کمترین استفاده این حرکت این بود که با تحرک جسمی قدمی در راستای سلامتی خود برداشته و در کنار آن از ده ها استفاده معنوی دیگر برخوردار می شد و برای یافتن یک فیش تحقیقاتی لازم بود ده ها قفسه کتاب و چندین کتابخانه را زیر رو کند و برای دست یابی به یک سند لاجرم می بایست ده ها سند دیگر را تورق کند تا به مطلوب خود برسد.
این رویه تحقیق، ذهن را وقاد و با نشاط و سرزنده نگه می داشت و حظ آن اثر علمی آدمی را لایق پوشیدن ردای علم و تحقیق می نمود. اما در عصر کنونی و با پیشرفت رسانه های دیجیتال محفوظات و معلومات در دسرس و مهیاتر هستند و محقق بجای یک اثر به شیوه های آنالوگ و قدیمی می تواند چندین اثر را تولید کند. اما اگر به حافظه عمده محققین امروزی بنگرید حجمی انبوه از معلومات را در اختیار او می بینید با عمقی بسیار اندک که قابل اتکا نمی باشد. چرا که به مدد کپی رایت در کوچکترین زمان ممکن انباشتی از معلومات را با هم وصله پینه کرده و به نام اثر علمی تحویل جامعه علمی می دهد.
هر چند سپهر علم و اندیشه از انسان های کوشا و خردمند تهی نگشته و و جدان علمی برخی سالکان طریق حقیقت علم مشعل فرهیختگی و فرزانگی را با عزم و اراده مجدانه خود همچنان فروزان نگه می دارند. اما باید اذعان داشت برخی مجامع علم زده و تولید کننده مدرک علمی با دنیای واقعی علم فاصله معناداری گرفته اند. خروجی چنین مجامعی همانند جوندگانی هستند که از آخور اینترنت چند مقداری بر حلقوم متوهم خود فرو خورده و جامعه علم زده را به سوی عمل گریزی به پیش می برند.
در دوران کنونی اگر نگوییم همه بلکه اکثر قریب به اتفاق علوم و حافظه بشری در فضای اینترنت متمرکز می باشد و آدمی می تواند ازطریق جعبه جادویی به نام کامپیوتر به همه این دانش ها به سهولت دسرسی یابد اما حافظه دیجیتال نمی تواند جای هوش و عقل بشری را بگیرد، هرچند دایره معلومات بشری گسترش یابد اما حجم و ماندگاری معلومات و محفوظات بشری جای خود را به حافظه ابر کامپیوترها می دهد و همین امر سبب می شود حافظه بشر به مرور زمان کند و کندتر شده و به تدریج شاهد رشد پیرذهنی زودرس بشریت خواهیم بود و وابستگی به دستگاه الکترونیکی جدا ناپذیر گشته و به مغز افزار بشر تبدیل می شود و انسان اسیر و برده دنیای الکترونیک گشته و بشدت بدان وابستگی مفرط پیدا خواهد کرد و انسان بنده و اجیر صنعت دست ساخته خود خواهد شد.
کمترین آسیب این رویه سلب خلاقیت ذهن بشر است وانسان دچار دوگانه انگاری گشته و به دو شخصیت حقیقی و مجازی تبدیل می شود. شخصیت حقیقی او به مراتب نحیف تر و ناتوان تر از شخصیت او خواهد شد و دیری نخواهد گذشت که در زمانی نه چندان دور «روبات های هوشمند» که حاصل علوم بشری می باشد جای خود را با انسان ها عوض خواهند کرد و این بشر است که ملعبه دست پخت خود می گردد و زمانی خواهد آمد که برای ممانعت از انقراض حافظه انسان ها نیاز به مغز درمانی خواهیم داشت و عزم عمومی شکل بگیرد که به کتب و مکتوبات مراجعه نماییم.
نظر شما