«باقی شفیعی» شاعر، محقق و مترجم پاوه ای متخلص به «صیاد» در یکم آذر ماه سال ۱۳۲۵ هجری-شمسی در شهرستان پاوه به دنیا آمده است و به دلیل مصائب و مشکلات و معضلات آن زمان نتوانسته وارد مدرسه بشود و از خواندن و نوشتن و تحصیل محروم شده است.
این مرحوم می گفت: در دوران کودکی مجبور بودم در کنار خانواده ام به کار مشغول شوم اما این موضوع هیچ وقت باعث نشد من را از ادبیات و شعر دور کند و بعدها به عنوان سرایدار در آموزش و پرورش پاوه مشغول بکار شدم و توانستم تا حدی نوشتن و خواندن را فرا گیرم. اما روح پاک، جان زلال و بی آلایشش همراه با عشق به طبیعت و آداب و رسوم هورامان چنان او را مجذوب تاریخ و فرهنگ و هنر اساطیری و پر افتخار کرد که این ادیب مکتب نرفته پر شد از معنویت، هنر و خلاقیت و اخلاقی که باز برگرفته از سرشت پاک و اجداد و مردمان فهیم و آداب و رسوم کهن دیار اهورا مزدا، هورامان همیشه ماندگار و ماندنی بود و با تلاش و علاقه وافر به تاریخ و هنر منطقه و خلق آثاری ارزشمند ضمن تحسین اساتید هنر و ادب، خود به معلمی پر از هنر و عشق، ادیبی با احساس و چهره ای فرهنگی و تاثیرگذار مبدل گشت و با برخورد و رفتار و آثار و خدماتی که ارائه داد به فردی فراتر از مکتب از جنس ادب و عشق و اخلاق و هنر جلوه کرد.
مگر از یک فرد هنرمند تحصلیکرده چه آثار و انتظاری هست که کاک باقی شفیعی انجام نداد؟ سواد و تحصیل برای فهم و درک و رشد در زندگی و خدمت به مردم و جامعه است آیا انصافاً کاک باقی چنین نکرد و چنین نبود؟
البته عشق و همراهی خانواده، همسر و به ویژه فرزند فرهنگی و همیشه دلسوزش «چنور» از چنورهای هورامان که صفا و سبزی و انرژی و آبادانی می بخشند در مسیر و حرکت پدر بزرگوارش سبزی و صفا و عشق و حمایت نثارش کردند در ماندگاری و ثبت لحظه های شاعرانه و ادیبانه کاک باقی گام های ماندگار و زیبایی را برداشتند.
کاک باقی شفیعی، شاعر، مترجم و محقق پاوهای و از فعالان فرهنگی منطقه اورامانات که از مدتی قبل به علت عارضه مغزی در بیمارستان بستری شده بود، در دو روز آخر بستری شدنش در بیمارستان به کما رفته و نهایتاً شامگاه روز شنبه ۱۶ فروردین ماه ۹۹ در سن ۷۴ سالگی جان به جانآفرین تسلیم کرد.
کاک باقی شفیعی شاعرخوش نام و با ذوق، هنرمند نوازنده شمشال و محقق و راوی و جمع آوری کننده صدها نوع میراث فرهنگی مناطق کردستان به ویژه هورامان، اشعار زیادی سرود و توسط دخترش نگارش و در دیوان شعرش منتشر گردید. کتابی هم از رباعیات باباطاهر را به هورامی ترجمه کرد که در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات پرتوبیان سنندج منتشر شده است.
کاک باقی دارای آثار دیگری همچون: «هه وارگه و خاسان» و کتاب دیوان اشعارش تحت عنوان «هوارگه ی صیاد» است.
اما یکی از زحمات و آثار ماندگار کاک باقی موزه ای شخصی از تاریخ و فرهنگ و فعالیت مردمان کُرد به ویژه اورامانات است که با سالها رنج و تلاش در خانه خود گردآوری کرده است که همه ابزارآلات و اجسام و اقلام قدیمی و تاریخی را شامل می شود و این موزه به نوعی بازتاب بخشی از تاریخ، زندگی، طبیعت و فرهنگ کردستان و اورامانات است که این مرحوم برای تهیه و تدوین و گردآوری آنها سالها در عین آرامش و سادگی و بدون ادعایی، برایش خون دل خورد و رنج ها کشید تا به سرانجامش رساند. این هنرمند پیشکسوت و دلسوز به تنهایی همه اینها را جمع آوری کرده و بسیاری از آنها را خریداری کرده و برخی را نیز دوستان و مردم منطقه به او هدیه داده اند. اشیا این موزه بین ۱۰۰ تا ۲۵۰ سال قدمت دارند، در مدت حدود ۲۵ سال جمع آوری کرده و بیش از ده ها میلیون ریال برای آن هزینه کرده است.
وی معتقد بود که هر یک از وسایل گردآوری شده در موزه اش جزئی از فرهنگ و تاریخ مردم هورامان و پاوه را تشکیل می داد و تاکید داشت باید آنها را برای فرزندانمان و نسل های آینده نگهداری و محافظت کنیم. اما به حقیقیت روایتی که ناگفته ماند و برای روزهای بیشمار سخن در دل دارد تلاش دلسوزانه و مستقل و همت والای زنده یاد کاک باقی شفیعی برای زنده نگه داشتن کولتور و فرهنگ و آداب و رسوم کردستان به ویژه اورامانات و منطقه پاوه است.
چرا که در عین مظلومیت، و بدون حمایت و تنها به عشق فرهنگ و مردمان دیارش خالصانه و بدون منت خدمت کرد و خدماتش هم تاثیرگذار بود و هم ماندگار. چرا که وی یک هنرمند مکتب ندیده بود و برای من و هم نسلهای من و نسلهای بعدی دیار و تاریخمان یک الگویی تمام عیار از شرافت و مهمانوازی و خدمت به فرهنگ به یادگار گذاشت و تا هنر و فرهنگ این دیار بماند امثال کاک باقی ماندنی هستند.
در اردیبهشت ماه سال ۹۳ فرصتی پیش آمد تا ضمن دیدار و قدردانی بابت این همه عشق و تلاش و دست آورد، گفتگو و گزارشی از کارها به ویژه موزه اش تهیه کنم و خوشبختانه گزارش و گفتگویی عالی تهیه شد که در چند رسانه و نشریه منتشر گردید و قطره ای از تلاش و هنر کاک باقی نشان داده شد تا هم تشکری باشد از کارهایش، هم تشویقی برای ادامه کار پر ارزشش و تلنگری به مسولان جهت حمایت و اطلاع رسانی به جامعه تا ضمن خبردارش شدن از وجود چنین گوهرهای، از آثار و خدماتش نیز بهره مند شوند.
در دیدار آن روز در پاوه، دیدار بعدی در منزل دخترشان، باز دیداری دیگر در منزلش در پاوه و دیدارهای دیگری در برنامه های فرهنگی همیشه سرشار از اخلاق، سادگی پر از معنا و صفا، ادب و وفاداری و مهمتر مهمانوازی بود. انگار که کاک باقی خود هورامان بود، هورامانی با مردمانی سخت کوش، با اصالت، عاشق و پر از هنر و صفا و مهمانوازی، آنچه که امروز اگر برای حفظ و ترویج آن دلسوزی نکنیم، تلاش نکنیم و در برابر موانع و معضلات جدید چاره اندیشی نکنیم در آینده ای نه چندان دور اگر آنها را از دست ندهیم اما قطعاً شاهد کمرنگ شدن و ضعیف شدنشان خواهیم بود.
بله کاک باقی شفیعی هنرمندی که تنها ۷ دهه عمر سپری کرد و حدود نیم قرن آن پر از تلاش و سرودن و تحقیق بود، عمری که برکت داشت و با هدف حفاظت و پاسداری از فرهنگ و هنر مردم، شعر و نوا و …صرف شد.
وی برای اکثر مردم هورامان و به ویژه شهرستان پاوه چهره غریبی نیست و خیلی ها آثار و زحمات او را دیده یا شنیده اند و به آن افتخار کرده اند، اما این هنرمند پیشکسوت پاوه ای مدتی در این شرایط بحرانی در بستر بیماری بود و زود هم دارفانی را وداع گفت و ناخوشایندتر از آن در این شرایطی که بیماری کرونا ایجاد کرده است تشییع و تدفینش هم مظلومانه بود چرا که مراسم تدفین و تشیع در کوتاهی و تاریکی شب برگزار شد و مجلس ختم و بزرگداشتی هم نداشت و البته مظلومانه تر از آن، چند بار که با این مرحوم همکلام شدم از برخی بی توجهی ها و عدم حمایت ها هم گله مند بود ولی هیچ وقت دلی نرنجاند و عزتش را پایمال نکرد و دست به سوی جایی دراز نکرد و آرام در پی علاقه و عشق و سروده هایش بود.
البته خیلی از بزرگان و نخبگان و هنرمندان دنیا و ایران و حتی کردستان در شرایطی حادتر و بدتر از وضع کنونی در مظلومیتی صد چندان دارفانی را وداع گفته اند که می شود به مرگ میزرا عبدالقادر پاوه ای اشاره کرد که به دلیل شرایط ناخوشانید آن روزگار و مشکلاتی مردم داشتند بعد از دو روز پیکرش با حضور افرادی اندک به خاک سپرده شد ولی وی و دیگر مفاخر و هنرمندان ما و کاک باقی ها هیچ وقت از دل و ذهن مردم و هنر و تاریخ این دیار پاک شدنی نیستند و تا هنر و عشق و هورامان هست نام و یاد و آثار آنان نیز هست و در زندگی همه ما جاری و ساری خواهند بود.
هنوز غم درگذشت هنرمند جوان و ناکام بانو گلزار محمدی «خواشتی» دبیر جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی که به نمادی دیگر از مظلومیت هنرمندان کورد مبدل گشت برایم تازه بود که غروب روز شنبه ۱۶ فروردین کاک سیامک خدامرادی زنگ زد و خبر آسمانی شدن کاک باقی شفیعی را بهم اطلاع داد.
مرگ ناگهانی ناراحت کننده است و از دست دادن عزیزان جزئی از زندگی است و «مرگ حق است» و ما می مانیم و حجم بزرگی از ماتم های تلنبار شده در دل و درونمان، و رفتن جسم پایان زندگی و عشق نیست و هرچند بە واقع و در حقیقت اندوه بی پایان ما از این وقایع دردناک قابل وصف نیست و تسلیت واژه کوچکی است در برابر این مصیبت ها، اما زندگی در جریان است و چاره ای جز تسلیم در برابر مشیت الهی نیست که همه از اوییم و بسویش بازمی گردیم و ضمن تسلیت به خانواده و بازماندگان و دوستان و همکاران کاک باقی، باید به پاوه و هورامان نیز تسلیت گفت.
کاک باقی شفیعی مکتبدار تاریخ و فرهنگ هورامان پر از شور و تلاش و زندگی بود. امید و لبخندش همیشه در وجودش نشان از لحظه های ناب زندگی داشت و هرچند جایش سخت پُر می شود اما رفتنش پایان واقعی او نیست و تاریخ به ما درس بزرگی داده که صاحبان ادب، هنر، عشق، عرفان و صفا و هر کسی که برای مردم و جامعه مفید بوده و اثری برای منفعت مردم برجای گذاشته نخواهند مرد.
بی شک یاد کردن از انسانهای فرهیخته، مفاخر و ادباء، دلسوزان جامعه، فعال و صاحب اثر و خادم در هر حوزه ای همواره به مثابه چراغی فراروی انسانها در یافتن راه رستگاری خویش بوده است و خوشبختانه در میان آداب و رسوم کُردها و فرهنگ این ملت یاد کردن و گرامیداشت فرهیختگان، نویسندگان، هنرمندان و فعالان عرصه های مختلف جامعه یک فرهنگ و اصل ارزشمند است و این مهم ستودنی است.
امروز بیش از هر زمان دیگری به وجود هنرمندان متعهد و دلسوز نیاز داریم. اما باید گفت چه بسیار فرهیختگان، عالمان، دانشمندان، مخترعان، هنرمندان و نویسندگان بسیاری در جامعه ما عمری را صرف تحقیق، مطالعه، تدریس و خدمت کردند و عاقبت ساکت و آرام چهره در نقاب خاک فرو کشیدند بی آنکه جامعه آنها را بشناسد یا خدمات و تلاش هایشان را ارج نهد که ضروریست بیشتر به خود آئیم و قدر و منزلت فعالان عرصه های مختلف جامعه و خادمان و دلسوزان مردم را در حوزه های علمی، هنری، فرهنگی، صنعتی، ورزشی و دیگر بخش ها را بیش از پیش بدانیم و در زمان حیاتشان ضمن تجلیل و تکریم، از آثار و دست آورد هایشان بیشتر و بهتر بهره بگیریم.
ما بدون فرزانگان، دانشمندان، عالمان، محققان، فرهیختگان و شاعران و فعالان حوزه فرهنگ و هنر هویتمان را از دست می دهیم، ضروری تر از گذشته لازم است زبان، فرهنگ و هویتمان را حفظ و توسعه داده و فرهنگ پروران و فرهنگ نویسان و فرهیختگان و خادمان این دیار را در حوزه های مختلف دوست بداریم و آنها را حمایت کنیم و همین امروز همت کنیم چون فردا دیر می شود.
نظر شما