به گزارش کردپرس، تنشها و تقابلات ترکیه با کشورهای اروپایی و آمریکا، از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2020 به تدریج افزایش یافته است. ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان در سال 2020 تغییر عمده ای در روابطش با شرکای سنتی اروپایی اش مشاهده کرد. این تغییرات در زمانی اتفاق افتاد که سیاست خارجی ترکیه به سمت تحت نفوذ نظامی درآمدن روایت های ناسیونالیستی با هدف اعمال قدرت این کشور در خارج از مرزهایش پیش رفت.
سال های اولیه به قدرت رسیدن حزب حاکم عدالت و توسعه با رشد اقتصادی و اصلاحات سیاسی همگام شد و دولت ترکیه مجموعه ای از اصلاحات ساختاری را در وداع با گذشته و آغاز تعامل سازنده با اروپا در پیش گرفت. ترکیه در آغاز مذاکرات پیوستن به اتحادیه اروپا با کشورهای این قاره در سال 2005، با حمایت اقتصادی و فنی اروپا، در رفتارهای خود موازین و استانداردهای اروپایی را رعایت می کرد. روابط میان ترکیه و اتحادیه اروپا با پیوستن قبرس به این اتحادیه در سال 2004 رو به وخامت گذاشت و ترکیه از عادی کردن رابطه با قبرس خودداری کرد. در نتیجه، بروکسل چنان ترکیه را تحریم کرد که آنگلا مرکل صدر اعظم وقت آلمان اعلام کرد که ترکیه تا سالها نخواهد توانست عضو اتحادیه اروپا شود.
واکنش منفی اروپا به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا روند ایجاد اصلاحات اقتصادی و مالی در داخل ترکیه را کند کرد. رفتار قیم مابانه اردوغان به اوج رسید و روند دموکراتیک کردن ترکیه متوقف شد. سرکوب خشونت آمیز اعتراضات در پارک گزی در سال 2013 و اختلاف میان اردوغان و فتح الله گولن متحد سیاسی او، به تصفیه گسترده، وخامت آزادی سیاسی و تقویت سلطه گری، بویژه بعد از کودتای نافرجام 2016 منجر شد.
افول محبوبیت اردوغان در سال 2018 او را ناچار کرد با حزب ناسیونالیست حرکت ملی ترکیه ائتلاف کند. پیامد این ائتلاف تحکیم طبقه مستبد حاکم در داخل و وخیم شدن رابطه با کردها بود. ترکیه همچنین سیاست خارجی تهاجمی و توسعه طلبانه در مدیترانه و دریای اژه را در پیش گرفت. نتیجه تکیه بر این دکترین، افزایش تنش و تقابل با یونان و قبرس و افزایش نقش نظامی و نفوذ در مناطقی بود که بر پایه برنامه اردوغان این مناطق در حوزه نفوذ تاریخی ترکیه قرار داشته اند.
در نتیجه، ترکیه به تدریج در سال های اخیر تمایل سیاست خارجی متفاوتی از خود نشان داده است. اردوغان با اتخاذ برنامه بلندپروازانه ای برای تقویت حوزه نظامی این کشور رویکرد توسعه طلبانه ای را به پیش برده است. دولت اردوغان نارضایتی خود را از حاکمیت یونان بر جزایر دور از ساحل این کشور نشان داد، از به رسمیت شناختن قلمرو آبی و هوایی یونان خوددار کرده و به دخالت در امور داخلی قبرس ادامه می دهد.
تمایل به سمت سلطه گری و پناه بردن به ناسیونالیسم افراط گرا در روبه رو شدن با اوضاع داخلی بد این کشور، هرچه بیشتر سیاست خارجی ترکیه را در تقابل با منافع غرب و ناتو قرار داده است. مسئله فقط این نیست که اردوغان فقط رویکرد متفاوت از غرب و ناتو در پیش گرفته است بلکه در واقع، او عمدا و در همراهی با منافع ژئوپلتیکال روسیه، مسیر تحت تاثیر قرار دادن ناتو و سیاست های غربی در قفقاز و منطقه مدیترانه را دنبال کرده است.
آنکارا با دخالت در کشورهایی مانند آذربایجان،ارمنستان، عراق، سوریه و لیبی و خرید سیستم دفاع موشکی اس 400 از مسکو به دنبال رسیدن به توافقی با روسیه است. اگرچه همکاری با روسیه با هدف ایجاد توازن قدرت با آمریکا صورت گرفته است اما اردوغان و پوتین دارای اهداف مشترک نیستند.
