بولدوزري به نام طايفه گرایی / خليل كمربيگي*

سرویس ایلام - طايفه گرايي، يكي از مهم ترين آسيب هايي است كه اين سال ها در ايلام از مرز آسيب و مساله گذشته و به جرياني تبديل شده است كه تمامي خرده نظام هاي جامعه ي نحيف ايلام را تحت تاثير قرار داده است.

بولدوزر، از جمله ماشين­ آلاتي است كه در زمينه عمران و ساختمان به كار گرفته مي شود، اين ماشين بصورت خزيدن بوسيله چرخ هاي زنجيري به حركت در مي افتد، داراي تيغه اي فولادي در جلو و شيارزني در عقب بوده كه تيغه جلويي، توانايي جابجايي حجم گسترده اي از موانع و نخاله را داشته و قطعه عقب كه نيز چنگال مانند است، صخره ها و سطح زمين را شخم زده و قطعات را كوچك تر، مسير را نرم تر و سنگ هاي سخت را، خردتر مي كند.

اگر نگاهي تاريخي بر اساس مستندات اينترنتي، به بولدرزها داشته باشيم خواهيم ديد كه، نسل اوليه آنها بسيار ساده و تغيير يافته تراكتور بوده اند، اما اين ماشين هر روز پيچيده تر شده به گونه اي كه امروزه با نسلي از بولدوزرها روبرو هستيم كه داراي سيستم جي پي اس (GPS) بوده و براحتي نيز قادرند تانك هاي هفتاد تُني را دنبال خود بكشند.

طايفه گرايي، يكي از مهم ترين آسيب هايي است كه اين سال ها در ايلام از مرز آسيب و مساله گذشته و به جرياني تبديل شده است كه تمامي خرده نظام هاي جامعه ي نحيف ايلام را تحت تاثير قرار داده است.
هر روز كه پيچ راديو را باز كرده و دكمه تلويزيون محلي را روشن مي كنيد، صفحات مطبوعات محلي را ورق زده و سايت ها، شبکه های اجتماعی و خبرگزاري هاي ايلام را مي نگريد از آسيب هايي چون اعتياد، خودكشي، طلاق، خشونت و غيره به نحوي گفته شده و نوشته مي شود؛ اما كمتر سخني از طايفه گرايي در اين رسانه ها و تريبون ها به گوش مي رسد.
به نظر مي رسد، بلند بودن صداي بولدوزر طايفه گرايي در سال هاي گذشته، عده اي را متوجه خود مي ساخت، اما، نتايج بررسي ها نشان مي دهد كه نسل امروزين بولدوزرها، داراي سر و صداي كمتر، سرعت و اثرات تخريبي بيشترند از هياهو كاسته شده و بصورت جرياني خزنده درآمده كه لايه هاي زيرين اين اجتماع محلي را نشانه گرفته است.

بولدوزر طايفه گرايي، به جاده صاف كن اميال و آرزوهاي عده ي قليلي و ويران كننده حقوق و انتظارات جمعيت كثيري شده است. حقوق شهروندي، عدالت، شايسته سالاري، امنيت، اخلاقيات و ده ها آرمان اجتماعي ديگر، در زير چرخ هاي زنجيری آن له شده، اما صداي كمتر كسي در اعتراض به آن، به گوش مي رسد. اگر راننده وانتي، در سر كوچه ايي بي نشان در اين شهر، چند صندوق گوجه محلي پهن كرده و بفروشد، متوليان نظم و امنيت شهري سر مي رسند، صندوق هاي گوجه را به همراه ترازوي قديمي اش ضبط كرده و بر پيشاني او مُهر به هم ريختن سامان شهري مي چسپانند و او مدت ها بايد تلاش كرده و هزينه كند تا اين اتهام را از پيشاني خود بردارد؛ اما رانندگان بولدوزر طايفه گرايي، همچنان به پيش تاخته، شهري را از سكنه خالي و مردماني را از دستيابي به حقوق خود محروم و سرزميني را تخريب مي كنند و كسي اتهام ايجاد بي نظمي و ناامني به آنها نمي زند. پاهاي قانون در برابر هيمنه طايفه گرايي و طايفه گرايان، سست مي شود و طُرفه تر آنكه، برخي از رانندگان بولدوزر، خود واضع قانون و منادي نظم و امنيت مي شوند.

گذشته ساده طايفه گرايي را كه مي نگري، به اثرگذاري نقش ريش سفيدان، معتمدان و متنفذين ايل و طايفه در گسترش صلح و دوستي و افزايش سطح مشاركت هاي سنتي و همكاري هاي محلي مي رسي و البته تعصبات طايفه اي نيز باعث رخ دادن نزاع هاي محلي مي شد؛ اما اينك طايفه گرايي چون نسل بولدوزرها پيچيده تر شده است. اگر نسل نوين بولدوزرها براي مقابله با آتش و حمله ي دشمن، زره پوش شده اند، طايفه گرايان عصر جديد، در برابر همنوعان خود سنگر زده، ميدان همبستگي، همكاري و وفاق را به ميدان نزاع هاي محلي و رقابت هاي منفي كشانده و باعث گسترش احساس ناامني در اين جامعه ي در حال گذار مي شوند. حتي ديده مي شود در عصر پسامدرن، هنوز تعصبات طايفه اي و شدت ارتباطات عاطفي و درون طايفه اي، باعث آوارگي و مهاجرت اجباري عده اي و تغيير در تركيب و ساختار شهر و روستاهايي نيز در اين ديار مي شود.

اگر بولدوزرهاي جديد براي نقشه برداري و شناخت بيشتر از زمين، به سيستم GPS، مجهز شده اند، برخي از رانندگان سياسي ماشين طايفه گرايي، GPS خود را روشن كرده، نقشه مي كشند كه چگونه مخالفان خود را بيابند و برچينند و جستجو كنند كه در كدام نقطه از اين شهر، مزاياي اجتماعي نهفته است تا آن را بين خود و دوستانشان توزيع كنند.

اگر از بولدوزر، در معادن، كارگاه ها، استحكامات نظامي، كارخانجات بزرگ صنعتي و پروژه هاي وسيع دولتي استفاده مي شود، امروزه در اين ديار از قدرت طايفه، در اختصاص دادن پروژه هاي دولتي به حد و حدود طايفه و تسلط بر نظام اداري استفاده شده تا به تبعيض، بي عدالتي و ناامني شغلي، دامن زده شود و بخش اعظمي از افراد جامعه، از حقوق و مزاياي اجتماعي و خدمات دولتي محروم گردند.

بولدوزرها امروزه قادرند اجسام بسيار سنگين را به دنبال خود بكشانند و طايفه گرايي نيز، بيسواد و باسواد، تحصيل كرده و غير آن، پير و جوان، شهري و روستايي، اصلاح طلب و اصول گرا را به دنبال خود مي كشاند. قدرت و توان آن چنان است كه كمتر كسي ياراي ايستادن در برابر آن را دارد؛ تا جايي كه، مدافعان حريم حقوق شهروندي، به شيوه هاي گوناگون از ايستادن در مقابل آن كنار زده مي شوند، تا بولدوزر، به آساني همچنان به پيش بتازد و آثار تخريبي خود را بر جاي نهد.

رانندگان بولدوزر طايفه گرايي، تنها زماني متوجه آثار تخريبي خود مي شوند كه از بولدوزر پايين مي آيند و پشت سر خود را نظاره مي كنند. هواداران نيز، زماني از تخريب بولدوزر لب به شكايت مي گشايند كه بولدوزر به تخريب حدود طايفه ي آن ها روي آورده و آرمان هاي آن ها را بر باد مي دهد.

بولدوزر طايفه گراي بسان يك واقعيت اجتماعي به حركت درآمده است، افراد، طبقات، گروه ها و خرده نظام هاي جامعه ايلام را زير چرخ هاي زنجيري خود، له مي كند، درختان اين سامان بي سامان را، از ريشه كنده و حاصل آن، سرزمين سوخته و تخريب شده اي خواهد بود كه شايسته زيستن هيچ كدام از ساكنان آن نخواهد بود.
گل ها و گياهان اين سرزمين، به وسيله اين بولدوزر، از ريشه كنده مي شود و زمين اين ديار، كم كم از وجود شايستگان پاك مي گردد. جلوه اي از فرهنگ اين منطقه را در اذهان ساير هموطنان، به وجود مي آورد كه پيشتر در قبايل اوليه ديده مي شد.

اگر چه بولدوزر طايفه گرايي، در كوتاه مدت قابليت مانوور بسيار عالي در زمين هاي نامسطح و جوامع به هم ريخته را دارد؛ اما در درازمدت سرزميني شخم زده بر جاي مي گذارد كه چيزي جزء انبوهي از سنگ ريزه و نخاله، نخواهد بود.

*پژوهشگر اجتماعی و فرهنگی

کد خبر 252916

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha