به گزارش خبرگزاری کردپرس، دوم فرودین ماه امسال - خبری در فضای مجازی پیچید که ذهنم را به سوی غزلی از محمدعلی بهمنی که در سوگ مهدی اخوان ثالث سروده بود، هدایت کرد:
ابرهای خبر این بار چه بارانی بود
سخت سردم شده این سوز زمستانی بود
«اخوان رفت» ... خبر با همهی کوتاهی
مثل شبخوانی یک زنجره طولانی بود
«استاد حشمت منصوری رفت...»
خبر، خیلی کوتاه بود اما پژواک آن بسیار طولانی بود و به تعبیر عبدالملکیان:
خبر پتک سنگین در آیینه بود
خبر فرصت تیغ با سینه بود
وقتی شعر استاد منصوری را میخوانیم، با شاعری مواجه میشویم که از لابلای تاریخ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این مرز و بوم برخاسته است. او شاعری صاحب سبک است که شعر کُردی ایلامی را به زیبایی تمام میسراید. سلاست و سلامت زبان، بارزترین مشخصهی شعری اوست. واژهها در دست منصوری مثل موماند. شعر سعدیوار او، سهل الممتنع است. سیالیّت زبان او به اندازهای است که «وزن هجایی» را اسیر خود کرده است. زبان شعر منصوری، زبان گفتار است. هیچ تکلفی در شعرش مشاهده نمیشود.
«کردار اجتماعی زبان» از دیگر ویژگیهایی است که زبان او را متمایز ساخته است. او کُردی فکر میکند و کُردی میسراید. در زبان شعری او ، ارسال المثل، تشبیه، کنایه، استعاره و به طور کلی تمامی فنون بلاغی و آرایههایی یافت میشوند که خاستگاه آنها بستر اجتماعی زبان کُردی ایلامی است.
عشق، گرانیگاه و دال مرکزی منظومههای منصوری است. او عشق را آنسان میسراید که سمندر از آتش میگوید. لحظات و آنات عاشقانهی او را هر عاشق جانسوختهای میفهمد. منصوری از عشق، آیینهای پرداخته است که قاب عاشقان وصال نیافته است. او به رموز عشق و عشقبازی کاملاً آگاه است و در این آگاهی ناهوشیار است.
استاد منصوری، مولویوار، هم شاعر است و هم داستانسُرا. او به عناصر داستان وقوف کامل دارد. خط روایت را میشناسد. بر آغاز، پرداخت و فرجام داستان مسلط است. دیالوگهای او فوق العادهاند. شخصیتپردازیهایش بینظیر، حادثه و گرهافکنیهایش غافلگیرکننده، زاویهی دید زیبا و برشهای زمانیاش خارج از وصفاند و به طور کلی، داستاننویسی چیره دست است. بر قالب مثنوی مسلط است و روایت را ماهرانه ، چون خون در رگان مثنوی دوانده است.
مثنویهای استاد منصوری علیرغم ارزش فوقالعادهی ادبی، منبع غنی و سرشاری برای مطالعات فرهنگ عامه (فولکلور) و تکنگاریهای مردمشناسی است. سنتها، آداب و رسوم و آنات فرهنگی و اجتماعی و به طور کلی منش اجتماعی و سبک زندگی مردمان ایلام دوردست را میتوان در آنها به عینه مشاهده کرد و حسی نوستالوژیک را بارها و بارها تجربه نمود.
تعهد اجتماعی استاد منصوری، از او شاعری مسئول ساخته است. شاعر صاحب دردی که آتش را علاج درد بی دردی میداند. او اندیشهی اجتماعیاش را استادانه در لفافهای از حریر شعر میپیچد.
استاد منصوری، شاعری جزیینگر است و چونان تصویرگری ماهر که مینیاتوری بینظیر میآفریند، واژهها را به ظرافت در نظمی اندامواره در کنار هم میچیند تا شاهد ظهور منظومههای شکوهنمدی شویم که طوق زمان و مکان را شکستهاند. منظومههایی که از دل برآمدهاند و بر دل پیر و جوان مینشینند.
بررسی شخصیت و شعر استاد حشمت منصوری مجالی گسترده میطلبد. مجالی به اندازهی رسالههای دانشگاهی و در این فرصت کوتاه، تلاش شد تا یادش را به کوتاهی آهی گرامی بداریم.
شرایط بحرانی موجود که امکان هرگونه تردد و برگزاری مجالس سور و سوگ را از بین برده است، سبب شد که استاد منصوری به گونهی غربتی که در شعرهایش موج میزند غریبانه به خاک سپرده شود . اما غربت آشنایی که با همدلی تمامی مردم همراه بود. بیشک برگزاری مراسم نکوداشت استادحشمت الله منصوری در روزگار پس از بحران نظیر قضای امر واجب است که باید ادا گردد. در آن روز ، مردم قدرشناس ایلام، حق مطلب را ادا خواهند کرد.
نویسنده: بهروز سپیدنامه
نظر شما