به گزارش کرد پرس به نقل از پانا، ثریا مطهرنیا معلمی با 26 سال سابقه معلمی که اکنون در مدرسه حسن تیمور روستای بیجار کردستان در حال تدریس است، در زمینه فعالیت های خود گفت: امروزه معلمان برای نتایج مطلوب در تدریس خود نیازمند گذراندن دورههای مطالعاتی و تخصصی بینا رشته ای در سطوحی مانند مدیریت، روانشناسی، یادگیری اصول کار تیمی، طبیعت گردی، بازدید، آزمایشگاه، هنر، استفاده از روشهای گوناگون تدریس مدرن با کمک ابزار و وسایل کمک آموزشی و آشنایی با روشهای مختلف تدریس هستند.
وی افزود: به کار گیری این روشها در کنار اعتماد، توجه و علاقه، آرامش، مسئولیت دادن به دانشآموزان، طراحی و دیزاین محل آموزش، اطلاع حاصل کردن از عدم تنش روانی و یا مشکل جسمی دانشآموزان و دهها نکته ریز دیگر که به صورت تئوریک و عملی، آموزگاران با آن آشنا میشوند، به صورت اطمینان بخشی موجب بالا رفتن سطح دانش، مهارتهای درسی و آموزشی در بین فراگیران میشود اما لازم است تا آموزش دهنده متوجه باشد که دانشآموز همواره بین سه محیط در حال حرکت است.
این معلم فداکار اظهار کرد: اگر مدرسه را یک سیستم و ساختار در نظر بگیریم، پیش از ورود به آن دانشآموز از محیط خانه و خارج از خانه وارد به سیستم مدرسه شده و پس از خروج از مدرسه نیز وارد محیط خارج از مدرسه و سپس خانه میشود. این سه محیط یعنی؛ خانه، مدرسه و فضای خارجی پیرامونی همواره برای دانشآموز چالشهای خاص خود را دارد که بر حسب سن، جنس و سایر پارامترهای فیزیولوژیک، سایکولوژیک، محیطی (شهر و روستا)، نوع خانواده، نوع محله، گروه دوستان و غیره، میتواند بر اثر تیپیک برخورد کردن با دانشآموز و کلی نگری موجب بروز خطای شناختی در نحوه تدریس به دانشآموز و عدم بازدهی مطلوب امر آموزش شود.
مطهرنیا ادامه داد: معلمی میتواند بهترین نتایج آموزشی یا مهارتی را در ارتباط با دانشآموزان خود کسب کند که موجودیت فردی هر دانشآموز را بشناسد و در کمک به حل چالشهای ۳ گانه او در خانه، محیط خارج از خانه و مدرسه و در محیط مدرسه و کلاس درس، اشراف نسبی پیدا کند.
وی یادآور شد: بنابراین مهمترین نکته برای یک آموزگار این است که خود و دانشآموزان اش را نه در یک چارچوب اسکولاستیک (آموزشگاهی) لاک و مهر، فریز و بسته ببیند، بلکه باید آموزش را یک پروسه اجتماعی درک کند که در زمان و مکان خاصی و در ادامه خطوط اجتماعی پیشین که در این زمان دانشآموز را در کلاس درس معلم کنونی نشانده، یک موجود اجتماعی به نام دانشآموز را تحویل گرفته و بر او اثرات آموزشی میگذارد و در آینده به یک آموزگار یا سیستم آموزشی دیگر تحویل میدهد تا در نهایت دانشآموز به مثابه یک فرد آموزش دیده بتواند در اجتماع به ایفای نقشهای مختلف و توان اداره زندگی خود و دیگری برسد.
این معلم فداکار بیان کرد: میتوان نتیجه گرفت که معلمی میتواند بهترین نتایج آموزشی یا مهارتی را در ارتباط با دانشآموزان خود کسب کند که موجودیت فردی هر دانشآموز را بشناسد و در کمک به حل چالشهای ۳ گانه او در خانه، محیط خارج از خانه و مدرسه و در محیط مدرسه و کلاس درس، اشراف نسبی پیدا کند. برای پیدا شدن این اشراف ابتدا مدرسه موظف است تا یک بسته دادهای از شرایط زندگی، شغل والدین و سایر اطلاعات لازم را از دانشآموز فراهم کند که تا حدی به شناخت کلی معلم از دانشآموز و پایگاه اجتماعی اش کمک میکند، یا اگر چنین پایگاه دادهای در مدرسه فراهم نبود، خود معلم در کلاس درس با مصاحبه شفاهی با دانشآموزان میتواند این اطلاعات را کسب کند.
