به گزارش خبرنگار کردپرس، مهرماه سال جاری بود که سرپرست معاونت امور زراعت وزارت جهاد کشاورزی در جریان بازدید زمین های کشاورزی شهرستان قروه نسبت به کویر شدن قروه تا ده سال آینده هشدار داد و درباره شیوه آبیاری محصولات کشاورزی و استفاده از منابع آبهای زیرزمین به شدت انتقاد کرد. (قروه تا ده سال آینده کویر می شود/شیوه آبیاری کشاورزی تغییر کند)
این هشدار و این انتقاد در حالی است که سال ها پیش نسبت به بحران آب و خشکسالی در شهرستان قروه بسیاری ابراز نگرانی کرده و خواستار تغییر یکسری موارد در حوزه های کشاورزی و صنعت و... شده بودند اما چندان این هشداره و نگرانی ها برای مسئولان جدی گرفته نشد.
گرچه همزمان با تغییر اقلیم و کاهش بارندگی باید برداشت از آب های زیرزمینی هم کاهش یابد و برنامه هایی برای سازگاری به کم آبی رقم بخورد اما آنچه در این شهرستان با دو دشت ممنوعه دیده می شود دقیقاً حفر چاه های غیرمجاز و برداشت های بی رویه، دایر کردن صنعت های پر آبی همانند فولاد، اجرا نکردن تغییر الگوی کشت و جدی نگرفتن بی آبی است.
در این میان مسئولان امر دلخوش به انتقال آب شده اند و مدام وعده رفع مشکل بی آبی با انتقال آب را می دهند غافل از اینکه همین پروژه های انتقال آب از نظر محیط زیستی خطرات بسیاری دارد و حتی مسئله آلودگی موجود در سد ژاوه هم تعیین تکلیف نشده است. جدای از تمامی این موارد اگر بناست انتقال آب هم برای همان چاه های کشاورزی و صنایع پرآب، مصرف و در واقع به نام شرب اما به کام مافیای کشاورزی و صنعت هزینه شود این انتقال آب هم بی فایده بوده و در رفع بحران آب شهرستان اثری نخواهد داشت.
با این وصف مطابق بررسی های کارشناسان مرتبط و متخصصان حوزه آب، آنچه باعث وضعیت خشکسالی شده «بحران آب» نیست بلکه «بحران مدیریت آب» است.
در همین زمینه «زانیار ضمیران؛ کارشناس منابع آب کردستان» در گفت و گو با کردپرس اشاره می کند که بحران ناکارآمدی در مدیریت منابع آب، موجب شده که مسئله مدیریت منابع آب به عنوان یکی از بحران های اساسی پدیدار شود.
* ابتدای امر بفرمایید وضعیت آب در شهرستان قروه را چطور می بینید؟ اینکه گفته می شود قروه تا ده سال آینده خشک می شود چقدر حتمی است؟
منابع آبی در شهرستان قروه شامل منابع آب سطحی و زیزمینی بوده که سد سنگ سیاه به عنوان منبع آب سطحی با حجم ۳۳ میلیون مترمکعب از جمله منابع سطحی این شهرستان است و بقیه، منابع آب زیرزمینی.
شهرستان قروه در حوضه سفید رود قرار گرفته و برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی باعث افت شدید آبخوان در این شهرستان شده؛ منابع آبی که در هزاران سال ذخیره شده در کمتر از چند دهه قربانی زیاده خواهی این نسل گشته و میراثی که می بایست به امانت به آیندگان سپرده می شد با مصرف بی رویه از دسترس خارج شده است.
این وضعیت به گونه ای است که بسیاری از منابع آبی خشک شده اند و انهار و رودخانه ها به جای آنکه آبی در آن ها جاری شود، محلی برای تغذیه و نفوذ شده اند. دشت قروه از جمله دشت های ممنوعه بوده که مبین وضعیت بحرانی آب زیرزمینی در این دشت است.
افت سطح ایستایی آبخوان و کسری مخزن آب زیرزمینی در دشت های قروه و دهگلان حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب برآورد می شود که برای تقریب ذهن تقریباً معادل سه برابر حجم مفید سد قشلاق سنندج است. افت تراز آبخوان در مناطقی همچون «شانوره» موجب فرونشست و شکل گیری فروچاله تا عمق ۴ الی ۵ متر شده است.
فروچاله آخرین مرحله از بیابان زایی و تبدیل اراضی به بیابان است چرا که پس از وقوع آن، حتی با فرض بارش های مناسب به دلیل تحکیم زمین و از بین رفتن تخلل بافت خاک، آبخوان تغذیه نخواهد شد. از این رو به نظر می رسد این پیش بینی که در سفر یکی از مقامات وزارت جهاد کشاورزی به استان هم مطرح شد، بسیار خوشبینانه بوده و هم اکنون روند بیابان زایی در این دشت آغاز شده است.
* یکی از اصلی ترین معضلات بحران آب در قروه وجود چاه های غیرمجاز و برداشت بی رویه است که با وجود تذکرات فراوان همچنان این چاه ها فعال و برداشت ها ادامه دارد. چرا متولیان امر نسبت به این مسئله بی تفاوت هستند؟ آیا بحران را جدی نگرفته اند یا ماجرا به نفوذ صاحبان قدرت مربوط می شود؟
بحران ناکارآمدی در مدیریت منابع آب کشور، موجب شده که مسئله مدیریت منابع آب به عنوان یکی از بحران های اساسی پدیدار شود. اساساً راهکارهای دستوری بدون توجه به زمینه های بروز مشکلات و عوامل متداخل در این موضوع قابل حل نیست. سیاست های تشویقی در سنوات گذشته در بخش کشاورزی، تأثیرپذیری کم و ناچیز بخش کشاورزی از تحریم ها و فشار آوردن به این بخش برای جبران مشکلات اقتصادی، جبران مشکل اشتغال با هزینه از منابع آبی، از جمله عوامل زمینه ای کلان در این حوزه است.
