کرد پرس_ اما واژه انفال برای کُردها ( که دوستی جز کوهستان ها ندارند) و نیز برای ما ایرانیان که ملت کُرد را در هر گوشهای از دنیا، جگرگوشه و جزئی از خود میدانیم و با این ملّت بزرگ، ریشههای عمیق و مشترک فرهنگی ، تمدنی ، تاریخی ، نژادی و آئینی داریم ، معنای دردناک دیگری هم دارد ؛ و آن اسمِ رمزِ نسلکشی ملت کُرد توسط صدامحسین دیکتاتور معدوم عراق است.
در واپسین ماههای جنگ ایران و عراق که جبهه اصلی در مناطق شمالغرب ایران متمرکز شده بود، رژیم پلید بعثی به استفاده از سلاح شیمیایی علیه بسیاری از مناطق داخل خاک ایران و کردستان روی آورد.
در آن شرایط که رژیم عراق هیچ دستاوردی از تجاوز به خاک ایران کسب نکرده بود، صدام تصمیم گرفت با توان و نیرویی که در آن مناطق متمرکز شده، به مقابله با جنبش آزادیخواهانه مردم کردستان برخاسته و اقدام به تعریب مناطق کُردنشین در شمال عراق نماید .او با این هدف شوم، اقدام به طراحی و اجرای بزرگترین عملیات نسلکشی در خاورمیانه کرد. عملیاتی که به درستی بر آن عنوان هولوکاست شرقی گذاشتهاند.
نسل کشی انفال، کارزار خشونت عریان و آدمکشی سیستماتیکی بود که توسط رژیم بعث، علیه ملت کُرد در شمال عراق انجام شد.
عملیات انفال از فوریه ١٩٨٨ علیه مردم و روستاهای کردستان آغاز و تا سپتامبر همان سال ادامه یافت.در این مدت، رژیم بعثی به چند ده روستا در کُردستان حمله کرد که حاصل آن دهها هزار نفر کشته و آواره بود.
سلاح های غیرقانونی شیمیایی [بعنوان جنگ افزارهای ممنوعه] ، از جمله گاز خردل و عوامل اعصاب، که مصداق بارز جنایت جنگی است ، بارها توسط بعثیها علیه غیرنظامیان کُرد استفاده و باعث رنج گسترده و اثرات طولانی مدت بر سلامتی آنها شد.
این عملیات وحشیانه که از لحاظ گستردگی و حجم کشتار و درندهخویی عوامل آن، بهعنوان یکی از بزرگترین جنایات علیه بشریت به ثبت رسیده است، از فوریه ١٩٨٨ ( اسفند ماه سال ١٣٦٦ خورشیدی ) توسط هشت لشکر رژیم بعث با همکاری نیروهای گارد ملی و گارد ریاستجمهوری و نیز با کمک نیروی هوایی و زمینی عراق و با استفاده از تعداد زیادی نفربر و تانک و... آغاز شد . عملیاتی که نتایج مصیبت بار آن را کُردها با پوست و گوشت خود درک کرده و میکنند.
همانطور که گفته شد عملیات موسوم به انفال یک نسل کشی بود؛
در تعریف حقوقی نسلکشی ما با پنج مرحلهی اصلی مواجهایم :
طبقه بندی Classification : در این مرحله، عاملان نسل کشی با شناسایی گروه هدف بر اساس قومیت ، ملّیت ، مذهب یا سایر ویژگی های تعیین کننده، بین «ما» و «آنها» تقسیم بندی ایجاد می کنند.
نمادسازی Symbolization : در این مرحله به گروه هدف ، نماد یا هویت خاصی داده می شود که آنها را از بقیه افراد متمایز می کند.این می تواند به شکل یک ملت خاص ، نژاد خاص ، آیین خاص ، زبان یا سایر نشانگرها انسانی باشد.
انسانزدایی Dehumanization : در این مرحله، اغلب از طریق تبلیغات یا زبان تحقیرآمیز، گروه مورد هدف برای نابودی، دارای شانی کمتر از سایر انسانها نشان داده میشود. این امر موجب توجیه متجاوزان بمنظور اقدام های خشونت بار علیه انسانها ( گروه هدف) شده و ارتکاب جنایت را اخلاقا برای جنایتکاران تسهیل میکند.
سازماندهی Organization : در این مرحله عاملان نسل کشی ، شروع به سازماندهی و برنامه ریزی اقدامات خود بمنظور پاکسازی گروه هدف می کنند. آنها ممکن است شبه نظامیان یا گروه های خاص نظامی را برای انجام حملات خود تشکیل دهند.
نابودی Extermination : این مرحله نهایی نسل کشی است که در آن ، گروه هدف به طور سیستماتیک و اغلب به تعداد زیاد کشته می شوند. این مرحله تا پاکسازی گروه هدف به طور عمده ادامه مییابد .
