتخابی پیدا کند، بتراشد یا وعده دهد؟ با کدامیک از افراد ذینفوذ رابطه، پیوند، بدهبستان یا همپوشانی دارد؟ و سؤالاتی از این قبیل. اگر همه این مؤلفههایی که برشمردیم، میسر بود، پس میتوان بر نتیجه گرفتن از انتخابات دل بست.
اگر شرایط و مؤلفهها مهیا نبود بایستی کنار کشید؟ پس لیاقت بهاصطلاح شخصی، شغلی و آبروی عشیرهای چه میشود؟ اینجاست که «خریدن رأی» مطرح میشود. منظورم از خریدن رأی، خریداری آراء در پای صندوقهای رأی نیست، بلکه آن خریدنی منظور است که دکتر شریعتی درباره انتخابات غرب بیان کرده است: در غرب همه با آزادی کامل پای صندوق رأی میروند و با آزادی کامل به شخص مورد نظر خود رأی میدهند. هیچ تخلف و تقلبی هم صورت نمیگیرد. اما تخلف و تقلب قبلاً و از طریق دیگر صورت گرفته است چون کاندیدها و صاحبان رسانهها ذهن آنها را خریدهاند بدون اینکه خودشان خبر داشته باشند. در ایلام نیز می توان گفت که اینگونه است لکن با فن و ظرافت دیگری. تعصب (یا همان عصبیت ابنخلدونی) در رفتار اجتماعی و سیاسی ایلامیها موج میزند. ایلامیها مردمانی باوفا و خیلی مهرباناند. اما همین خصلت گاهاً تأثیر منفی بر رفتار اجتماعی و سیاسی آنها گذاشته است. با هرکس دست یاعلی دهند تا آخر با آنکس هستند؛ هرچند دیدگاه، شیوه زندگی و رفتار آن فرد عوض شده باشد، کسی برایشان خدمتی کرده باشد، همیشه خود را مدیون آن فرد میدانند و مقیدند تا آن را جبران کنند حتی اگر به ضرر خودشان هم تمام شده باشد و... . کاندیداها دانسته و مردم نادانسته درگیر این تخلف و تقلباند. به همین خاطر، شاهدیم که کاندیداها از قرآن به عنوان ابزاری برای برانگیختن تعصب، از وعده و وعید، شغل و... برای انگیختن حس وفاداری استفاده میکنند.
نتیجه چنین انتخابی این است که کاندیدای دیروز و نماینده امروز، خواسته و ناخواسته، عشیرهای عمل کند؛ چون عشیرهای فکر کرده است. چون فرصت و منابع محدود است بایستی ابتدا حلقه اولیه را تأمین کند، سپس حلقههای بعدی را. تا از این حلقهها بگذرد و استان را در نظر بگیرد دوره نمایندگی تمام شده و باید به فکر انگیزش عصبیت عشیرهای برای انتخابات بعدی باشد. بنابراین، بهتر است امتیازات و خدمات را محدود و منحصر در هندسه جغرافیایی عشیره خود کند و نیک میداند که اگر کاندیدای عشیره دیگر پیروز انتخابات میبود همین کاری را می کرد که الآن وی میکند؛ اختصاص منابع برای هم عشیرهایها.
به همین دلیل است که نمایندگان ایلام در چرخه محدود و نگرش دایره عشیرهای درگیر، واز اینرو اصطلاحاً «یکبار مصرف»اند؛ فقط یک دور انتخاب میشوند. چون منابع را به عشیره خود اختصاص دادهاند، عشیرههای دیگر اجازه نخواهند داد تا این بیعدالتی دوام یابد. بنابراین عصبیت عشیرهای آنها را برانگیخته برای کسب پیروزی بسیج خواهند شد. باز به همین دلیل است که به قول یکی از همکاران «ایلسواری مجانی» در فصل انتخابات رواج مییابد. این در حالیاست که میتوانیم فراتر از منافع عشیره نیز فکر کنیم و از دایره محدود منطقهای و عشیرهای درگذریم. تا تکتک ما ایلامیها نخواهیم از این محدودیتها بگذریم همین فرایند ادامه خواهد داشت. شاید به همین خاطر است که نمایندگان استان ایلام در سیاستگزاریهای کلان کم فروغاند. اگر کس یا کسانی هم بودهاند که فرااستانی فکر و عمل کردهاند به دلیل همین عقبه عشیرهای در چنبر دستهجات و جناحبندیهای سیاسی فروغلتیدهاند.
در نهایت باید گفت که هر کسی جهان خود را بر اساس اندیشههایش میسازد؛ میتوان «خطی» اندیشید و فراتر از مکان و زمان هم رفت، یا «سیکلی و دایرهای» بود و تکرار تحولات را به نظاره نشست. قطعاً کسانی که از تفکر دایرهای دفاع میکنند در این چارچوب به منافعی رسیدهاند یا میرسند!!
*استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد ایلام
نظر شما