پیامدهای چیدمان نادرست توسعه/ *محمد فتاحی

سرویس کردستان - توسعه عبارت است از کاهش فقر، بیکاری، نابرابری، ارتباطات بهتر در دنیای اطلاع رسانی، ایجاد نظام اجتماعی بهتر بر مبنای عدالت و افزایش مشارکت مردم در امور سیاسی جاری کشور و به نوعی وقتی از توسعه سخن می گوییم یعنی بهدنبال بهبود شرایط زندگی انسان ها در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در یک جامعه متکثر و پیشرو هستیم.

در چند دهه اخیر در ایران و به طبع آن کردستان، توسعه به گونه ای دیگر رقم خورده و توسعه اجرا شده یعنی چیدمانی نامتوازن و ناهماهنگ با ناکارآمدی های فراوان، یعنی توسعه صنایع آب بر در مناطق خشک (خلاف دیدگاه های جهانی)، یعنی پافشاری بر خودکفایی در محصولات کشاورزی در کشوری کم باران، یعنی نابودی آب های زیرزمینی و انتقال آب از حوزه ای به حوزه دیگری، یعنی پراکنده کاری و نابسامانی و ایجاد زخم بر پیکر طبیعت، یعنی برهم زدن الگوهای طبیعی که تضمین کننده پایداری هستند.

توسعه اجرا شده یعنی تفرق دیدگاه ها و عدم نظارت و ارزیابی بر سرمایه های صرف شده، یعنی تقسیم استان ها به 2 گروه توسعه یافته و عقب مانده، یعنی عدم مشارکت نخبگان و کارآمدان و عدم مشارکت سمن ها (مدیریت نامناسب)، یعنی برنامه ریزی های نامناسب با مدیران اجرایی بعضا ناکارآمد، یعنی صنعت ناکارآمد با تولیدات چند دهه قبل و با قیمت های نجومی، یعنی برنامه های تک بعدی و یک سویه یعنی جاده یک طرفه یا اتوبان یک طرفه، یعنی فقر فرهنگی و فقر اقتصادی در استان های حاشیه و تمرکز ثروت و قدرت در مراکز سیاسی و پرنفوذ مرکزی با لابیگری قوی در سیستم حاکمه (عدم مشارکت نخبگان ...)، یعنی تنش و نارضایتی (مسئله امروز آب در زمینه منابع آبی اصفهان و چهار محال و ...)، یعنی گسترش کلان شهرها با صنایع آلوده کننده در جوار هم با آلودگی های چندین برابر میزان استانداردهای جهانی و یعنی ناکارآمدی و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی (اختلاف طبقاتی).

همین توسعه ناموزون و ناهماهنگ باعث ایجاد ناکارآمدی هایی در زندگی امروز شده که می توان از مهمترین آنها به کاهش پوشش های گیاهی، جانوری و انقراض بعضی از آنها و کاهش تنوع ژنتیکی (خلاف کنوانسیون های بین المللی و توسعه پایدار) و کاهش منابع آب های زیرزمینی و بهره برداری از آب های جاری با گسترش بی رویه اراضی کشاورزی و باغات (با هدر رفت بیش از حداقل 30 درصد محصولات تولیدی) همراه با ساخت سدهای بتنی بسیار بی رویه که غالبا نه تنها با کمبود آب مواجه هستند بلکه باعث خشک شدن تالاب ها، دریاچه ها و رودخانه ها در مناطق پایین دست شده اند، نام برد.

کاهش و کمبود منابع آب در شهرها و روستاها به دلیل تخریب پوشش های گیاهی، حفر هزاران چاه عمیق و نیمه عمیق که نهایتا منجر به نابودی آب های زیرزمینی شده اند (سیاست های نادرست و ناآگاهانه=بحران)، فرونشست بهترین اراضی کشاورزی در غالب استان ها (ایجاد بحران) و فرسایش شدید منابع خاکی و آلودگی های شدید چه به صورت ریزگردها یا صنعتی (ایجاد بحران) از دیگر پیامدهای توسعه ناموزون هستند که امروز شاهد آنها هستیم.

