شناسنامه ی مور را بی گمان باید در سرزمین لکستان جست. همانگونه که پیشینه ی هوره را درمیان کلهر وگوران و زنگنه و سنجابی باید به جستجو نشست .و سرزمین هورامان را هم باید مادر سیاچمانه دانست .
سیاچمانه که هنوز برسر پسوند دوحرفی (چم) آن تردیدها باقی ست و بیشتر سیاه چشمش می خوانند و به واقعیت نزدیکتر !
و پنجره ای دیگر مولود این نگاه است که این آواز را در مقابل پیر شالیار(پیرشهریار) با جامگانی سیاه به خوانش نشسته اند و معنای سیاه جمانه یا سیاه جامانه را برهمین راویت برایش متصور شده اند .همان تردیدی که بر سر واژه ی (چم)در پیشوند چمری باقی است و رازناکی این دوحرف واژه را متذکر می شود.!.اما هرچه باشد اینکه این آوا نسبتی نزدیک با تاریخی دور دارد و به دوشیوه ی شیخانه و شادیانه خوانده می شوند .که شیخانه اش با عرفان خویشاوند است و شادیانه اش در دو گونه «چەپله» و «ورده بەزم» اجرا میشود .
سیاچمانه هم بصورت تکی و هم گروهی همانند هوره بدون ابزار اجرا می گردد. شیوه خوانش کلمات و ریتم آهنگ آن نسبت به هوره سریع تر است.
درونمایه اشعار آن هم عرفان و در بخش «چه پله اش» عشق وگاه توصیف طبیعت است .
از سیاچمانه خوانان معروف می توان به کاک عثمان کیمنه ای معروف به «عثمان هورامی» اشاره کرد.
همچنین مام حیدر،علی نوسودی ،محمد جعفر نودشه ای ،علی گلپی،محمد حسین کمینه ای ،جمیل احمدی وشفیع کمینه ای در خوانش این آوا نامی برجسته دارند.
اما بی گمان عثمان هورامی را می توان بزرگترین سیاچمانه خوان کردستان دانست که اکنون بر اثر بیماری حنجره اش توان یاری اش را ندارد واین نوا چند سالی است درحنجره اش باقی مانده است .
نظر شما