کارگران مشغول کار می شوند اگر دلالان بگذارند / منصور اولی

امروز در تقویم رسمی ایران و تقویم جهانی به نام «روز جهانی کار و کارگر» نامگذاری شده است. کار و کارگر در هر فرهنگی از جایگاهی والا برخوردار است خصوصا اگر آن جامعه به فکر پویایی و رشد باشد.

کرد پرس- در جامعه ایرانی اما در دهه های اخیر با رشد و نفوذ کشنده و فلج کننده تفکر دلالی، اشتغال مولد و تولید به شدت مورد هجمه قرار گرفته و دلالان مانع شده اند که کارگران مشغول کار شوند. در جامعه ای که کارگران مشغول کار نباشند نه تولید رشدی خواهد داشت و نه می توان در بلند به تقویت اقتصاد امیدی داشت. جامعه ای که کارگران در جایگاه واقعی شان نباشند و تولید و اشتغال مولد نتواند حداقل معیشت نیروی هایش را تامین کند امید به تقویت اقتصاد در برابر تکانه های خارجی و داخلی واهی است.

«کارگر» واژه ای که مقدس است اما مهجور در اقتصادی که در آن سخن از «تولید» است. اقتصادی که سال هاست همایش ها و سمینارهای پرهزینه برگزار می کند برای «ریشه یابی عدم شکل گیری تولید»، اما فاصله حداقل مزد «کارگران» فعال در این اقتصاد با خط فقر اعلامی از سوی بانک مرکزی آن، میلیون ها تومان است. به نظر شما در همین چند جمله ریشه رونق نیافتن تولید معلوم نیست؟

تولید در اقتصادی بال و پر می گیرد، که «نیروی مولد» در آن اقتصاد ارزش و قرب داشته باشد. آیا در اقتصاد ایران، نیروی مولد ارزش و قرب دارد؟ پاسخ به این سئوال اساسی، یک «نه» قاطع و بی برو و برگرد است، بنابراین در چنین اقتصاد و جامعه ای نمی توان انتظار رشد و بالندگی از تولید داشت. تولید را نیروی مولد و کارگر شکل می دهد، اما وقتی در اقتصادی سال ها و دهه های متمادی با پدیده ویرانگر «سرکوب دستمزدهای مولد» مواجه هستیم چگونه می توان انتظار رشد تولید و تقویت روحیه مولد در جامعه داشت؟

مشغول شدن مسئولان کارگری، به مدیریت چندین بنگاه عریض و طویل و مسائل پیرامون آن، باعث شده است که کارگران در ایران بی پناه ترین قشر باشند. نماینده های آنها در جلسات و نهادهای تصمیم گیر هم به گواه خودشان کوچک ترین قدرت چانه زنی ندارند و حتی حضورشان در جلسه شورای مزد در پایان هر سال هم، با توجه وزن اضلاع کارفرمایی و دولت و هم افزایی و همراستا بودن منافع این دو ضلع به نوعی فرمالیته و صوری است.

اما آیا از نظر منافع و مصالح ملی ادامه این روند به سود کشور است؟ در حال حاضر حدود 13 تا 14 میلیون خانوار کشور سرپرست شان از طبقه شریف کارگران است، از سوی دیگر بر اساس تئوری های مسلم اقتصادی یکی از عوامل مهم تحقق جهش و رونق تولید «تقویت نیروی مولد کار» یعنی کارگران است. در حال حاضر «سرکوب شدید مزد کارگری» باعث شده است جذابیت درآمدی شغل های کاذبی چون دستفروشی در متروها و اتوبوس های تهران و کنار خیابان های شهرهای دیگر چندین برابر درآمد کارگری باشد، در چنین اقتصادی می توان به رونق «تولید» امیدوار بود؟ آیا ضلع دلالی در اقتصاد ایران که هر بیشتر جلو می رویم به قدرت و نفوذ آن در اقتصاد بیشتر پی می بریم عامدانه با تسخیر بخش های تصمیم گیر دولتی و غیر دولتی در حال زدن ریشه «نیروی کار مولد» در اقتصاد ایران نیست؟

به نظر می رسد دستگاه های نظارتی و قوه قضاییه به عنوان مدعی العموم باید به این مسئله ورود کنند و مجلس هم اگر می خواهد کار نیکی از خود به یادگار بگذارد باید تلاش کند با کار تقنینی زمینه را برای احیای قدرت و جایگاه «نیروی کار مولد» در اقتصاد ایران فراهم کند.

آنچه این روزها در مورد دستمزد کارگران و تعیین حداقل ها در این حوزه شنیده می شود، نشان دهنده یک کژرفتاری و کج اندیشی جدی در حوزه اقتصاد کلان کشور است که اگر به زودی و با تغییر تاکتیک جلو اشاعه این نگاه گرفته نشود، مهم ترین بنیان و پایه «تولید» در اقتصاد ایران به زودی خراب می شود و آن روز است که باید مرثیه ای تلخ برای مرگ جبران ناپذیر تولید سر دهیم.

برخی سیاسیون  که ظاهرا عادت کرده اند غیر از انتخابات و مسائل سیاسی دو قدم آن ور تر را نبینند، طوری مسائل کارگری را مطرح می کنند انگار می خواهند برای یک قشر سربار و کم توان در اقتصاد ایران مستمری تعیین کنند و نگذارند «گوشت و مرغ» از سفره آنها در این شرایط پر بکشد. این ناآگاهان به مسائل اقتصادی و مسائل اقتصاد کلان نمی دانند پایه رشد و درآمد در هر اقتصادی «تولید» و «کارگر» موتور محرک تولید است. این دوستان در اظهار نظرهایشان حداقل به خودشان زحمت نمی دهند یک بار سخنرانی های مقام معظم رهبری  در مورد  شان و منزلت کارگران را مطالعه کنند.

آنها نمی دانند اگر «جهش تولید» می خواهند باید فضای اقتصاد کلان را به سمتی ببرند که کارگران و تکنسین های تولید که روح زنده این جهش هستند در قبال کاری که انجام می دهند «در رفاه کامل باشند» نه اینکه بتوانند در ماه چند بار گوشت بخرند. اینکه این روزها گوشت و مرغ از سفره کارگران رفته است، راهکارش نه بازگردان آن با منت به سفره شان، بلکه ریشه یابی علت کوچ این ساده ترین اقلام از سفره «مولدترین و مهم ترین نیروی کار در اقتصاد تولیدی است.»

آقایان نمی دانند، یا خودشان را به ندانستن می زنند که در دنیای امروز نیروی انسانی مهم ترین مولفه در هر سازمانی است و این شاخص مهم در «اشتغال های تولید محور» چندین برابر افزایش دارد.

با این نگاه به معیشت کارگری که «کاری کنیم آنها بتوانند در مقابل ساعت ها کار رزوانه در سخت ترین شرایط، چند بار در ماه گوشت بخرند»؛ می شود به «تقویت تولید ملی» به عنوان محور اصلی پیشبرد سیاست های اقتصاد مقاومتی امیدوار بود؟

کد خبر 2755066

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha