خبرگزاری کردپرس _ تلفن همراهم زنگ میخورد. از «خانه خدا» تماس میگیرند. جواب میدهم. صدایی درمانده و مستأصل است:
"آقا چرا کسی صدای ما را نمیشنود؟! مردم دارند از خانه خدا کوچ می.کنند! خانه خدا دارد خالی میشود! هیچ کس هم کاری برایمان نمیکند! خانه خدا شده کربلا!"
سعی میکنم آراماش کنم. میپرسم چه شده؟
میگوید: خانه خدا دو ماه است آب ندارد! نمیتوانیم حمام کنیم! تشنهایم! خودمان به کنار، مجبوریم برای گوسفندان مان از این طرف و آن طرف با سطل و دبه آب بیاوریم! فردا اهالی خانه خدا میخواهند بیایند استانداری!
دوباره سعی میکنم آرامش کنم. اما تحمل دوماه بیآبی آن هم در فصل گرم سال، کار آسانی نیست!
«خانه خدا» روستایی است در دل کوههای دشت پایروند! از سمت جاده سنندج فقط بیست کیلومتر از میدان امام حسین(ع) فاصله دارد. در یکی از فرعی های جاده سرآبله است. بعد از روستاهای توللی و نظام آباد. روستایی کوچک و کوهستانی ست. جمعیت صدنفره آن از بیست خانوار تشکیل شده! تلفن همراه آنتن ندارد! باید دوکیلومتر از روستا دور شوی تا بتوانی تماس بگیری. لوله کشی شده، اما آب ندارد! تا دوماه پیش هرشب ساعتی آب داشته، اما حالا همان هم نیست. آبرسانی با تانکر در ماه چندبار انجام میشود. اما کافی نیست. اهالی خانه خدا توان نگهداری احشام خود را ندارند. مجبورند بفروشند. بعد هم مهاجرت کنند. خانه خدا کم کم دارد خالی میشود!
مسوولین حوزه آب میگویند قرار است یک حلقه چاه عمیق، این مشکل را به صورت ریشه ای حل کند و علاوه بر خانه خدا، به دو روستای مجاور آن -چناره و سه چشمه- هم آب برسد. محل حفر چاه جانمایی شده، زمین آن را هم یکی از اهالی اهدا کرده است. اما معطل تامین اعتبار است. مگر حفر یک چاه عمیق چقدر اعتبار میخواهد؟!
«خانه خدا» رسانه ندارد! رسانهی خانه خدا باشیم! خانه خدا دارد خالی میشود! خانه خدا را دریابید!
نظر شما