مدیریت اجتماعی کارآمد در هر جامعه مستلزم تشکیل جامعه مدنی آموزش دیده توسط گفتمان سازی جمعی در آن جامعه است.
این روند در جوامع توسعه یافته به مدد تشکیل حوزه عمومی و تفکیک آن از منافع خصوصی سابقه تاریخی در مدیریت بحران های طبیعی و اجتماعی داشته است. اما در جوامعه توسعه نیافته مانند ایران که با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی همیشه در معرض تهدیدات بحران های انسانی و طبیعی و زیست محیطی بوده است با دشواری های عدیده ای همراه گشته است که نمونه ان را در زلزله های چند سال اخیراورامانات که گوشه ای حافظه تاریخی مردمان ایران را نیز به خود اختصاص داده است می توان مشاهده نمود.
این نوشتار در روز هایی که سرزمین ایرانمان بسان جوامع بیشمار دیگری توسط ویروسی مخرب مورد تهدید است؛ نه بدنبال سرزنش هیچ یک از اقدامات طرفین یک امر سیاسی ـ اجتماعی یعنی بی تدبیری مسئولین در مدیریت بحران از یک طرف و هیجان زدگی جامعه بحران زده در مشارکت آگاهانه مدیریت بحران از طرف دیگرنیست؛ بلکه بدنبال رسیدن به جواب این سوال مساله ساز است که؛ آیا تهدیدات ناشی از بروز مرض همه گیر کرونا در اورامانات قابل تبدیل شدن به فرصتی مناسب برای پرستاری از اورامانات و شکل گیری یک جامعه شبه مدنی کار آمد برای حضور آگاهانه در بستر مدیریت اجتماعی بحران های طبیعی و انسانی در آینده است یا خیر؟
فرضیه اولیه در جواب سوال فوق در مراجعه به نقاط قوط و ضعف جامعه و مدیریت اجتماعی از یک طرف وتهدیدات و فرصت های این ویروس کرونا از طرف دیگربه این صورت قابل طرح است؛ که با توجه به عدم شکل مندی منسجم در مدیریت اجتماعی و نبود انسجام گروهی در فقدان حوزه عمومی، بسان گذشته نخبگان و توده ها ی جامعه به صورت هیجانی و پراکنده و در سایه مخدوش شدن اعتماد عمومی به مدیریت بحران رسمی، تمایل خود را به مشارکت در حل بحران نشان خواهند داد و برونداد آن می تواند منجر به چند پارچگی فرماندهی مدیریت بحران وتشکیل مدیریت اجتماعی بحران زاشود.
مانند مشارکت های هیجانی و بدون انسجام گروهی وفردی دربحران زلزله ثلاث باباجانی که به تبع موجب تشدید بحران وحتی به بوجود آمدن مشکلات جدید درمدیریت بحران زده جامعه اورامانات گردید.
لذا با کنکاش در نقش هیجانات کنشگران اجتماعی در بحران های گذشته ضعف مدیریت اجتماعی بحران اورامانات در مورد بیماری ویروس کرونا به شرح زیرقابل بررسی است:
با در نظر گرفتن مدیریت اجتماعی بحران ویروس کرونا در اورامانات به عنوان یک سیتم با ورودی و خروجی های مشابه بحران های گذشته و بررسی نقاط قوت وضعف این سیستم داوری برونداد های آن حائز اهمیت است. بر این اساس اگرخلل ایجاد شده در مدیریت و فرماندهی واحد بحران را در عدم اعتماد جامعه و کنشگران اجتماعی به مسولان مدیریت بحران و همچنین عدم اعتقاد به توانمندی مدیریت اجتماعی در همراهی و همکاری با مدیریت بحران فرض کنیم؛ نقاط قوت جامعه اورامانات را می توان وجود سازمان های مردم نهاد خیریه و هنری وادبی … وتمایل و حس مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی مردمی در سایه اعتقادات مذهبی، سنتی وعرفی جامعه از یک طرف و داشتن نیرو های تحصیل کرده در زمینه های بهداشتی و درمانی… دانست. وبدون شک از نقاط ضعف محسوس در این زمینه، کنشگری احساسی فضای مجازی و رسانه ای اورامانات وعدم توانایی سازمان های مردم نهاد و نخبگان جامعه در تشکیل شدن یک فرماندهی واحد حوزه عمومی کارآمد خواهد بود.
تهدیدات محیطی ویروس کرونا براورامانات فاجعه بار و مخاطره آمیز بر زندگی انسانی وزیست محیطی خواهد بود، مرگ ومیر و عوارض بعدی ناشی از این بیماری بر زندگی فردی و جمعی، تهدید سلامت روانی فردی و عمومی وتاثیرات منفی براقتصاد جامعه … از جمله موارد قابل اشاره می باشد. و فرصت پیش آمده را می توان مانوری برای تمرین همبستگی ملی درواکسینه نمودن جامعه برای بحران های بعدی در نظرگرفت.