مطهرنیا که جز 10 معلم برتر جهان است و با فداکاری در زمینه سلامت دانشآموزان بیمار خود، تلاش میکند، گفت: اتکا به این دادهها تنها برای معلم کافی نیست و باید در هفتهها و ماههای نخست تدریس، با رویکرد تعاملی که ابتدا با دانشآموز و جلب حس اعتماد و احتراماش نسبت به معلم شکل میگیرد و سپس با گروه دوستان اش در کلاس و در نهایت تعامل با اولیا یا سرپرستان او، تمایزها، مشکلات، استعدادها و سایر ویژگیهای دانشآموز را درک و دریافت کرده و برای آرامش و موفقیت هر دانشآموز در حال و آینده، راه حل مناسب را در نظر بگیرد.
دلایل ضعف تحصیلی یا اجتماعی نبودن دانشآموز
وی اظهار کرد: ضعف تحصیلی یا اجتماعی نبودن دانشآموز میتواند دلایل زیادی داشته باشد، از فقر خانواده، آسیبهای اجتماعی از قبیل اعتیاد، طلاق و خشونت خانوادگی، عدم آموزش مناسب در پایههای پیشین، درگیری یا نادیده گرفتن از سوی گروه همسالان، احساس تهدید و تحقیر و عدم راحت بودن دانشآموز، سو تغذیه یا بیماری، هر کدام میتواند برای هر دانشآموزی یک کابوس باشد که در اثر اعمال فشار در یادگیری توسط معلم خاصیت منفی تشدید شونده به خود گرفته و تاثیرات مخرب بر حال و آیندهی فرد و اجتماع بگذارد. لذا فعالیت معلم به مثابه نماینده آموزشی اجتماع در این حیطه ابعادی جدی، مسئولانه و دغدغه مندانه به خود میگیرد.
این معلم فداکار گفت: البته خود معلمان نیز باید در شرایط شغلی و رفاهی مناسبی باشند و از سوی دولت و جامعه باید برای آنها شرایط مطلوبی ساخت تا بتوان از آنها چنین انتظاری در ایفای نقش موثر داشت را نیز نمیتوان نادیده گرفت. بهر روی؛ تدریس با بهترین تکنیکهای فردی و گروهی و به مدد بهترین روشها و به میانجی وسایل کمک آموزشی و حتی استفاده از دادههای اولیه در مورد دانشآموزان نمیتواند به نتیجه مطلوب برسد مگر اینکه مشکلاتی از جمله فقر، بیماری، اعتیاد، طلاق، انواع خشونت و سایر آسیبها از دانشآموز دور باشد.
مطهرنیا با بیان اینکه آموزش دادن به یک کودک یا نوجوان گرسنه، بیمار، در معرض خشونت، کودک کار و غیره تقریبا ناممکن و در صورت امکان کم بازده است، اظهار کرد: این مسئله من را واداشت تا در طول زندگی حرفهای ام دست به ریشهها ببرم و علاوه بر به کار گیری الگوهای نوین تدریس میان فعالیت درسی و اجتماعی دانشآموزان پیوند برقرار کرده و سعی کنم حتی الامکان والدین آنها از اشتغال، مسکن و مشاوره در امور تربیتی فرزندشان برخوردار و همچنین مشکلات روحی و جسمی دانشآموزان ام یا دیگر کودکان و نوجوانانی که دچار مخاطراتی از این دست هستند را حل و نتیجه مفید این اقدامات را در آینده شغلی، تحصیلی و خانوادگی آنان، مشاهده کنم.
وی افزود: امیدوارم سیاست گذاران آموزشی و اجتماعی در مورد حمایت از چنین دانشآموزانی و تربیت و حمایت از کادر آموزشی با رویکرد تعاملی و اجتماعی با دانشآموزان همت گمارند. تمام این امور باید علاوه بر تدریس در دانشگاههای فرهنگیان و کارآموزیهای میدانی با حمایت مادی، معنوی و حقوقی از معلمین به نحو احسن در استراتژی حال و آینده وزارت آموزش و پرورش دیده شده و نسبت به اعتلای آن همت گمارده شود.
نظر شما