به گزارش خبرنگار کردپرس، وضعیت عده کثیری از بازماندگان زلزله سرپل ذهاب در زمستان سومش، تابلوی ماندگاری از بی تدبیری دولت و وعده های بی اساس مسئولین شده است.
هنگامی که از خیابان های تخریب شده شهر عبور می کنیم اگر وجدان بیدار یا ذره ای ترس از خدا داشته باشیم می توانیم تا حدودی عمق درد و رنج مردمی را درک کنیم که طبق مشیت الهی زنده مانده اند.
واقعه مخوفی که قریب بر 7 هزار و اندی کشته و مجروح و تخریب هزاران واحد مسکونی را در پی داشت. از آنروز تاکنون 3 زمستان گذشته است و نطفه ای که آنروزها جنین بود امروز کودکی سه ساله شده و اکنون در گودالهای کنار کانکس هایشان در آب باران قایق کاغذی رها می کند.
با نام سرپل ذهاب و درد مردمش هر که هر سوءاستفاده ای کرد بماند! اما وضعیت تب دار حال و روز مردمش را نمی توان بعنوان یک انسان به راحتی ندید. نه تنها بنیادهای مسئول طبق وعده هایشان تا پایان بازسازی با مردم نماندند بلکه ویرانه ها را نیمه ساخته به خاطر اتمام وام رها کردند و رفتند.
پولهایی که مردم نجیب ایران با جان و دل اهداء نمودند هم فقط خبرش به گوش گیرندگان رسید نه پولش! و در سکوت و سانسور خبررسانی مفقود شد بدون اینکه کسی حس مسئولیتی کند برای پیگیری چند و چون خرج کردش.
در حالیکه قیمت تصاعدی ساعت افزون مصالح ساختمانی و آهن و خوراک و پوشاک و... همچنان قد می کشید، مردم زلزله زده با وام های محدودی که به سختی و مرحله ای واگذار شد توانستند اسکلت ها را بنا کنند و آنچه از پس انداز عمر خود داشتند گذاشتند تا بتوانند سقفی بر سر بچه هایشان قرار دهند. جمعیتی بالغ بر یکصدوهشتاد هزار نفر که درصد کمی از آن شاغلند و مابقی صرفا مصرف کننده ناامید.
در حواشی تمام دغدغه های مردم، سختگیری ها و کاغذبازیهای شهرداری هم با چیدن تبصره و ماده علاوه علل شد.
علیرغم بودجه هایی که طی این سه سال اختصاص داده شده است تنها هنر شهرداری این بود که دو خیابان اصلی شهر را مرمت کند، ورودی شهر و میادین اصلی را زیباسازی نماید و از همه مهمتر با اخطار و تهدید به توسل قوه قهریه، کانکسها را از سطح شهر جمع آوری و به کمپهای اختصاصی منتقل نماید.
این ناهماهنگی بین عملکرد دستگاه های مرتبط با حل مشکلات مردم و چند سویه بودن اقداماتشان نیز برگرفته از سرطان مدیریت مسئولین بوده که به آشفتگی اوضاع مردم شهر بیشتر دامن زده است.
پدیده کانکس نشینی فصل ناآشنایی از کتاب دولت های مسئولیت گریز بی درد نیست اما به قول یک پدر پیر:«اگر بیم جان نباشد بد نیست گاهی رفت و دست فلان مسئول و مقام را گرفت و آورد در یک کانکس هشت متری در کنار هفت ـ هشت نفر عضو خانواده نشاند تا دو روزی تجربه زندگی بی آب و برق در سرما و گرمای کانکس را داشته باشد و بفهمد مردم از سر بیچاره گی و بدبختی است که دندان بر جگر خود می گذارند.
تاریخ خوب بیاد دارد که دولت غاصب همسایه خواست با شبیخون از منطقه غرب، ایران را ببلعد و همین مردم بودند که از جان و مال خود گذشتند و سدی شدند تا دشمن نتواند پیشتر رود.
انقلاب و آزادی که الان شهره در دنیا شده است هنوز نتوانسته دین خود را به مردم کرمانشاه خصوصا سرپل ذهاب ادا کند. مزد آن همه ایثار برای مردم منطقه رتبه یک خودکشی در کشور و رتبه یک افسردگی در دنیا را داشته است.
در مقابل کوتاهی های چندین ساله خصوصا سه سال اخیر مسئولین در مقابل عزت نفس مردم سرپل ذهاب جوابگو نبودند حتی به شیوه مسئولین ژاپنی که برای کوتاهی در برابر مردم سرپل ذهاب تعظیم کردند! یک عذرخواهی رسمی یا ابراز تاسف هم نداشتند.
سرپل ذهاب سزاوار دریافت حق خود است نه ترحم! مردم بیش از آنچه به امهال سال به سال وامها نیاز داشته باشند، بخشودگی وامها و دریافت مساعدتی دیگر جهت اتمام بازسازی را خواستارند تا حداقل یکی از دغدغه هایشان کم شود. مردم زلزله زده تا عمق وجودشان پای نظام و آرمانهایش مانده اند و بارها و بارها در رخدادهای مختلف امتحان پس داده اند دیگر وقت گرفتن نتیجه شان شده است و منتظرند حداقل حق طبیعی خود که یک سرپناه امن است داشته باشند.
بد نیست مسئولین آسوده خیالی که حسابهای ارزی فربه دارند کمی از همتایان ترک خود یاد بگیرند که بعد از بیست و چهار ساعت از زلزله «الازیغ» ترکیه سازمان انبوه سازی بنای منازل نو را نهاد.
گزارش: مریم اکبری
نظر شما