آنچه امروز کشور ما با آن مواجه شده است، نتیجه توسعه بی رویه و ناهماهنگ با مدیران اجرایی بعضا ناکارآمد و غیر متخصص (توصیه شده از منابع قدرت و ثروت) بوده است، زیرا منابع زیستی کشور را در تنگناهای غیر قابل جبرانی قرار داده اند (بحران بعد از بحران).

کشورهای پیشرفته و توسعه یافته با اتاق های فکر، برنامه ریزان خلاق و مبتکر، با نظارت ها و پایش های میدانی و ... دایما می کوشند مسایل و مشکلات حین اجرا را بر طرف تا با پیامدهای زیستی دچار نگردند اما در تعریفی دیگری توسعه را به درختی بارده تشبیه کرده اند که در آن ریشه درخت، نقش فرهنگ و غذای آن را آموزش و سرمایه را فعالیت های توسعه دانسته اند.

در این تعریف تنه و شاخ و برگ درخت را نظام مناسب اقتصادی و میوه شیرین آن که منجر به برطرف شدن فقر و محرومیت، حفظ استقلال، خودکفایی و تامین اقتصادی و اجتماعی مردم آن جامعه می شود، تشبیه کرده اند و با توجه به کاستی های توسعه، توسعه پایدار را جایگزین آن کرده اند.

توسعه پایدار به فرایندی گفته می شود که در آن شرایط زندگی با استفاده از منابع موجود بدون آسیب رساندن به یکپارچگی کشورها در حال حاضر و تضمین آن برای آیندگان، به تواند بر ثبات نظام های زیستی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی همراه شود تا بدون آسیب رساندن به چشم اندازها و مناظر زیبا، آثار تاریخی و ملی، مانع نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانه‌های زیستی، کاهش آلودگی ها، جلوگیری از تغییرات آب و هوایی و افزایش دما، جلوگیری از افزایش بی‌رویه جمعیت، بی‌عدالتی و پایین آمدن کیفیت زندگی انسان‌های در حال و آینده شود.

امروز نیز در استان کردستان که یکی از استان های عقب مانده کشوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران است، آنچه که به مدد مردمان این استان آمده، شرایط طبیعی و آب و هوایی، استان است.

احداث سدهای متعددی برای ذخیره آب و انتقال آن به استان های مجاور (آذربایجان شرقی و غربی، زنجان، همدان، کرمانشاه) مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم را تشدید کرده است، در حالیکه باید منجر به تولید کار و زودن فقر و بیکاری می شد، اما عملا فقیر تر و کم توسعه یافته تر شده است.

از طرفی از هم اکنون بعضی شهرهای استان مانند بانه و مریوان که پر باران ترین مناطق استان هستند با کمبود شدید آب در شهرها و روستاها مواجه هستند، اکثریت قریب به اتفاق اراضی کشاورزی به صورت دیم و به شیوه سنتی با تولیدات اندک مواجه هستند، غالب روستاییان به خاطر فقر اقتصادی ناشی از عدم توسعه پایدار و برابر با دگر استان ها به کولبری روی آورده اند و بارها و بارها با تیراندازی نیروهای نظامی کشته های فراوانی را داده اند یا در غالب شهرهای کشور از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب به کارگری مشغول هستند، چون توسعه ای که منجر به کاهش فقر و بیکاری و عدالت نسبی باشد، در این استان شکل نگرفته است.

در 2 دهه اخیر با احداث چاه های عمیق در فلات مرتفع «بان ییلاخ» حد فاصل قروه تا سنندج که قبلا اکثرا دیمزار بوده اند توسط مدیران آن زمان به کشت آبی تبدیل شده اند، اما با کمبود آب شدید در آن فلات مواجه شده اند. لذا ناچارند برای دسترسی به آب کافی، با عمیق تر کردن چاه ها تا عمق 200 متری و بیشتر باعث نابودی آب های زیرزمینی این منطقه شده است (توسعه ناموزون و ناهماهنگ و ...).

به طور قطع با فرو نشست اراضی تحت کشت نه تنها مواجه شده و افزایش خواهند یافت، بلکه با پدیدار شدن لکه هایی از فرسایش بادی می رود که بحران های زیست محیطی جدیدی را رقم بزنند (تخریب منابع پایه).

