به گزارش کردپرس، جمیل بایک رئیس مشترک اتحادیه جوامع کردستان (KCK) به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد تاسیس حزب کارگران کردستان (PKK) با خبرگزاری فرات گفتگو کرد. او در این مصاحبه به تفصیل درباره زمینه های شکل گیری جنبش PKK توسط عبدالله اوجالان و دوستانش پرداخته است. بایک در بخش دوم این مصاحبه به موضوع تغییر پارادایمی PKK، موضوع مبارزات کردها در کردستان سوریه، و همچنین رابطه ترکیه با حزب دموکرات کردستان (پارتی) و تأثیر آن بر روی مبارزات PKK پرداخته است.
دلیل تغییر در پارادایم PKK چیست؟
سازمان PKK از ابتدا همیشه از پیگیری رویکرد سوسیالیستی شوروی، چین و بالکان پرهیز کرد و انتقاداتی نسبت به این خط مشی داشت. از طرف دیگر در مبارزهای که با رهبری PKK شکل گرفته بود، نواقص و کمبودهایی به وجود آمده بود. این کمبودها با نیروی رهبری و از طریق انتقاد حل شدند. بعد از فروپاشی سوسیالیسم شوروی اوجالان انتقادات خود را نسبت به این اندیشه شدیدتر کرد. او متوجه شد که مسائل و مشکلات موجود در ساختار PKK به دلیل وجود نواقصی در رویکرد و پارادایم آن، همچنین برخورد خشک و متعصبانه سوسیالیستی بودهاند. فروپاشی سوسیالیسم شوروی از یک سو نیز فاکتورهایی را که مانع انتقادات و مسئولیتهای اوجالان به عنوان یک رهبر می شدند از میان برداشت و او هر چه بیشتر بر روی نظریه و کنش سوسیالیسم تمرکز پیدا کرد. در چهارمین کنگره PKK در سال ۱۹۹۰، تحلیلهایی را در این باره به عمل آورد.
اوجالان کنگره پنجم را در ابعاد ایدئولوژیک، تئوریک، سازماندهی و سیاسی و فعالیتهای مرتبط به آن به کنگره سازماندهی مجدد و تغییر PKK تبدیل کرد. گزارش سیاسی که به پنجمین کنگره ارائه کرد، سند این مسئله است. این گزارش به افکار عمومی ارائه شد.
در اینجا بسیاری از موضوعات مهم در رابطه با تغییر PKK وجود دارند. اوجالان دریافت در صورتی که تغییری در ساختار PKK ایجاد نشود، این حزب هم مانند احزاب دیگر سوسیالیست شکست خواهد خورد. او همچنین مشخص کرد که کسانی که خود را در ذات این نظریه تغییر ندادهاند چگونه وارد PKK شدهاند. به همین دلیل در کنگره پنجم تغییرات اساسی را ایجاد کرد. تغیر کادرها، تغییر سازمانها، الزام این مسئله را تعیین میکرد که مشارکت مردم در میان صفوف مبارزه باید بر اساس ذهنیت جدیدی شکل بگیرد. او میدید که به دلیل وجود ذهنیت سوسیالیستی کلاسیک بیماری قدرت و تبهکاری در ابتدای سالهای ۱۹۹۰ در میان گروه های داخلی PKK شیوع پیدا کرده است، و به همین علت لازم دید که زنان در ساختار جدید بیش از پیش سازماندهی شوند. تبدیل زنان به ارتش ار سالهای ابتدای ۱۹۹۰ آغاز شده بود، در سال ۱۹۹۵ به شیوهای سازماندهی شده شروع شد و پس از آن قرارگاه مرکزی زنان هم ایجاد شد. تصمیم برای تغییر در کنگره پنجم گامی بلند و مهم به شمار میرفت.
