کردستان نماد عقبماندگی ناشی از سوء مدیریت ایران است زیرا با وصف بهرهمندی از منابع غنی تمام شاخصهای توسعهیافتگی آن در حالت بحرانی قرار دارد، برای نمونه اشاره میشود به بالاترین نرخ بیکاری، تورم، گرانی، فلاکت، مهاجرت، نیازمند کمک نهادهای حمایتی، افسردگی و طلاق و پایینترین نرخ ولادت و ازدواج.
کردستانی که روزی قطب تولید غلات، لبنیات، گوشت، پوست و پشم ایران بود امروزه روند سقوط از این جایگاه را آغاز نموده، به طوری که در برخی موارد از جمله گوشت و لبنیات وابسته به تولیدات سایر استانها شده است. واقعا غیر قابل باور است در استانی که تا چند سال قبل همه منابع علوفه خود را مصرف میکرد امروزه به علت تعطیل شدن دامداری و دامپروری تبدیل به محل تامین علوفه دامداری سایر استانها شده، استانی که تا ۲۰ سال قبل قطب تولید مرغوبترین روغن حیوانی دنیا بود در حال حاضر مصرفکننده کره نباتی سایر استانها است.
بیش از ۴۰ سال است که نظام حکومتی فعلی در ایران مستقر شده و مدام شعار شکوفایی حوزه کشاورزی کردستان را سر میدهد اما هنوز هم ضریب کشت آبی کردستان به عنوان یکی از استانهای پر آب، ۱۲ درصد میباشد اما میانگین کشوری 80 درصد است، استانی که غنیترین منابع طلای دنیا را دارد زندگی جوانانش آغشته به درد و رنج است زیرا طلا کمترین سهم را در توسعه کردستان دارد، معادن سنگ آهن استان دارد تاراج میشود تا بدهی دولت به صندوق بازنشستگان فولاد تسویه گردد، 230 کیلومتر مرز مشترک با عراق دارد اما فاقد مدیریت واحد مناطق مرزی و زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری آن در حد یک معبر کوچک مرزی است.
کردستانی که تا 30 سال قبل منبع تامین مواد اولیه کارخانجات غذایی، پوشاک، فرش، کفش و کیف ایران بود و تمام خانوادهها برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز ناچار به فرزندآوری بودند، جوانترین جمعیت دنیا را داشت و محل اشتغال اهالی سایر استانها بود، در حال حاضر جوانانش برای تامین معیشت جان به دریا، میدان مین، سرمای کشنده، گرمای سوزان و قاچاقچی انسان میسپارند تا یا خود را به اروپا رسانده و یا از طریق کولبری از دست این زندگی پرمشقت خلاص شوند.
علاوه بر این ناتوانی در تامین فرزند و ناامیدی از آینده سبب رویگردانی جوانان از ازدواج و فرزندآوری خانوادهها شده و جمعیت مناطق کوردنشین هر روز پیرتر از دیروز و خاک آن کمجمعیتتر میشود.
علت چیست؟ جدای از غلبه ایدئولوژی بر توسعه و عدالت و سوء مدیریت برآمده از آن علتی ندارد، روزی که هویت نژادی و مذهبی معیار سپردن مدیریت و استخدام کارشناسان شد، روزی که ریاکاران با گذاشتن ریش و پشم مغولآسا وارد حریم سرنوشت مردم شدند، روزی که فلان فاسد را به خاطر وابستگی خاص از چنگال قانون و عدالت رها کردند و روزی که برنامه تسخیر نظام رسانه و تزریق نااهلان به این عرصه اجرا شد باید فکر امروزش را هم میکردند.
تعارف را کنار بگذاریم و اعتراف کنیم که سالهاست مناطق کوردنشین غلط اداره میشود زیرا در حالی که همه منابع را داشته و همه آنها را به کار گرفتهاند اما در بدترین شرایط و وخیمترین وضعیت از نظر شاخصهای توسعه قرار داشته و در سطح فلاکت جا خوش کرده است.
حوزه فرهنگی و اجتماعی بیش از سایر حوزهها آسیب دیده تا حدی سایر حوزهها را هم به چالش کشیده، گرایش به لمپنیزم رفتاری، تجرد، تنبلی، مصرفگرایی افراطی، اوباش گری، کاهش شدید عواطف، مصرف نسل جدید مواد مخدر و.... در حال تبدیل شدن به عادت است.
بر اساس اظهار نظر سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی، تنبلی حاکم بر روحیه جوانان، گرایش به مشاغل یقه سفید، علاقه به پشت میز نشینی و کمبود نیروی فنی ماهر را بزرگترین عامل عقب ماندگی استان میدانند و بر این باورند که بوروکراسی دولتی، کمبود منابع بانکی، سختگیری کارشناسی و... در ردههای بعدی قرار دارند به طوری که اگر همه این موارد هم تامین و اصلاح گردد بازهم با مشکل تامین نیروی انسانی کارآمد مواجه خواهیم شد.
اما ما هم بر این باوریم که قرار دادن منابع در اختیار افراد فاقد صلاحیت، ایجاد نهادهایی غیر اقتصادی برای جذب جوانان، تبعیض در تخصیص منابع و... اهم عوامل رویگردانی جوانان از کار و گرایش به تنبلی و مشاغل یقه سفید بوده و هست.
بسیارند افرادی که با استفاده از اعمال نفوذ در ادارات توانستند مجوزها، زمین و تسهیلات ارزانقیمت گرفته و آنها را در سایر حوزهها به ویژه دلالی به کار گرفتند، بسیارند افرادی که اهلیت مدیریت واحدهای اقتصادی را نداشته اما موفق به اخذ همه عوامل تولید و تجارت شدند اما در تداوم راه بازمانده و ورشکست شدند و بسیارند افرادی که برخی سخت گیریهای قانونی ناشی از عدم تطبیق قانون با شرایط تحریم و جنگ اقتصادی موجب ورشکستگی آنها شده است که اگر حمایت شوند با قدرت به عرصه اقتصاد بازمیگردند.
خبر بازگشت واحد تولیدی «آریا سروش غرب» سقز و فرآوری «زیتون کرم زاده» به چرخه تولید با حمایت دستگاه قضایی استان در ذات خود خبری خوشحال کننده است اما در حاشیه آن هم معناها و واقعیاتی مسموم نهفته است که ریشه در مدیریت غلط دارد.
مشکلی که سالها قبل به وجود آمده چگونه امسال با مداخله نهاد قضایی حل و فصل میشود؟ باید این را پذیرفت که ریشه همه مشکلات در بطن قوانین، ضعف کارکرد نهادهای نظارتی، تساهل نهادهای قضایی و مدیریتی نهفته است و تا این روند اصلاح نشود روال ورشکستگی و تعدیل نیرو ادامه خواهد داشت و با فعال سازی مجدد چند واحد مشکلی حل نخواهد شد و همچنان با هدر رفت منابع روبرو خواهیم شد.
این را باید قبول کرد که همه مدیران و کارشناسان اداری و بانکی تنگنظر نیستند و بسیارند افرادی که انگیزه و توان حل مشکلات و تخصیص منطقی منابع را دارند اما با محدودیت قانونی مواجه بوده و به قولی قانون دست آنها را بسته است.
نظر شما