جالب تر اینکه با انتقال آب از کوه پایه های زاگرس در مناطق غربی استان که خود با کمبود آب مواجه هستند، می رود با انتقال آب از حوزه های غربی به حوزه های شرقی استان، منطقه ی جدیدی را به صورت مقطعی آباد و مناطق انتقال دهنده را با فقر بیشتر مواجه سازند (خلاف تعاریف توسعه پایدار).

نمونه قابل توجه این مسئله، انتقال ناموزون آب از سدهای احداثی در بانه و سردشت به حوزه ارومیه است. دست اندرکاران و انتقال دهنده گان منابع آبی به جای کاهش سطح اراضی زیرکشت غلات و باغ های متعددی که چند برابر ظرفیت واقعی منطقه است و یا با بر چیدن سدهای پشت سرهم مسیر آب را به روال عادی بر گردانند یا از توسعه صنایع آب بر بکاهند و یا در انتقال آنها اهتمام ورزند (به یاد ضرب المثل «گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری»)، با انتقال آب، سبب تشویق توسعه دهندگان باغ ها و کشت اراضی آبی در آذربایجان های شرقی و غربی شده اند (پروژه ای مخرب با پیامدهای اجتماعی سیاسی و زیستی).

با انتقال بی رویه آب از سردشت، بانه و مریوان به سایر حوزه ها، ساختارهای زیستی این منطقه را با بحران های جدیدتری منجمله کم آب شدن یا خشک شدن مسیر رودخانه های مرزی مواجه خواهند ساخت و می رود تا با ایجاد کانون های جدیدی از گرد و غبار کشور ما و بخشی از عراق را مواجه سازد (خلاف توسعه پایدار) مخصوصا در این دوره خشکسالی این پیامدها نمود بیشتری پیدا کرده است.

از طرفی کشور ترکیه با احداث سد ایلیسو و سدهای متعدد دیگر، آثار زیان باری را بر شکل گیری ابرها و بارانزایی ابرها در مناطق غربی کشور و آینده غمباری را در غرب تا جنوب غربی ایران و عراق، رقم خواهد زد و از اسلحه آب در مقابل نفت، بهترین شکل ممکن بهره را خواهند برد. متاسفانه پیامدهای آن، باز هم منجر به افزایش کانون های گرد و غبار در غرب و جنوب غربی ایران می شود.

آنچه امروز در حال انجام یا انجام گرفته است، توسعه ناپایدار و مخربی است که همه ما از پیامدهای منفی آن در عذاب خواهیم بود. چون عبور آب در طبیعت مرزهای سیاسی نمی شناسد و باید سامانه های گرداگرد خود را مانند فون (جانوران) و فلور (گیاهان) را احیا و بازسازی و وجود آنها یعنی تضمین پایداری منابع حیاتی و حفظ ذخایر ژنتیکی، تداوم بقا و جلوگیری از افزایش آلودگی ها و بیماری های ناخواسته ای که جهان با شروع کرونا ... تکرار خواهد شد.

به عبارت دیگر توسعه ناموزون و ناهماهنگی را برعکس جهان توسعه یافته، باز هم تکرار و تکرار و از تجربیات جهانی کمتر بهره برده و به جای تلفیق مسایل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی عملا توسعه ناموزون را جایگزین توسعه پایدار می کنیم.

امیدوارم با تجدید نظر در برنامه هایی که با توسعه پایدار هماهنگ نیستند، بیش از این با عملکردهای نادرست مخاطرات جدیدی را با نام توسعه اجرا نکنیم، زیرا ادامه این روند ناموزون به بحران و بحران های غیر قابل کنترلی تبدیل می شوند. چون منابع زیستی کشور را نشانه گرفته اند و این منابع زیستی هستند که پایداری امنیت غذایی، بقای کشور را تضمین می کنیم.

ما نباید با ندانم کاری ها (اقدامات ضربتی و کوتاه مدت)، تیشه به ریشه حیات سرزمینی را بزنیم که وجودش در طول تاریخ با عزت چند هزار ساله همراه بوده، زیرا خشکی و خشکسالی به قدمت این سرزمین وجود داشته ولی با تدابیر خیر اندیشانه مرتفع شده است.

*محمد فتاحی - استادیار بازنشسته مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کردستان

کد خبر 23626

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha