مدتهاست که بشر این موجود زیادهخواه در برخورد با طبیعت، پا را از گلیم خویش چنان فراتر نهاده که بسیار سخت است بتوان از انتقام سهمگین زخمهای که بر پیکر زمین زده است جان سالم بدر بَرَد.
هرروزه انسان به بهانه آسایش و مصرفگرایی، خنجری بر پیکر طبیعت بیزبانی فرو می کند و انگار نمیداند اگر «کارد به استخوان طبیعت» برسد چنان انتقامی خواهد گرفت که هیچ قدرتی جلودارش نخواهد بود؛ از سیلابهای پیدرپی بهدلیل تخریب مراتع و قطع بیرویه درختان گرفته تا آسیبهای بیرحمانه انسان به پوششهای گیاهی، زیست جانوری و نابودی جنگلها، تپهها و کوهها، خشکاندن رودها و آلوده کردن دریاها و اقیانوسها؛ همه و همه در سیکل انتقام از بشر بهصف شدهاند! حواسمان باشد که این طبیعت مظلوم و معصوم روزی چنان طغیان میکند که دیگر حتی «انگشت تحیری باقی نمیماند تا با دندان گزیده شود».
رودخانهها نیز بهعنوان بخشی از ثروتهای طبیعی و ملی از اهمیت خاصی برخوردارند. امروزه رودخانهها بهواسطه ذخایر سرشار شن و ماسه در درون آنها همواره موردتوجه انسانها بوده و در توسعه منطقه نقش مهمی بازی میکنند. منابع غنی آبی، تنوع و گوناگونی زیستگاههای مهم و باارزش مانند سواحل و بستر رودخانهها و از همه مهمتر آبِ در جریان و وجود گونههای باارزش گیاهی و جانوری رودخانهها را در ردیف اکوسیستمهای حساس و آسیبپذیر جایداده است.
فقدان اطلاعات و شناخت کافی از عواقب بهرهبرداری بیرویه و دخالتهای غیرمسئولانه انسانی از یکسو و عدم وجود نظارت نهادهای مسئول و فقدان دستورالعملهای شفاف و ضوابط مشخص در این خصوص از سوی دیگر باعث شده است که هر روز که میگذرد بر میزان صدمات وارده به این اکوسیستم افزوده شود و در نهایت مطلوبیت زیستگاهی خود را از دست دهد.
افزایش سریع تراکم جمعیت و توسعه شهرها و میل سیری ناپذیر بشر به پول ازجمله عواملی است که سبب میشود تا میل سودجویان به برداشت غیرمجاز شن و ماسه و آسیبهای این موضوع افزایش یابد. بدین ترتیب رودخانهها که گنجینههای ارزشمند زندگی همه موجودات هستند، متأسفانه آماج دستبرد و تاراج مافیایی متجاوزان قرار میگیرند.
رودخانه "گادر" (گدار در فارسی) از بلندیهای مرزی کیلهشین (کلاشین) و دیگر ارتفاعات اشنویه در مرز با عراق و ترکیه سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی با عبور از دشت اشنویه و نالوس و شهرهای نقده و محمدیار در ناحیه بردهزرد جاده مهاباد، وارد دریاچه ارومیه میشود.
در چند سال گذشته برداشتهای بیرویه و غیرفنی مصالح از بستر این رودخانه و بهعبارتی تاراج بیامان شن و ماسه بدون امکان جبران و ترمیم آن، موجب افزایش عرض بستر، کاهش رسوبات، پایین رفت سفرههای آب زیرزمینی، آسیبپذیر کردن باغات و مزارع در برابر هرگونه طغیان و سیل، تخریب محیطزیست و تخریب گسترده جادههای مواصلاتی براثر تردد کامیونهای کارخانههای شن و ماسه شده است.
سازوکار نادقیق شناسایی معادن شن و ماسه رودخانهها توسط معدود پیمانکاران طرحهای عمرانی منطقه، عدم حضور و نظارت تماموقت کارشناس نظاممهندسی معدن بر تمام روند برداشت مصالح مطابق مجوز صادره و بعضاً برخی کمکاریها و نادیدهگیریهای سهوی و یا عمدی، موازیکاری ادارات صمت و آب منطقهای و نهادهای حاکمیتی چون فرمانداری و بخشداری و البته نظارت ناکافی و امکان ساختوپاخت برخی پیمانکاران و تعدادی از صاحبان کارخانههای شن و ماسه، در کنار تاراجهای گاهوبیگاه و بعضاً شبانه مصالح از بستر رودخانه قسمتی از رنجنامه سالهای اخیر رودخانه گادر اشنویه است.
گرچه اخیراً اقداماتی قانونی را برای تشدید نظارتها و همچنین الزام نهادهای مرتبط به رعایت قانون در بحث برداشت مصالح از بستر رودخانهها انجامشده است اما آنچه مشخص است به دلیل کاهش بارندگیها و سیلاب، رسوبات ترمیمی و شن و ماسه وارد بستر رودخانه گادر نشده و لازم است تا اطلاع ثانوی هرگونه مجوز برداشتی از بستر آن "بهکل ممنوع شود " و مصالح موردنیاز معدود پیمانکاران منطقه از سایر معادن غیر رودخانهای شهرستان تأمین شود. شاید تنها راه ممکنِ نجات، فعلاً همین باشد!
نظر شما