به گزارش کردپرس، نوروز، سال نو برای ایرانیان، کردها و بسیاری دیگر، نشانه فرا رسیدن بهار است؛ زمان نو شدن و شادی کردن. برای کردهای عراق، این مناسبت یادآور حوادث تلخی است زیرا 35 سال پیش، در فصل بهار و در پایان جنگ ایران و عراق بود که ارتش عراق مناطق روستایی کردستان را درنوردید، روستاها را ویران کرد و ساکنان آن را قتل عام کرد. حدود 100000 مرد، زن و کودک به طور سیستماتیک در مکان هایی در صحرای جنوبی عراق، در جریان آنچه که رژیم صدام حسین آن را عملیات ضد شورش انفال می نامید به قتل رسیدند. امروز، بیست سال پس از تهاجم ایالات متحده، کردها از چنین سرکوبهایی رها شدهاند و جوامع روستایی به آرامی مجددا در حال احیاست.
کردها زودتر از بقیه مردم عراق طعم آزادی را چشیدند. آنها در سال 1991، پس از جنگ اول خلیج فارس، علیه رژیم قیام کردند. این شورش باعث شد ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده که ارتش عراق را از کویت بیرون کرده بود، یک منطقه پرواز ممنوع و یک پناهگاه امن کوچک در شمال عراق ایجاد کند. مجموع این اقدامات، فرماندهی عالی عراق را متقاعد کرد که نیروهای خود را از اقلیم کردستان خارج کند و یک سال بعد، دو حزب کردی که مبارزانشان برای رهبری شورش از کوه ها پایین آمده بودند، شروع به تلاش برای ایجاد خودمختاری عملی کردند. احزاب برای چند سال بعد روی آن کار کردند، انتخابات برگزار کردند و یک دولت برای تقسیم قدرت منطقه ای تشکیل دادند. این در حالی بود که دیکتاتور عراق از بغداد به آنها خیره شد. اما به زودی آنها در یک درگیری داخلی که تنها با میانجیگری ایالات متحده پایان یافت، بر سر منابع اقتصادی، عمدتاً عوارض گمرکی، با یکدیگر درگیر شدند. هنگامی که ایالات متحده در سال 2003 به عراق حمله کرد و صدام حسین را سرنگون کرد، این دو حزب که اقلیم کردستان را تجزیه کرده بودند، بر مناطق تحت کنترل خود از طریق ایجاد دولت های موازی حکومت می کردند.
این وقایع نشان دهنده واقعیتی نگران کننده بود که هر شهروند کردی با آن بزرگ شده است. کردها در طول تاریخ مدرن خود نتوانستهاند از دامی که قدرتهای استعماری برایشان گذاشتهاند، یعنی محصور شدن منطقه سکونتشان بگریزند. تهاجم ایالات متحده، که اتفاقاً در بهار اتفاق افتاد، امید تازهای را در کردهای عراق ایجاد کرد که بتوانند با ایفای نقش عمده در سیاست عراق کمتر به بغداد اتکا کنند و همزمان عامل تعیین کننده باشند. آنها در منطقه اقلیم کردستان، دولت محلی خود را دوباره یکپارچه کردند اما نه نیروهای امنیتی و نه سازمان های اطلاعاتی این دو حزب هرگز متحد نشد. آنها در بغداد هم با ایجاد دریچه هایی در متن قانون اساسی مصوب 2005 عراق یک منطقه کردستان فدرال با اختیارات بی سابقه ایجاد کردند و با توافق غیررسمی مبنی بر اینکه رئیس جمهور یک کرد باشد موقعیت خود را بالا بردند. آنها با گذشت زمان شروع به بهره برداری از میادین نفتی کردستان کردند و از صادرات نفت منبع درآمدی برای خود ایجاد کردند. آنها در مجامع بین المللی حق خود را برای داشتن کیانی مستقل مطرح کردند و در زمان مناسب، آماده سازی برای استقلال بیشتر را آغاز کردند.
