به گزارش کردپرس،- احمد حاجی رشید نماینده حزب جماعت اسلامی کردستان در مجلس عراق، در تحلیلی به بررسی ویژگی ها و عملکرد احزاب و جریان های سنی عراق و دلایل موضع گیری های آنان در مقابل محمد توفیق علاوی پرداخته است.
علاوی پس از استعفای عادل عبدالمهدی از منصب نخست وزیری عراق، از سوی بخشی از جریان های شیعه عراق برای تصدی منصب نخست وزیری انتخاب شده و برهم صالح رئیس جمهور عراق وی را مامور تشکیل دولت جدید کرد، اما علاوی در پی عدم موفقیت در کسب رای اعتماد مجلس عراق، از این منصب انصراف داد.
احمد حاجی رشید در این تحلیل که در سایت شبکه تلویزیونی ان. آر. تی، منتشر شده؛ آورده:" کدام جریان سنی می توانست موفقیت محمد توفیق را تضمین کند؟
جریان های سنی عراقی در خصوص حمایت از محمد توفیق علاوی به دو دسته شامل 13 نماینده مجلس عراق، به سرپرستی رئیس پیشین مجلس و بخشی دیگر شامل 55 نماینده تحت رهبری رئیس کنونی مجلس تقسیم شدند.
دسته اول گروهی پراکنده و مقلد بوده و به دلیل اینکه خود را شایسته و محق می دانند، بر این باورند که باید منصب ریاست مجلس به عنوان منصبی عالی در کشور، در اختیار کسی می بود که دارای جایگاهی اجتماعی، سابقه سیاسی و پایگاهی خانوادگی بوده و شخصیتی باشد که بتواند در مقابل رهبران برجسته شیعه موضع محکمی داشته و زیربار خواسته های آنان نرود و فردی مانند اسامه نجیفی ( رئیس پیشین مجلس عراق) باشد.
این دسته همیشه به سوابق و تاریخ پیشین خود استناد کرده و چیز جدیدی برای آینده ندارند و همیشه انتظار دارند که دیگران به آنان رجوع کنند و خود به سراغ کسی نمی روند و عاملی که آنان را گردهم آورده، عمدتا انتقام و یا می توان گفت که محرومیت است و به مانند بزرگان شکست خورده و فاجعه زده، دیده می شوند.
اینکه برای این گروه از واژه سرپرستی کردن استفاده می کنم، برای این منظور است که بگویم آنان چندان سازماندهی شده نیستند و شمار افراد این گروه نیز ثابت نیست و در مقابل دوست و دشمن و رقبایشان نیز کنش و آنچه انجام می دهند، موفق نبوده و نخواهد بود؛ زیرا همیشه در انتظار به دست آوردن فرصتی مناسب برای خود هستند و در این گروه همگی فقط برای یک یا دو تن از رهبران گروه خود، تلاش و مبارزه می کنند.
در مقابل؛ دسته دوم جریان های سنی، پرشمارتر و دارای بازیگران خوبی (در عرصه سیاسی) هستند و خود آغاز گر بسیاری از جریان ها و کنش ها و خالق فرصت های سیاسی هستند و در سخت ترین شرایط اقدام به تشکیل هم پیمانی و ائتلاف کرده و همیشه هم جانشین های مناسبی را برای خود ارائه می کنند. این گروه، هم دارای افراد با تجربه و هم جوانان تازه به میدان آمده هستند که بر روی مسائل زمان حال کار کرده و چشم به آینده دارند. همچنین مقلد نبوده و اهداف خود را بر اساس معیار بیشترین منفعت و کمترین ریسک، تعیین می کنند و کمترین عقده و تعصب قومی، ملی و مذهبی را داشته و دعوایی بر سر گذشته و تاریخ پیشین ندارند و درس های خوبی را از تاریخ فرا گرفته و به این باور رسیده اند که امری نزدیک به محال است، تاج رهبری عراق برسر سنی ها نهاده شود و رهبری میان این گروه به صورت ادواری تغییر یافته و همگی برای همه تلاش کرده و دستاوردها را هم میان خود تقسیم می کنند.
هر دو دسته مذکور در دو مقطع تاریخی مجزا، تنها دارای دو حزب سیاسی بودند؛ حزب بعث و حزب اسلامی عراق که به عنوان اخوان عراق، شناخته می شود، اما در حال حاضر هیچ یک از این دو حزب نمی تواند سنی های عراق را گردهم آورد، زیرا حزب بعث سوای اینکه منحل شده، در حال حاضر حزبی غیرقانونی و ممنوع بوده، تعامل با این حزب اگر همیشگی باشد، بسیار دشوار است.