از این رو با تسلط نگرش های مذکور برنامه های عملیاتی که سازمان ها در دستور کار دارند بیشتر شبیه به پر کردن یک استخر با قاشق چایخوری است!!! شیوه های کشاورزی با مصرف غیر بهینه و فقدان کشاورزی مدرن و مکانیزه، الگوی کشت محصولات پر مصرف مانند سیب زمینی و یونجه از جمله عوامل زمینه ای محلی است.
اکتفا به سیاست های دستوری در این حوزه محتوم به شکست است و شیفت پارادایمی مدیریت از شیوه متمرکز و دیوان سالارانه به شیوه مشارکت مدار و مدیریت منابع آبی با مشارکت جوامع محلی و همه ذی مدخلان می تواند همچون یک راهبرد کلان برای حل مشکلات مدیریتی لحاظ گردد. علاوه بر اصلاحات ساختاری مدیریتی، اصلاح فرایندها و نظام دانایی حاکم بر مدیریت منابع آب هم باید تغییر کند تا اقدامات منجر به نتیجه گردد.
به قول «آدورنو» حیات اشتباه آمیز را صحیح نتوان زیست و در کلیت های نادرست نمی توان با اتخاذ جزییات صحیح به کارایی و اثربخشی مورد نظر نائل شد.
* با وجود آنکه شهرستان قروه جزو مناطق بحرانی آب است اما پروژه های پر آبی مانند فولاد را به قروه داده اند و مسئولان تأکید دارند از آب انتقالی سدها برای این پروژه استفاده می شود و این در حالی است که آب این سدها برای شرب و کشاروزی است نه صنعت. با این وصف آیا پروژه فولاد بحران آب قروه را تشدید نمی کند؟ وجود این گونه صنایع چه میزان در بحران آب قروه دخیل بوده اند؟ (همانند پروژه ذوب آهن یا همان فولاد زاگرس که تعطیل شد).
کاملاً درست می فرمایید. اگر تاریخچه مکان یابی فولاد را بررسی کنیم، غلبه دیدگاه های سیاسی بر الزامات فنی را به وضوح در می یابیم. سهم فولاد قروه از آب انتقالی آزاد به قوچم لحاظ شده، این در حالی است برای کشاورزی دشت های شرقی از آب انتقالی آزاد به قوچم، سهمی در نظر گرفته نشده! هرچند یکی از اهداف اولیه این طرح جایگزینی آب زیرزمینی با آب سطحی در دشت های شرقی است اما این سهم در حال حاضر حذف شده و مقداری هم برای شرب قروه و دهگلان از این منبع مدنظر قرار گرفته شده است.
حجم اختصاصی به این صنعت خیلی بالا نیست اما مشکل تخصیص نیافتن به کشاورزی از آب آزاد برای جبران کسری مخزن دشت های شرقی استان است.
* پروژه های انتقال آب از دو سد ژاوه و آزاد تا چه میزان مسئله خشکسالی در شهرستان قروه را رفع می کنند؟ اینکه مسئولان راه حل نهایی بحران آب را در انتقال آب می بینند آیا منطقی است؟
همان گونه که خدمتتان عرض شد مصارف آب انتقالی آزاد به قوچم صرفاً برای صنعت فولاد و شرب قروه و دهگلان لحاظ شده و سهمی برای کشاورزی و جبران کسری مخزن دشت های شرقی استان که در اهداف اولیه لحاظ شده بود تخصیص نیافته است. در مورد سد ژاوه هم تا حصول اطمینان از حل مشکلات کیفی آب این سد، انتقال و استفاده آن برای کشاورزی در دشت های شرقی پیامدهای کیفی ناگواری در پی خواهد داشت. از نظر کمیت هم میزان آب انتقالی ژاوه تنها می تواند بخش کوچکی از نیاز اراضی به میزان تقریبی ۸ هزار هکتار تأمین کند. لذا جبران افت تراز آب زیرزمینی در بسیاری از مناطق خصوصاً در مناطقی که آثار فرونشست و فروچاله هست امکان پذیر نیست.
* چرا جهاد کشاورزی نسبت به تغییر الگوی کشت جدیت نداشته و برای رفع بحران آب همکاری لازم با دیگر نهادها را ندارد؟
همان گونه که پیشتر گفتم، بحران آب یک موضوع چند وجهی است و یک عزم چند وجهی را مطالبه می کند، تغییر الگوی کشت با شیوه دستوری امکان پذیر نیست، سیاست ها و برنامه های عملیاتی همچون تغییر الگوی کشت مستلزم تغییر در ساختارها، نظام دانایی و انگاره های حاکم بر مدیریت آب و فرآیندهاست. ساختارهای مدیریتی حاکمیتی آب و کشاورزی باید مدیریت جوامع محلی را مورد توجه قرار دهند، در نظام دانایی حاکم براین حوزه توجه صرف به وجه اقتصادی آب باید جای خود را به توجه به وجوه اقتصادی، اجتماعی و خصوصاً اکولوژیک از آب بدهد و در نهایت فرآیندهای کشاورزی از شیوه های موجود به شیوه های گلخانه ای و مکانیزه تغییر کند.
همه این موارد مستلزم همراهی همه ذیمدخلان و ذینفعان در بهبود مدیریت آب براساس مدیریت یکپارچه آب یا lWM است./
* گفت و گو: زیبا امیدی فر
نظر شما