اوجالان برآورد کرده بود که توطئهای بینالمللی علیه PKK طراحی شده است. فهمیده بود که گفتمان سابق و نحوه سازماندهی PKK دیگر نمیتواند در برابر با چنین توطئه ای مقاومت کند. او می خواست با تغییر و سازماندهی مجدد به مقابله با این توطئه دست بزند. اما دو فاکتور اساسی باعثد شد که این تغییرات در زمان مشخص روی ندهد. نخست؛ آن که شورای رهبری حزب، دیالکتیک جوهری این تغییر را عمیقا درک نکرده بودند و همین مسئله هم باعث شده بود که تغییر و دگرگونیها ضعیف باشند. این نواقص می توانستند با تلاشهای اوجالان و تمرکز از میان برداشته شود. اما عامل دوم برخاسته از تلاشهای نابودگرانه در داخل حزب بود. اقدامات شمدین ساکیک باعث شد تا سازمان بر اقدامات نابودگرانه از داخل تمرکز پیدا کند. در جایی که توطئه و نابودگری داخلی وجود داشته باشد، امکان تغییرات اساسی از بین می رود.. زیرا میتوانند مانع از روند تغییرات بشوند، میتوانند همان تغییرات را به زمینهای برای نابودی تبدیل کنند. در واقع تصفیهکاران در سال ۲۰۰۳ تلاش کردند تا اقدامات اوجالان را برای تغییر منحرف کرده و از آن زمینه برای اقدامات خود بهره برداری کنند.
پس از آن که توطئه بینالمللی روی داد، اوجالان این تغییرات را ناگزیر دانست. هم امرالی این مسئله را بر او تحمیل کرد و هم از طرف دیگر، برای مبارزهای سودمند در مقابل توطئه، این تغییرات باید ایجاد می شد. برخلاف برآوردهای بسیاری از افراد و نیروها که میگفتند که این اقدامات را برای تطبیق خود با جهانی با حاکمیت مدرنیته سرمایهداری انجام میدهد، این تغییرات برای پیگیری مبارزه در ابعاد جدی تر بوده است. اگر این اقدامات صورت نمیگرفتند، حزب نمیتوانست تاثیرگذار باشد، مبارزه تاثیر نمیکرد، این مسئله حزب را به خطر می انداخت.
میتوان عوامل لازم دیگر را هم به دلایل دیگر افزود. در واقع اوجالان عوامل لازم برای پارادایم جدید را در تحلیلهای خود در امرالی روشن کرده است.
PKK چگونه به یک جنبش رهایی بخش برای همه بشریت تبدیل شد؟ جنبشی که بتواند در مقابل مدرنیته سرمایهداری، مدرنیته دموکراتیک را خلق کرده و ایدئولوژی آزادی خواهانه زنان را در کردستان و خاورمیانه ترویج کند؟
اعلام چنین پاردایمی، حرکت از کردستان و رسیدن به کل منطقه و جهان، با شخصیت اوجالان و ویژگیهای مبارزات در کردستان ترکیه ارتباط دارد. اوجالان برای گسترش افکار خود به تمام جهان و ارائه پارادایم نوین منابع غنای سازوکارهای جامعه را به طور کامل درک کرده بود. اساس این نگرش بر مبنای مسئولیت است. کردها از موازنه سیاسی جهانی در خاورمیانه کنار گذاشته شدهاند. چون مبارزه آزادی کردستان، مبارزهای منطقهای و بینالمللی به شمار میرود. به همین دلیل تنها تحلیل با اقلیم کردستان و کردستان ترکیه کافی نیست، بلکه تحلیل درست و واقعی باید در رابطه با خاورمیانه و جهان باشد. در واقع، ویژگیهای اوجالان و شرایط مبارزه در کردستان ترکیه اجازه دادند که پارادایم اجتماعی دموکراتیک-اکولوژیک و آزادی زن طراحی و ایجاد شوند. بدینگونه بود که به واقعیت کنفدرالیسم دموکراتیک دست پیدا کرد و برای تمام بشریت راهکاری را بر اساس ذهنیت دموکراتیک، اکولوژیک و آزادی زن پیشنهاد داد.
برخی از گروه ها ادعا می کنند که PKK دست از مبارزه برای کردستان کشیده است، پاسخ شما به آنها چیست؟ همچنین دلیل حمایت اکثریت کردها از PKK چیست؟
کسانی که می گویند ما دست از مبارزه کشیده ایم واقعیت کرد و کردستان را نمی دانند و دشمن را نشناخته اند. همچنین ثمرات نیم قرن مبارزه PKK را نمی بینند. من را یاد یک ضرب المثل کردی می اندازند که «با چشم بند اسب به دنیا نگاه می کنند». این گروه ها (پارتی) زمانی که حاکمیت ۲-۳ شهر در کردستان به آنها داده می شود، میتوانند حاکمیت ۸۰ درصد کردستان را به نیروهای استعمارگر بدهند. این همان عقلانیتی است که کرد و کردستان را ترک میکند. آنها به فکر رهایی کرد و کردستان نیستند. کسانی که در ۲-۳ شهر حاکمیت را در دست دارند و بر مردم کرد ستم می کنند، چنین سخنان مفتی را بر زبان میآورند. این ها با اندک فشاری، دست از تمام ارزشهای خود بر میدارند، یا فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
قدرتمندترین و تاثیرگذارترین حزب در میان کردها PKK است. تاثیرگذارترین رهبر کردها هم اوجالان است. در هر صورت کردها از این درایت برخوردار هستند. کردها سیاسی ترین مردم جهان هستند. به همین دلیل به خوبی میدانند که چه حزب و گروهی از کرد و کردستان صیانت میکند. خواست دموکراتیک شدن کشورهای منطقه خاورمیانه، استراتژی تامین حیات دموکراتیک و آزاد برای مردم کرد است. کسی که برای حاکمیت بر چند شهر بخش بزرگی از کردستان را به استعمارگران قاتل (ترکیه) تقدیم میکند PKK نیست؛ PKK در کجا دست از کرد و کردستان برداشته است؟
زمانی که داعش دست به حمله زد، چه کسانی از دروازههای اربیل دفاع کردند؟ چه کسی بود که به کرکوک رفت و همراه با نیروهای پیشمرگ علیه داعش دست به مبارزه زد؟ در شنگال زمانی که می خواستند همه کردهای ایزدی را به تمامی از میان بردارند، چه کسی بود که فداکارانه دست به مبارزه زد؟ در مقابل داعش ایستاد، اجازه نداد که این نسل کُشی عملی شود، مگر PKK نبود؟ زمانی که داعش تلاش کرد تا کوبانی را اشغال کند و تمام کردستان سوریه را به اشغال خود در بیاورد، هزاران مبارزی که جان باختند چه کسانی بودند؟ کدام جنبش بود که در خاورمیانه، واقعیت کرد و کردستان را برجسته کرد؟ کردها را در خاورمیانه و جهان به ملتی قابل احترام تبدیل کرد؟ PKK تا کنون با هیچ نیروی نابودگر و دشمن کردی، علیه هیچ نیروی کردی ارتباط برقرار نکرده است. همیشه برای صیانت کردها مبارزه کرده است. هیچ کس نمیتواند واقعیت PKK را واژگون نشان بدهد. حیات عملی و واقعی ها خود بهتر از هر چیز دیگری مسئله را بازگو میکنند.
شما فرایندی را که از ۱۱ ژوئن ۲۰۱۰ آغاز شد، به عنوان چهارمین مقطع استراتژیک نام میبرید. از آن زمان به بعد شما وارد مرحله جدیدی از مبارزه شده اید. بر این اساس در کردستان مقاومت خودگردان (هر نوع برساخت خودگردان از جمله در حوزه خوددفاعی) ادامه دارد. شما نتایج این استراتژی را خصوصا در چارچوب مقاومت نیروهای PKK در مناطق حفاظتی میدیا- خاکورک، هفتانین، گاره، زاپ، متینا و آواشین- در مقابله با اشغالگری ترکیه چگونه ارزیابی میکنید؟
اوجالان برای چند سال شانس حل مسئله کرد را به حاکمیت AKP داد. برای آنکه مسئله کرد به نحوی معقول حل شود، به هر نحو ممکن این فرصت را ایجاد کرد، آن را تسهیل کرد. برای حل مسئله کرد نقشه راه گستردهای را به دولت ارائه کرد. اما حاکمیت AKP با با فشار بر سیاستهای دموکراتیک و افزایش دستگیریها به این رویکرد اوجالان پاسخ داد. در پاسخ به این رویکرد، جنگ کردها با مشارکت فعالانه مردم، برای حیات دموکراتیک و آزاد به مسئلهای ناگزیر تبدیل شد. در مقابل AKP بار دیگر از اوجالان درخواست کرد که موضع آتش بس را حفظ کند. همراه با برخورد مثبت اوجالان به این مسئله، بعد از انتخابات ۱۲ ژوئن ۲۰۱۱، AKP به جای برداشتن قدم مثبت، در جولای و ماههای بعد از آن، بر اساس مدل سریلانکا، حملات خود را علیه نیروهای PKK و جنبش آزادیبخش آغاز کرد. چون مبارزه کردها فشارهای فراوانی را بر AKP تحمیل کرده بود، AKP بار دیگر به امرالی توجه کرد. اوجالان مقابل این مسئله در نوروز مانیفست راه حل دموکراتیک مسئله کرد و دموکراتیک شدن ترکیه را به افکار عمومی ارائه و درخواست کرد که نیروهای PKK از مرزهای سرزمینی ترکیه خارج شوند. اما حاکمیت AKP این تلاشها و اقدامات را بدون پاسخ گذاشت و سال ۲۰۱۴ در همه جا از داعش حمایت کرد. از طرف دیگر داعش دست به حمله میزد و دولت هم طرح نابودی جنبش آزادی PKK را اساس قرار داده بود.
اوجالان برای جلوگیری از سیاستهای جنگ افروزانه، برای آنکه نیروهای دموکراسی در ترکیه قدرتمند شوند و برای هموار کردن مسیر دموکراتیک در ترکیه، در ۲۸ فوریه ۲۰۱۵ تفاهمنامه دولمه باغچه را از طریق اعضای حزب دموکراتیک خلقها (HDP) به افکار عمومی ارائه کرد. این مسئله در ترکیه و کردستان امیدها برای بهبود اوضاع را افزایش داد. در چنین وضعیتی بود که اردوغان این تفاهمنامه را رد کرد و تلاشها برای دستیابی به راه حل دموکراتیک را نقض کرد. پس از آن هم انزوای اجباری در امرالی را اجرایی کرد. این به معنای اعلام جنگ علیه کردها و نیروهای دموکراسی بود. جنگ گستردهای که پس از ۷ ژوئن گسترش پیدا کرد، در ۵ آوریل آغاز شده بود. این جنگ به همراهی داعش آغاز شده بود. حملاتی از سوی داعش در ۵ ژوئن در آمد، در ۲۵ ژوئن در کوبانی، در ۲۰ جولای در پرسوس، در ۱۰ اکتبر در آنکارا، رخ دادند، حملاتی که ائتلاف AKP/MHP علیه سازمانهای خودگردان انجام داد، نتایج تصمیم به جنگ بودند. مقاومت کردها علیه این جنگ، مقاومت دموکراسی کرد علیه فاشیسم استعمارگر ترکیه بود. بر این اساس پذیرش خودگردانی، به معنای تلاش برای دموکراتیک کردن ترکیه بود. به همین دلیل علیه فاشیسمی که میخواست مبارزه آزادیخواهانه کردها را سرکوب کند، مقاومتی تاریخی شکل گرفت. مقاومت کردن هزاران بار بهتر از سرکوبی است که در آن مقاومتی شکل نگیرد. سرکوب بدون مقاومت، دست کشیدن از مبارزه و تسلیم، پیروزی آسان برای دشمن است.
اگر امروزه می بینید که در مناطق حفاظتی میدیا، در گاره، متینا، زاپ و آواشین و هفتانین و خاکورک مبارزه ادامه پیدا کرده است، به خاطر PKK است.
این مقاومت در مناطق حفاظتی میدیا نتایج تاریخی بزرگی را خلق کرده است. درهم شکستن حملات اشغالگرانه ترکیه بر گاره در ماه فوریه، ضربه سنگینی به فاشیسم AKP/MHP وارد کرد. ائتلاف فاشیستی AKP/MHP برآورد کرده بود که می تواند در این حمله اشغالگرانه به پیروی دست پیدا کند و باز ۵ سال دیگر ترکیه را اداره کند، دولت را به سازمان فاشیستی دیگری تبدیل کرده و دهها سال دیگر هم حاکمیت خود را ادامه بدهد. شکست در گاره برآوردهای حاکمیت AKP/MHP را نقش بر آب کرد، همزمان به نیروهای دموکراسی در ترکیه و کردها که علیه حملات اشغالگرانه مبارزه میکنند روحیه و امید بخشید. AKP/MHP برای آنکه خود را از آسیب روانی شکست حفظ کنند، برای تبدیل شکست خود در گاره به پیروی، از ۲۳ آوریل دست به حملات گستردهای زدند. هدف آن بود که مناطق استراتژیک منطقه حفاظتی میدیا را کنترل کنند، و با کسب پیروزی انتخابات را برگزار کنند. در مناطقی که حضور داشتند در طول ۱۵ روز توانستند مناطقی را اشغال کنند، اما ۷ ماه است متوقف شده و مرتبا ضربه میخورند.
اگر حمایتهای حزب دموکرات کردستان نبود، همانگونه که در سال ۲۰۰۸ در زاپ بدون آنکه به عقب نگاه کنند، فرار کردند، باز هم به این سرنوشت دچار میشدند. با دهها هزار نفر نیروی نظامی و تکنولوژی پیشرفته نتوانستهاند در مقابل چند صد گریلای ما به پیروزی برسند. بعد از آنکه حملات بدون نتیجه باقی ماند، به استفاده از سلاحهای شیمیایی دست زدند که به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده است. اما نیروهای PKK در مقابل تمام این نوع سلاحها و سلاحهای شیمیایی به شیوهای تاریخی مقاومت کردهاند و میکنند.
ارتش ترکیه سالیان درازی است مانند نیرویی قدرتمند و بی رقیب نشان داده میشود. نیرویی که مناطقی را در کردستان سوریه اشغال کرده بود، در لیبی با مداخله نظامی خود معادلات سیاسی و نظامی را تغییر داده بود، در آذربایجان و قرهباخ به پیروزی دست پیدا کرده بود. به همین دلیل ترکیه وارد چنین وضعیتی شده بود که در خاورمیانه میتواند به تمام خواستههای خود دست پیدا کند. چنین ارتشی در مناطق حفاظتی میدیا متوقف شده است. این مسئله در سیاستهای خاورمیانه نتایج سیاسی مهمی را به دنبال داشته است. تمام نیروهای سیاسی مشاهده کردهاند که میتوانند در مقابل حکومت ترکیه ایستادگی کنند. نیروهای دموکراسی در ترکیه و کردها از این مقاومت امید و روحیه گرفتهاند. مقاومت علیه فاشیسم نابودگر روز بروز قدرتمند میشود. مبارزه کردها در مقابل اشغالگری تقویت میشود. کردها در هر منطقهای این اعتماد را پیدا کردهاند که مبارزه علیه دولت فاشیست AKP میتواند ادامه پیدا کند.
ما در شمال و شرق سوریه شاهد حملات روزانه هستیم، ارتش ترکیه نیز با تهدیدات اشغالگرانه اردوغان، در حال آماده شدن برای جنگ است. استراتژی کردها برای دفاع در برابر در مقابل حملات احتمالی چیست؟
از سال ۲۰۱۲ به بعد یکسره همین وضعیت وجود دارد. مقاومت ۱۹ جولای مبارزه ای بود که مردم کرد و نیروهای مسلح با هم آن را شکل دادند. پیروزی در کردستان سوریه با این اتحاد شکل گرفت. در واقع مردم از چهار سوی جهان برای نبرد علیه داعش به کوبانی پیوستند. یعنی بعد از جنگ جهانی دوم، تنها در کوبانی بود که حمایت و مبارزه انترناسیونالیستی با مشارکت افرادی از نژادهای مختلف شکل گرفت. در پیروزی کوبانی چنین هویت و روحی حضور داشت. مردم کوبانی در درجه اول و تمام مردم در شمال و شرق سوریه نباید این واقعیت را فراموش کنند.