اما تحولات پنج سال گذشته در راستای تقویت جایگاه کردها در عراق نشان داد که این امیدها نابجا بوده است. نخست، در سال 2017 دولت اقلیم کردستان رفراندوم استقلال را برگزار شد که به شکست منجر شد زیرا این رفراندوم به جای تحقق آرزوهای دیرینه، بغداد را بر آن داشت تا نیروهای خود را به مناطق مورد مناقشه از جمله کرکوک نفت خیز بازگرداند و دست اقلیم کردستان را از منطقه و بقیه عراق کوتاه کند. سپس در فوریه 2022، حکم دادگاه عالی فدرال صادر شد که در آن اعلام شد که تنها دولت فدرال دارای اختیارات قانون اساسی برای صادرات نفت خام است. این حکم فروش نفت توسط منطقه کردستان را ملغی می کند.
مارس 2023 شاهد شکست دیگری برای تمایل دولت کردها در راستای حفظ جریان درآمد مستقل بود. دادگاه بینالمللی داوری در پاریس حکم داد که آنکارا معاهده دوجانبه 1973 با بغداد (تجدید نظر شده در سال 2010) را که به دولت فدرال عراق اختیار انحصاری بر فروش نفت عراق از طریق خط لوله به ترکیه داده، نقض کرده است. ترکیه در واکنش به این حکم، به سرعت خط لوله ای را در خاک خود که به دولت کردستان عراق اجازه پمپاژ 400000 بشکه در روز از میادین کرکوک و منطقه کردستان عراق را می داد مسدود کرد. (دولت فدرال عراق از همین خط لوله برای صادرات روزانه 75000 بشکه نفت کرکوک به جیهان در نزدیکی سواحل مدیترانه ترکیه با همکاری دولت اقلیم کردستان استفاده کرده است.)
همه این رویدادها تا حدودی سرزندگی نوروزی را در کردستان عراق، پس از گذشت بیست سال از حمله آمریکا، تضعیف کرده است. در بازدید اخیر خود از اقلیم کردستان، دشتی سرسبز و کم نظیر پیدا کردم که از بارانهای بهاری تغذیه کرده است. سرسبزی این تپههای متحرک تا یک ماه دیگر شروع به زرد شدن کرده که حاصل تابش بی رحمانه نور خورشید است.
مانند فصول، در صحنه سیاست نیز تحول گذرا اتفاق می افتد: اقلیم کردستان در مقطعی کوتاه شاهد تحولی چشمگیر بود اما به زودی جای این تحول شگرف را درگیریهای داخلی و فساد گسترده فرا گرفت. از زمانی که دو حزب اصلی از مخفیگاه های کوهستانی خود بیرون آمدند تا کنترل مناطقی را به دست بگیرند، وعده آینده ای بسیار بهتر را به کردها داده اند. آنها در مدیریت جمعیتی که از بدبختی نجات داده بودند پیشرفت قابل توجهی کردند. برهم صالح، رئیس جمهور عراق از سال 2018 تا 2022، در اواخر دهه 1990، نخست وزیر یکی از دو دولت موازی کرد شد؛ دولتی که در سلیمانیه مستقر بود. یکی از اهالی گفت: او سه «کار» بزرگ برای شهر انجام داد، یک فرودگاه ساخت، دانشگاه آمریکایی عراق را تأسیس کرد و یک زمین بزرگ را برای ایجاد پارک شهرداری اختصاص داد. صالح با ترکیب این سه «چیز»، چه از نظر طراحی و یا به اشکالی دیگر، به کردهایی که مدتها تحت حاکمیت ظالمانه رژیم قبلی هوشمند بودند، همه آنچه را که به زندگی ارزش بیشتری میدادند، اهدا کرد: آزادی عمل، تفکر و اجتماع بدون ترس. به عبارتی اکسیژن همراه با مقداری پول برای گذاشتن نان سر سفره.