لذا با در نظر گرفتن این پیش فرض که مدیریت اجتماعی اورامانات در سایه عدم اعتماد جمعی در مسیر کنشگری هیجانی واگرا گام بر می دارد. درقسمت اول این نوشته مواردی را از نقاط ضعف مدیریت اجتماعی اورامانات را به شرح زیر بیان می گردد:
۱)عدم داشتن تفکر سیستمی درمدیریت واحد اجتماعی برای مبارزه با بیماری کرونا در سطح اول پیشگیری…
۲)عدم اعتماد عمومی به فرماندهی واحد بحران از طرف مسئولین و سازمان های معین در این مورد مانند شبکه بهداشت ودرمان
۳)کنشگری هیجانی کنشگران غیر ماهر و نداشتن تخصص علمی مورد نیاز در کمک به حل بحران مدیریت اجتماعی اورامانات. مانند ضد عفونی کردن معابر و اماکن عمومی وبهداشتی توسط افراد غیر متخصص وعدم آشنایی با مواد شیمیایی مورد استفاده
۴)استفاده از روش های سمن های خیریه و حمایتی در جمع آوری کمک های مورد نیاز وشیوه تخصیص آن به یک امر علمی تخصصی مانند بهداشت ودرمان بدون در نظر گرفتن موضوعیت متفاوت بحران موجود با بحران فقرمعیشتی در جامعه …
۵)تزریق روحیه حماسه وایثارکاذب به جامعه شبه مدنی آموزش ندیده با استفاده از فضای مجازی ورسانه های محلی که نتیجه آن می تواند به مخاطره انداختن سلامت وجان نیرو های امدادی برانگیخته شده غیر متخصص باشد.
۶) اقدامات هیجانی نیرو های آموزش ندیده و غیر تخصصی بدون تجهیزات حفاظتی در بهره گیری از روش های غیر تخصصی استفاده از مواد شیمایی وترکیبی گند ردایی و ضد عفونی کننده….
۷)اقدام به تهیه مواد و امکانات مورد نیاز بهداشتی در فضا های غیر بهداشتی وایزوله نشده مانند تشویق به تهیه ماسک های غیر بهداشتی در منازل توسط نیرو های مردمی…
۸) اقدام به تشکیل تجمع های کوچک وبزرگ بدون فرماندهی واحد ویا عدم توجه به دستورات و توصیه های بهداشتی ودرمانی رسمی…
۹)ایجاد جو روانی واسترس زا بوسیله شایعه سازی فضای مجازی در سایه عدم اعتماد عمومی به مجاری رسمی آگاهی بخشی جمعی…
۱۰)متضرر شدن سبد معیشت و اقتصاد خانوار های کمک کننده مالی به کمپین های غیر تخصص هیجانی ایجاد شده در فضا های مجازی….
سخن پایانی:
رفتار های هیجانی کنشگران اجتماعی می تواند مدیریت بحران را از فرماندهی واحد که از الزامات اولیه حل بحران های انسانی و طبیعی می باشد محروم نموده تا علاوه بر مخدوش شدن رابطه واعتماد دو سویه جامعه و دولت در مدیریت بحران هر دو طرف ماجرا خود دچار بحران در تصمیم گیری و اجرا گردند.
در این نوشته به بررسی نقاط ضعف جامعه شبه مدنی اورامانات اشاره گردید تا به منظور اثبات فرضیه اصلی نا کار امدی مدیریت اجتماعی در کمک وهمراهی حل بحران کرونا در اورامانات مواردی قابل آزمون بیان گردد. امید که با رفع نقایص، «جامعه مدنی درمانگر» در سایه تشکیل حوزه عمومی و گفتمان سازی اجتماعی تشکیل گردیده و مدیریت اجتماعی در حل بحران هایی همچون بحران کرونا ویروس مانند پرستاری فداکار متخصص با کمترین زمان وهزینه مادی و انسانی به منظور پیشگیری ودرمان بیماری بر بالین سرزمین اورامانات بیمارحاضرگردد.
به منظور استفاده از مهارت حل مساله برای پرستاری علمی و آگاهانه بر بالین بیماری سرزمین مادریمان اورامانات و استفاده از بارش ذهنی نخبگان جامعه این نوشته خود را در معرض نقد و انتقادات و پیشنهاد صاحبان فکر و اندیشه نیز قرار خواهد داد.
*دانش آموخته دکتری علوم سیاسی
نظر شما