این اشتباه است که بگوییم بعد از مقاومت کوبانی، مبارزه تنها از سوی نیروهای نظامی ادامه پیدا کرده و مردم تنها از آن پشتیبانی کرده اند. در واقع در نبرد عفرین مردم تنها به یگانهای مدافع خلق (YPG) امید بسته بودند. بدون تردید فداکاری و همکاری بزرگ مردم هم وجود داشت، اما چون برای جنگ سازماندهی نشده بودند، مشارکت مردم در مبارزه عفرین تنها در سطح پشتیبانی بود. و این مسئله باعث شد که یگانهای مدافع خلق مانند یک ارتش دولتی، جنگ را به عنوان وظیفه و کار خود ادامه بدهند، بعد از آنکه منطقه از سوی مردم تخلیه شد، این نیروها از مناطق مورد نظر عقبنشینی کردند. در نبرد عفرین نیروهای نظامی و مردم با هم نبودند و مردم به بخشی از مبارزه تبدیل نشدند، به همین دلیل این اتفاق های بد رخ دادند. در سریکانی و گری سپی هم وضعیت همینگونه بود. در این منطقه بر اساس ارتباطات آمریکا-ترکیه بازی هایی صورت گرفت که بر مقاومت تاثیر منفی گذاشت، در نتیجه این منطقه هم از سوی نیروهای دولت ترکیه و تبهکاران وابسته به آن اشغال شد. در کردستان سوریه و شمال و شرق این کشور مبارزان کرد و مردم هزینههای بسیار سنگینی دادند.
ما اعتقاد داریم که مدیریت خودگردان دموکراتیک و نیروهای نظامی کردستان سوریه و شمال و شرق، نتایج بسیار مهمی را از تجربه های مقاومت ده ساله خود گرفتهاند. به همین دلیل است که اخیرا حکومت ترکیه دست به حمله به مردم و خانوادههای میهندوست شناخته شده در این مناطق میزند.
حکومت ترکیه نیروهایی مانند پارتی را وادار به حمله به ما کرده است. آنها به ویژه تلاش می کنند که PKK را در اقلیم کردستان تحت فشار بگذارند. آنها دست به عملیات کمینگذاری میکنند و علیه PKK پروپاگاندا به راه میاندازند. موضعگیری پارتی به ویژه رهبران این حزب به چه معنا است؟
پارتی در حملات اشغالگرانه ترکیه همپای این حکومت اشغالگر حرکت میکند. پارتی به حملات ترکیه علیه اقلیم کردستان مشروعیت میبخشد. هیچ کس واقعا این حرکات پارتی را درک نمیکند. آیا بعضی ها به پارتی وعدههایی دادهاند که این حزب هم بر اساس آن با PKK دشمنی میورزد؛ و با دولت ترکیه همکاری میکند؟
کاملا آشکار است: اگر حکومت ترکیه با یک دولت دیگر یا نیروی سیاسی دیگری ارتباط خوبی را برقرار کرده باشد، این ارتباط بر اساس دشمنی با PKK است. ائتلاف فاشیستی AKP/MHP سیاستهای داخلی و خارجی خود را بر اساس دشمنی با PKK و کردها ایجاد کرده است. ارتباط با AKP/MHP که در تمام جهان با دشمنی علیه کردها شناخته میشود، به هیچ وجه در راستای امر خیر نیست. حتی دوستان پارتی هم دولت ترکیه را مانند دشمن و فاشیست میدانند و به اردغان دیکتاتور میگویند. اما مسئولان پارتی ادعا میکنند که ترکیه یک کشور دموکرات است. این برخورد مسئولان و مقامات پارتی حمایت از دولت ترکیه است که الان مشغول دشمنی شدیدتر با کردها و سرکوب آنها است.
PKK در چهل و چهارمین سالگرد تاسیس خود چه اهدافی دارد؟
در چهل و چهارمین سالگرد تاسیس PKK هدف ما نابودی فاشیسم AKP/MHP است، , و ایجاد دگرگونی های بزرگ در اقلیم کردستان و خاورمیانه. هدف دیگر ما شکستن انزوای اجباری امرالی و تلاش برای آزادی اوجالان است. در تمام زمینهها مبارزات خودمان را گسترش میدهیم. ما ترکیه را به کشوری دموکرات تبدیل خواهیم کرد. در واقع زمانی که این اهداف محقق شدند، آن زمان است که بر تمام خاورمیانه شاهد تغییرات بسیار بزرگی خواهیم بود.
نظر شما