با این حال، علیرغم این دستاوردها، حاکمان کرد چیزهایی را هم از رونق انداختند، هر چند که همچنان میتوان به مراکز خرید پر زرق و برق، هتلهای پنج ستاره و کسبوکارهای خارجی که ارز را به ارمغان میآورد اشاره کرد. خویشاوندسالاری و اختلاس از مشخصات حکمرانی سلطنتی آنهاست زیرا آنها بر سر غنایم رقابت می کنند و حتی می جنگند: درآمد نفت، عوارض گمرکی در مرزهای ترکیه و ایران، و رشوه گرفتن از تجارت خارجی. جامعه کرد عراق در سال 2014، به دلیل کاهش شدید قیمت نفت و نبرد با گروه تروریستی دولت اسلامی یا (داعش)، با مشکلات مالی مواجه شد. حقوقهای بخش دولتی که بیشتر به آن وابسته بودند متوقف یا کاهش یافت و اقتصاد دچار رکود شد. این در حالی بود که شورشیان سابق کرد و رهبران کنونی کرد عراق به همراه فرزندانشان همچنان به ثروت خود می افزودند. این که ثروت نفت- که کردها از آن برای برای فرار از نفرین دوگانه محصور در خشکی و نداشتن کیان مستقل به کار برده اند- خود به سرطانی در بدنه سیاسی این منطقه تبدیل شده، یک طنز تلخ است.
سپس سرکوب اتفاق افتاد که در اربیل، مقر دولت متحد منطقه ای نسبت به سلیمانیه، با داشتن جامعه نسبتاً باز و شکوفایی فرهنگی بیشتر بود. رهبران کرد اغلب می گویند که می خواهند کردستان به دبی جدید یا مرکز اقتصادی امارات متحده عربی تبدیل شود. اما آنها در تلاش برای تقلید از آن مدل، فقط جنبه های خودکامگی این مدل را کسب کردند. هر دو حزب اصلی درگیر تاکتیکهای دولت پلیسی، محدود کردن آزادی بیان و سرکوب مخالفتها، چه در داخل حزب و چه عامه مردم شدند. حاکمیت در اربیل- که به تاسی از رهبری ملا مصطفی بارزانی ملایی نام گرفته- در این رویکرد مهارت بیشتری دارد. این بدان علت است که دیگری در سلیمانیه معروف به جلالی- به تبعیت از نام جلال طالبانی، رهبر فقید حزب، رئیس جمهور سابق عراق با چند پارگی داخلی روبرو شده است. به هر حال، گرایش به اعمال استبدادی در میان هر دو یکسان است.
در یک سال گذشته قیمت نفت تثبیت شده و به نظر می رسید مردم عادی معتقد هستند که بدترین بحران اقتصادی را پشت سر گذاشته اند. با این حال، خشمی زیر پوستی در این جامعه را احساس کرده ام. چند تن از دوستان قدیمی من، که رفاقت با آنها به دوران قبل از سال 1991 باز می گردد، از الفاظی برای توصیف این خشم استفاده کرده که قابل انتشار نیست. کارمندان دولت و بازنشستگان هنوز حقوق کامل خود را دریافت نمی کنند.
دانشگاه آمریکایی عراق در سلیمانیه در این زمینه، در ماه مارس و درست پیش از نوروز، هفتمین گردهمایی مجمع سلیمانی را برگزار کرد، مراسمی که سالانه دانش پژوهان، بازرگانان و نمایندگان رسانه های عراقی و خارجی را دعوت می کند. برهم صالح، که اکنون رئیس این دانشگاه و مسئول برگزاری نشست است، مجموعهای از افراد برجسته را دور هم جمع کرد: از نخست وزیر و وزیر خارجه عراق، رئیس اقلیم کردستان و معاون نخستوزیر آن گرفته تا نماینده سازمان ملل در عراق و دیگران. مخالفان سیاسی برهم صالح، به ویژه رئیس جمهور کنونی عراق که یک کرد دیگر از حزب برهم صالح بوده و جایگزین او شده، در کنار مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان، که دانشگاه آمریکایی عراق خود را در دهوک راه اندازی کرده و نشست سالانه مشابه نشست سلیمامیه برگزار می کند از غایبان این نشست بودند.
[قباد طالبانی] پیشنهاد کرد که دولت کردستان عراق درباره قانون تقسیم درآمد برای کل عراق، از جمله اقلیم کردستان، با بغداد مذاکره کند.