حزب اسلامی عراق نیز تاکنون بیش از یک بار دچار انشقاق شده و در بدو تاسیس، تنها حزب اسلامی در عراق بود که توانسته بود طیف های شیعه و سنی را همزمان در بر بگیرد، اما پس از این مقطع و به ویژه پس از برپایی انقلاب اسلامی در ایران و بروز جنگ 8 ساله میان ایران و عراق، این حزب به مذهب گرایی عمیق روی آورده و به همین دلیل نتوانست با اکثریت عراقی ها تعامل داشته باشد و رهبران قدیمی حزب نیز فاقد توانایی به روزآوری بوده و هستند و از همه چیز پرهیز می کنند و سه مفهوم اساسی میان آنان رواج دارد، توطئه دولتی، کفر جهانی، صهیونیسم و ماسونیسم و این سه مفهوم در تمامی تحلیل ها و فعالیت های این رهبران حضور دارد و اجازه پیش روی به سمت جلو را به آنان نمی دهد، رویکرد فقهی و سیاسی آنان، تکیه بر متون مقدس بوده و به ندرت به مقاصد شرعی می پردازند.
بنا به دلایل مذکور بود که دسته دوم توانست مانع از دادن رای اعتماد به نخست وزیر پیشنهادی شود و توطئه ای را که سعی در تضعیف این گروه و ستاندن رهبری سنی ها از آنان را داشت، خنثی کرد. دسته دوم سنی یا درست تر است که بگویم گروه رئیس کنونی مجلس عراق، پیروز و برخواسته از کشمکش های دو نیروی سیاسی اسلامی این کشور است که اولین آن حزب اسلامی بوده و استان الانبار نیز در دوره حاکمیت پیشین و ابتدای دوران پس از سقوط آن،به عنوان مرکز و پایگاه اسلام گرایان شناخته می شد و این حزب، در اولین انتخابات پس از سقوط رژیم بعث، موفق به کسب بیش از 20 کرسی مجلس شد و تا پیش از دوره کنونی مجلس عراق نیز تمامی روسای مجلس عراق، از افراد وابسته به همین حزب بودند. اما در نتیجه انشقاق ها و جدا شدن های پیاپی که در این حزب و از طریق مخالفان آن روی داد، آخرین سنگر یعنی ریاست پیشین مجلس عراق، از حزب اسلامی گرفته شد و رئیس پیشین مجلس نه تنها این منصب را از دست داد، بلکه نتوانست دوباره عضویت در مجلس را نیز به دست آورد، برای اینکه به هیچ طریقی یارای رقابت (با دسته دوم) را نداشته باشند.
دومین رقیب گروه رئیس مجلس که در مقاطع پیشین و کنونی با این حزب در کشمکش و رقابتی شدید بود، حزب الدعوه اسلامی با همه زیرشاخه های آن است، این گروه اگرچه به مقابله با حزب اسلامی برخواست، اما توانست که از این کشمکش ها نجات بیابد و حزب اسلامی تاوان این کشمکش و تنش ها را داد. این گروه در نهایت رقابت با حزب الدعوه اسلامی را نیز از طریق هماهنگی و توافقی که بر اساس منافع خود، با مخالفین حزب الدعوه، انجام داد؛ نهایی کرد و توانست با این راهکار منصب ریاست مجلس را از دست حزب اسلامی درآورده و منصب نخست وزیری را نیز که از سال 2006 میلادی در اختیار حزب الدعوه بود، به هم پیمانان خود بدهد.
چرا رئیس مجلس و گروه دوم، علاوی را قبول نداشتند؟
اول: این گروه با نخست وزیری که از حق الهی و مقدس سازی این منصب سخن بگوید وارد تعامل نمی شوند و بر این باور هستند که محمد توفیق علاوی خود را چنان می نمایاند که خداوند وی را فرستاده و ناجی عراق خواهد بود و این نیز اشاره ای به بازگشت دوباره جنگ مقدس است که سنی ها به راستی تاوان سنگینی را در این جنگ دادند.
دوم: رئیس مجلس عراق هرگز نمی خواهد شخصیتی قوی از میان شیعیان که عضو سرسخت و قدیمی حزب الدعوه اسلامی است، نخست وزیر عراق و مانعی برای رویاهای وی شود. حال رویای وی، عمران و آبادانی باشد و یا تشکیل اقلیم مستقل سنی مانند اقلیم کردستان که در این رویا نیز نیروهای سیاسی حاکم در اقلیم، همکار آنان هستند."
نظر شما