پارلمان عراق با تصویب طرح الزام خروج نیروهای خارجی از کشور، کفه ترازو را در کشاکشی که ماههاست بر سر جهتگیری سیاسی این کشور میان ایران و آمریکا وجود دارد، دستکم به صورت موقت به نفع ایران برگرداند.
تصمیم پارلمان البته در غیاب فراکسونهای کرد و سنی برگزار شد که با غیبت خود تمایلشان را به ماندن آمریکاییها نشان دادند.
اما صرف متحد کردن دوباره جامعه پاره پاره شیعه که در سایه ترور سپهبد سلیمانی و فرماندهان حشد شعبی اتفاق افتاد، موفقیتی برای ایران به شمار می رود که در هفته های گذشته حضور و هیمنه آن در عراق از جانب معترضان عمدتا شیعه با چالش و اعتراض مواجه شده بود.
تشییع جنازه باشکوه و پرجمعیت سپهبد سلیمانی در شهرهای عراق، نه تنها صدای میدان تحریر را به حاشیه راند، بلکه عملا سایر جناحهای شیعه نه چندان همراه با جمهوری اسلامی را نیز، عملا به زیر پرچم ایران برد.
تصمیم امروز پارلمان عراق که اجرایی شدن آن فرایندی پیچیده داشته و منوط به لغو توافقنامه امنیتی دو کشور است، بازتابی از تغییر فضای روانی در میان افکار عمومی عراقیان در مناطق مرکزی و جنوبی است.
همزمانی تصمیم پارلمان با سخنرانی سید حسن نصرالله که تقریبا به صورت کامل بر امحای حضور آمریکاییها در منطقه استوار بود، به نوعی پرده از الگوی راهبرد تلافی جویی ایران هم بر می دارد.
در واقع ایران بر آن است تا در وهله اول از طریق دیپلماتیک و مجاری سیاسی و فشار افکار عمومی به حضور نظامی آمریکا در عراق خاتمه دهد و اگر این مقصود به صورت کامل میسر نشد، از طریق گروه های مقاومت چنان عرصه را بر آنها تنگ نماید که مشابه سال 2010 تصمیم به خروج بگیرند.
در صورت تحقق این فرض، محتمل است که نیروهای آمریکایی به اقلیم کردستان عقب نشینی کنند. صد البته این آرزوی از خدا خواسته کردهاست و به معنای جان گرفتن دوباره رویای استقلال آنها از بغداد و برداشتن گامهای جدی برای آن خواهد بود. حتی ممکن است مناطق شرقی فرات هم به پایگاه جدید آمریکاییها تبدیل شود که در اینصورت کردهای سوری هم که در اثر حملات ترکیه تضعیف شده اند، توانی دوباره می یابند.
این سناریو که البته تحقق آن وابسته به تحولی اساسی در روابط بغداد و واشنگتن است، ممکن است درباره استانهای سنی نشین هم تکرار شود.
ترامپ بارها از جنگهای بی حاصل آمریکا در خاورمیانه انتقاد و بوش پسر را متهم کرده که با ساقط کردن صدام حسین، عراق را در سینی طلایی پیشکش ایران کرده است.
این سخن سوای برخی مبالغه های آن، اما حاوی بخشی از حقیقت است. عراق پس از 2003 به کشوری تحت نفوذ و سیطره ایران و آمریکا تبدیل شد. در زمانهایی که روابط این دو کشور کمتر تنش آلود بود، تضاد منافع و اصطکاک سیاستهایشان در سرزمین بین النهرین با مدارا و مدیریت قابل رفع و رجوع بود.
اما در دو سال گذشته که روابط دو کشور بحرانی شده و آمریکا تحریم های جدیدی علیه ایران وضع و بغداد را ملزم به رعایت آنها کرده، عراق به کانون تنش میان آنها مبدل شده است.
موج اعتراض عراقیها علیه فساد و ناکارامدی نظام سیاسی پس از صدام خیلی زود هدایت و جهت گیریهای ضد ایرانی پیدا کرد. حمله به پایگاه آمریکاییها در کرکوک و سپس محاصره سفارت آمریکا تلاشی برای معکوس کردن این روند و جایگزین کردن پروژه اخراج آمریکا از عراق بجای آن بود.
ترور سردار سلیمانی اما نقطه انفجار و عوض کردن کامل قاعده بازی بود. اکنون عراق به قول عادل عبدالمهدی نه تنها قابلیت وساطت میان ایران و آمریکا را از دست داده، بلکه عملا به بخشی از مشکلات میان آنها تبدیل شده است.
اگر تحول خاص و سریعی در روابط طرفین رخ ندهد، لاجرم تضاد ساختاری پیشگفته بیشتر از قبل سر باز کرده و عراق به سه منطقه تحت نفوذ تقسیم خواهد شد: کردستان و مناطق سنی تحت نفوذ آمریکا و مناطق شیعه هم زیر نفوذ و هیمنه ایران.
این فرض بدبینانه البته منوط به همراه بودن پویاییهای داخل عراق با چارچوبهای کلی این فرضیه و حفظ فضای احساسی اخیر دستکم در آینده ای میان مدت است.
نظر شما