در مجمع سلیمانیه، قباد طالبانی (پسر جلال)، معاون نخست وزیر اقلیم کردستان، پیشنهادی را ارائه کرد که کاملاً عملی بود اما بسیاری از حضار را شگفت زده کرد. او پیشنهاد کرد که دولت کردستان عراق کنترل میادین نفتی را فراموش کند و به جای آن تصمیم بگیرند که در مورد قانون تقسیم درآمد با بغداد برای کل عراق، از جمله اقلیم کردستان مذاکره کنند. در طرح این ایده به نظر میرسید که تفسیر او با تفسیر دیرینه دولت اقلیم کردستان از قانون اساسی عراق مصوب سال 2005، که مفاد آن در مورد میادین نفتی توسط مشاوران خارجی رهبری کرد به طور خاص برای پیشبرد بلندپروازیهای استقلال منطقه تهیه شده بود، متفاوت است. هر چند قباد طالبانی ماهیت تجدیدنظرطلبانه (یا انقلابی) پیشنهاد خود را رد کرد اما اذعان کرد که این پیشنهاد لزوما نظر اجماع دولت اقلیم کردستان نیست.
در واقع، طرح این ایده، که از پانزده سال پیش که اقلیم کردستان شروع به تولید نفت کرده، وجود داشته، شکاف عمیق بین ملائی ها و جلالی ها را، نه فقط بر سر تقسیم غنایم بلکه بر سر آینده این منطقه آشکار می کند. ملائی ها می خواهند آینده اقلیم کردستان را طوی ترسیم کنند که به ایجاد یک کیان مستقل ختم شود در حالی که جلالی ها راضی هستند که در چهارچوب یک عراق فدرال زندگی کنند اما به اقلیم کردستان سهم عادلانهای از کیک ثروت عراق داده شود. به این ترتیب، تصور طالبانی مناقشات تلخی را تداعی می کند که منجر به درگیری برادرکشی میان دو طرف در دهه 1990 شد. صحبت از جنگ داخلی دوباره در همه جا وجود دارد.
دولت بارزانی در حال مذاکره با دولت فدرال تحت کنترل محمد شیاع سودانی برای دستیابی به یک توافق جدید است. کردها میخواهند نفت خود را بفروشند و بغداد نیز میخواهد نفت خود را از میدان کرکوک از طریق خط لوله کردستان به ترکیه بفرستد. (داعش خط لوله عراق از کرکوک به ترکیه را در سال 2014 منهدم کرد). انها در اوایل همین ماه به توافقی موقت دست یافتند. ذخایر نفتی در منطقه اقلیم کردستان به دولت کردستان اهرم اعمال فشار بر بغداد را می دهد و همچنین ابزار کنترل بر خط لوله شمالی را نیز در اختیار دارد. اما کردها نمی توانند رویکرد اقتصادی دولت فدرال را که می خواهد فروش نفت فقط از طریق شرکت بازاریابی و فروش نفت فدرال عراق صورت بگیرد دور بزنند.
با توجه به اینها باید دید که کردستان عراق در کجا ایستاده است؟ رهبران کرد که از کوهها پایین آمدند و دوازده سال بعد، با حذف رژیم عراق توسط ایالات متحده و متحدانش- ابتدا از این منطقه در سال 1991 و سپس از بقیه عراق، کنترل کردستان عراق را به دست گرفتند، در حال پیر شدن و از دست دادن مشروعیت هستند. علاوه بر این، سیستم سیاسی سلطه گرایانه در کردستان عراق، ظهور گروهی از رهبرانی را که آلوده به فساد قبیلهای نیستند، دشوار کرده است. این منطقه محل زندگی جمعیتی عمدتاً جوان است که ناپایدار و به طور بالقوه بی ثبات هستند. آنها در یک دنیای ایده آل، رهبران قدیمی را در انتخابات منطقهای کنار میزنند، به پاکسازی خانه کردها اقدام می کنند و از نفوذ کردها در بغداد برای دستیابی به خودگردانی حداکثری در داخل عراق استفاده میکنند به طوری که با استقلال همطراز باشد. اما با توجه به بعید بودن تجدد سیاسی- یا بوجود آمدن یک بهار کردی- بسیاری از جوانان کرد سفری خطرناک و پرهزینه را از طریق ترکیه و در سراسر دریای مدیترانه در پیش می گیرند تا به کشورهایی بروند که معتقدند سبزه آنها سبزتر است.
منبع: گروه بین المللی بحران
نظر شما