نام سردار قاسم سلیمانی با تحولات دو دهه خاورمیانه عجین شده بود، این شخصیت چند بعدیِ متولد کرمان، قریب یک دهه در مرزهای جنوب و غرب ایران در مقام فرمانده جنگ ایفای نقش نمود و پس از وقفه ای چندساله و با شروع نا آرامی های منطقه خاورمیانه توسط اشغالگران غربی به صحنه دفاع و مقاومت بازگشت و با ساماندهی خط دفاع مقاومت عزتمندانه ظاهر شد و توسط مردم منطقه به نوعی در راس این جبهه مظلوم در مقابل جبهه ظلم قرار گرفت.
چتر حمایت حاج قاسم در دفاع از مردم مظلوم منطقه مختص قوم و مذهب خاصی نبود اهل سنت فلسطین وعراق و سوریه تا شیعیان لبنان و جنوب عراق تا کردهای شمال عراق و شرق سوریه تا علویان سوریه و حوثی های یمن و حتی دروزی های لبنان و قبطیان مصری وافغانان هزاره و پشتون و اردو و .....و دیگر برزخیان خاورمیانه در چتر مدیریتی این نمونه غیرت ایرانی قرار گرفته بودند. دفاع بموقع ایشان از اقلیم کردستان عراق در برابر حملات داعش و آزادی ایزدیان شنگال از دست تروریست های داعش از خدمات بزرگ این سرباز اعتقادی ایران به عراقی ها بود. در زمانی که در اوج اقتدار در عراق حضور داشت و جلوی درنده ترین دشمنان بشریت ایستادگی می کرد. ولی در کنار دستش مقرات وپایگاه های احزاب اپوزسیون کرد ایرانی قرار داشت ولی بی تفاوت از آنها می گذشت نشان از نجابت اقتداری ایشان دانست. اینگونه روحیات جوانمردانه بود که وی را بعنوان نماد مقاومت و ایستادگی ملت های مظلوم منطقه می شناسند. شاید تصور آمریکایی ها این بوده که فلسفه وجودی این چهره سرشناس جهادی فقط کشتار آمریکایی ها بوده و بس. درحالی که اگر چنین بود قطار تابوت آمریکاییها به موطنشان قطع نمی شد درصورتیکه کشتن آمریکاییها بمراتب آسانتر از مزدوران داعش بود چون آمریکاییها متکی به تکنولوژی و ادوات نظامی از نادان ترین تفنگچیانی هستند که زور آنها به عقلشان می چربد. بنابراین حاج قاسم به تفکری تعلق داشد که به رهایی مردم منطقه از شر بیگانگان می اندیشید اما اشخاصی از هیات حاکمه آمریکا این مهم را درک نمی کردند و تصورشان این بود که هدف قاسم سلیمانی مستقیم نیروهای امریکایی می باشد.
آمریکا با این ترور ناجوانمردانه که نقض حقوق کشور عراق بود، اشتباه بزرگی را مرتکب شد چرا که قاسم سلیمانی فردی شناخته شده بود و طبق ماموریت های مستشاری که مستقیما توسط رهبران کشورهای درگیر بحران زده تردداتی را با خودرو و یا هواپیماهای عمومی صورت می گرفت. نظامیان آمریکایی در منطقه به این مهم رسیده بودند که قدرت برخورد با آنان وجود دارد ولی اراده در برخورد وجود ندارد چون نظامیان آمریکایی مزدورانی مواجب بگیر بیش نبودند که مورد هدف قرار گیرند. بلکه این اندیشه خبیث و ضد انسانی برخی اعضای هیات حاکمه آمریکا بود که در دوران ریاست جمهوری ترامپ حماقت را به اوج رسانید و اختیار سیاست منطقه ای خود را در اختیار نظامی – امنیتی های عقده ای گذاشت که سر در توبره اسرائیل داشتند و راهبرد آمریکا در منطقه را امنیت اسرائیل بشمار می آورند
آمریکاییها نقش دولت های خود در خاورمیانه را معیار عملکرد روسای آنان دانسته و گویا صندوق های رای در آمریکا وابسته به عملکرد رهبران آمریکایی در منطقه خاور میانه دارند، کما اینکه تابوت بن لادن در سال2011 به صندوق رای دولت دوم باراک اوباما تبدیل شد و کشتن ابوبکر بغدادی که تاریخ مصرفش برای آمریکایی ها به اتمام رسیده بود به آراء ترامپ کمک خواهد کرد و در عملیاتی تروریستی حذف فیزیکی ژنرال سلیمانی و یارانش در طی سفر به عراق در فرودگاه بغداد وزن خود را به رخ رقبای انتخاباتی اش کشانید. سکنه خاورمیانه خصوصا مسلمانان این واقعیت را درک کرده اند که خون ومال و شرف آنان چگونه درپای منافع جناح های هیات حاکمه آمریکا قربانی می شود.
مردم منطقه و آمریکایی ها می دانند که بین قربانیان جبهه مقاومت با اشغالگران تروریست تفاوت زیادی هست اینکه با رفتن یک خادم جبهه مقاومت همانند ژنرال سلیمانی، مردم منطقه متاثر و مصمم تر بر انتقام می شوند ولی کشته شدن اشغالگران موجب نارضایتی عمومی در آمریکا می شود. از منظر دیگر اشغالگران روح ومعنویت دفاع از مظلوم را درک نکرده اند ونمی فهمند مشهورترین قهرمان جبهه مقاومت بیش از چهل سال است که درآرزوی شهادت تابوت خود را بدوش می کشد این ریشه در باورهای استوار واعتقادات مسلمانان در جبهه عزت وبیداری دارد. اشغالگران آمریکایی نابخردانه دست به این کار زدند و نامدارترین فرد جبهه را زدند غافل از اینکه فرماندهان گمنام جبهه مقاومت خطرشان بمراتب بیشتر از نامدارترینشان خواهد بود تجربه اش قابل اجرا می باشد اگرچه نمی توان شخصیت خودساخته ای مانند حاج قاسم را از تحولات بنیادین منطقه جدا نمود قطعا آمریکایی ها بدانند منطقه بعداز قاسم سلیمانی با قبل از آن تفاوت زیاد خواهد داشت روز انتقام سخت جبهه مقاومت خواهد رسید، اما با صبر و حوصله. بقول کردی ؛ «تۆڵه به سهبره ئهما به زهبره.». انتقام کاری خواهد بود اما با صبر.
نظر شما