دنبال کردن توسعه گرایی نئوعثمانی با هدف غلبه بر منطقه مدیترانه را نیز باید به لیست تقابلات میان غرب و ترکیه اضافه کرد. این استراتژی با هدف کنترل کردن آب های مورد ادعای یونان، قبرس،مصر و اسرائیل است. تقابل بر سر مناطق مورد مناقشه به شدت احتمال درگیری خشونت آمیز میان ترکیه و این کشورها را افزایش خواهد داد. تمایل آنکارا برای تقویت ناوگان دریایی این کشور را به سمت دخالت نظامی در جنگ های سوریه و لیبی سوق داد.
آنکارا از دولت توافق ملی لیبی حمایت کرده و ممنوعیت اعلام شده ارسال سلاح به لیبی توسط سازمان ملل را نقض کرده است. مقامات لیبی در مقابل، با توافق تحدید حدود دریایی که دسترسی آنکارا را به حوزه های آبی مورد ادعای یونان و قبرس را فراهم می کرد موافقت کردند.
مسئله دیگر تسلیح آذربایجان و تحریک آن به از سرگیری تقابل با ارمنستان بر سر منطقه مورد مناقشه ناگورنو-قره باغ است که وقوع جنگی خونین و مللو از جنایت جنگی را به دنبال داشت.
در مورد داعش و دیگر گروه های تروریستی اسلام گرای فعال در سوریه به عنوان گروه های همسو با داشتن اهدافی مشترک با این کشور، به وضوع نشاندهنده نقش آنکارا در تسهیل عبور اعضای داعش از مرزهای ترکیه و فروش نفت داعش است. آنکارا همچنین از طریق شرکت های نظامی خصوصی، جنگجویان سوری را به عنوان «مزدور» با هدف استفاده از آنها در تقابلات خارجی در لیبی و قفقاز استخدام کرد.
ترکیه دو بار با استفاده از جت های جنگنده و نیروهای جهادی به منطقه تحت کنترل نیروهای یگان های مدافع خلق موسوم به ی.پ.گ حمله کرده است. بر اساس گزارش سازمان عفو بین الملل،این نیروها در محافظت از غیرنظامیان بی محابا عمل کرده و مرتکب جنایت جنگی و خشونت جدی شده اند. نیروهای YPG متحد اصلی واشنگتن در جنگ زمینی با داعش بودند.
سیاست خارجی ترکیه در مقابل متحدان سنتی این کشور، از اواخر 2019 تا اوایل 2020 به نقطه عطفی رسید. اکنون غرب نه تنها باید با تهدید روسیه و خیزش چین تعامل کند بلکه باید با تهدیدهای ترکیه نیز مواجه شود. سیاست منطقی آتاتورک در برقراری صلح در داخل و خارج با سیاست نظامی رئیس جمهور کنونی ترکیه جایگزین شده است. اردوغان از طریق این سیاست به دنبال حفظ قدرت از طریق استفاده از نیروی ناسیونالیسم افراطی و درگیر کردن هر روزه ترکیه در یک جنگ داخلی برای ارضای تمایلات خود است. اردوغان این مسئله را با آغاز جنگ با کردها بعد از شکست انتخابات در سال 2015 نشان داد.
خطر جدی در حال حاضر این است که سقوط اقتصادی ترکیه ، دیر یا زود اردوغان را برای دنبال کردن ماجراجویی های جدید ترغیب خواهد کرد. اردوغان قبلا اظهار کرده بود که او تمایل دارد مرزهای تایید شده در مجلس دوران امپراتوری عثمانی در سال 1920 را با مرزهایی که بر اساس معاهده لوزان در سال 1923 مورد توافق قرار گرفت، جایگزین کند که شامل قبرس، جزایر ارژه، موصل، حلب و کرکوک است. انتشار نقشه ترکیه بزرگ از سوی معاون سابق رهبر حزب عدالت و توسعه ترکیه نشاندهنده حدود امیال توسعه طلبانه اردوغان است.
البته انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا در سال 2020 حاوی پیام ناخرسندی برای آنکارا بود و تاکید می کرد که دوره روابط شخصی خوب او با رئیس جمهور ترکیه پایان یافته و اقدامات غیرسازنده ترکیه از این پس بدون پیامد نخواهد بود. ترکیه اکنون با وضعیت مشکلی روبه رو شده و باید نشان دهد که دوست (غرب) است یا دشمن آن.
نویسنده: سارانیومن استاد علوم سیاسی و مدرس در دانشگاههای آلمان
نظر شما