تمرکز بر نابودی به مرحله ای اشاره دارد که گروه هدف جمع آوری شده و قبل از کشته شدن در اردوگاه های کار اجباری یا سایر مکان های مشخص در حبس و تحت نظر قرار می گیرد.
تقریبا تمامی این مراحل در عملیات انفال توسط رژیم بعثی ،طرحریزی و انجام شد.
رژیم بعث در تلاش برای سرکوب مقاومت کُردها در برابر حاکمیت اقتدارگرای بغداد، ابتدا رهبران سیاسی و فرهنگی کُرد و سپس غیرنظامیان عادی را هدف این نسل کشی قرار داد.
در ابتدا به سرکردگی شخصی بنام علی حسن المجید مشهور به علی شیمیایی، که پسرعموی صدام بود ، تمام مناطقی که از نظر رژیم بعثی میبایست از ملت کُرد تصفیه شوند تحت نام «مناطق ممنوعه»، شناسایی شدند. بدین ترتیب خانه و موطن کُردها در اولین گام ، منطقه ممنوعه نام گرفت.
سپس طی یک عملیات آدمربایی گسترده دولتی، مردم مناطق ممنوعه که از قبل شناسایی شده بودند ، از زن و مرد و پیر و جوان و کودک ، به صورت جمعی و ناگهانی، ربوده و با ماشینهای زرهی سنگین ارتش بعثی از شمال عراق به مناطق جنوبی و غربی انتقال یافتند. در طول صدها کیلومتر انتقال اُسرای کُرد از شمال عراق به مناطق جنوبی ، تعداد زیادی اطفال، کهنسالان و بیماران و ...که توان ادامهی راه را نداشتند، یا در مسیر جان باختند و یا در بیابانها به حال خود رها شدند.
برخی اردوگاههای اقامت موقّت که یادآور جنایات هیتلر در دوران حاکمیت نازیها در آلمان است، خود به قتلگاه کُردهای اسیر تبدیل شد.اردوگاههایی چون «دبس» ، «توبزاوا»، «تکریت» و «نقره سلمان» و.... از این جملهاند.
النهایه در مرحلهی آخر یعنی مرحله نابودی و پاکسازی ، تمام مردان بزرگتر از سیزده سال که در اسارت بعثیها بودند، توسط ارتش صدام کشته شدند. آنها را دستهدسته، از اردوگاهها جدا کرده و به بیابانها، (بویژه بیابان اطراف مرز عربستان) انتقال و در آنجا قتل عام میکردند.
شیوههای اجرای کشتار هم ، تقریبا مشابه شیوههای نازیها بود: گروهگروه، آنان را در کنارههای گودالهای بزرگ ِ ازپیش حفر شده فرستاده و سپس به رگبار میبستند تا در گودال سقوط کنند.
صدام حسین گمان باطلی داشت که با توجه به تمرکز جنگ در آن مناطق میتواند بعنوان غنیمتِ جنگی طولانی و بی ثمر با ایران ، بزعم خودش با اتخاذ راه حل نهایی ، به مساله کُرد در عراق پایان دهد.
او با همین هدف، دست به جنایتی هولناک زد تا ملتی را در خانه خود، برای همیشه از ریشه خشک کند .خیال خامی که نه تنها صدام بلکه برخی دیگر چون اردوغان نیز در ذهن و ضمیر داشته و دارند . صد البته که آنان نیز باید مانند دیکتاتور معدوم عراق این توهم را با خود به گور برند.
صدام در عملیات انفال با اتکا به ژنوساید فراگیر ملی ، نژادی ، فرهنگی و جغرافیایی و با تحمیل تلفات انسانی و خسارات مادی و محیط زیستی فراوان، صحنه های از سبعیت و دردندگی را به پرده کشید که هنوز پس از گذشت سی و پنج سال آثار دهشتناک آن برجای مانده است.
به گزارش دیده بان خاورمیانه (Middle East Watch): قتل عام 182 هزار انسان، تخریب کامل 4 هزار روستا، 30 ناحیه، 3100 مسجد، 100 کلیسا و تاراج داراییهای ساکنین این مناطق در کنار نابودکردن منابع طبیعی و زیستگاههای منطقه، بخشی از برآوردهای خسارتی این عملیات می باشند.
عملیات انفال به طور گسترده در جوامع و سازمانهای بین المللی به عنوان یکی از بزرگترین نسل کشی های تاریخ شناخته شده و یکی از دردناک ترین نمونه های خشونت دولتی علیه جمعیت اقلیت در تاریخ معاصر باقی مانده است.
١٤ آوریل مقارن با ٢٥ فروردین روز گرامیداشت قربانیان این فاجعه است.
یاد تمامی جان باختگان این جنایت بزرگ را گرامی میداریم.
* دانشجوی دکتری حقوق
نظر شما