کردپرس
در سوریه حدود یک هفته است که تنش های موجود میان شورای نظامی دیرالزور با نیروهای سوریه دمکراتیک به جنگی خونین تبدیل شده است، شورای نظامی دیرالزور به منزلەی نهاد حاکم، پس از پاکسازی این منطقه از داعش تاسیس شد و پیکرەی آن را عشایر عرب متحد نیروهای سوریه دمکراتیک به رهبری کردها تشکیل می دهند. گفته می شود نارضایتی عرب ها و جوامع محلی از رهبری کردها در منطقەای که اکثریت آن عرب است، دینامیزم اصلی تنش های مذکور است. در عین حال نباید از عواملی چون رقابت ایران و آمریکا بر سر استان نفت خیز و استراتژیک دیرالزور و نقش دمشق و هستەهای پنهان داعش غافل شد. تنش های کرکوک هم پس از تصمیم حزب دمکرات کردستان برای بازگشایی دفاترش پس از شش سال در کرکوک تشدید شد. نیروهای حشد شعبی با توافق حزب دمکرات و نخست وزیر عراق در این زمینه مخالفند و او را به تحویل دادن کرکوک به کردها متهم می کنند. گفته می شود این نیروها روی تظاهر کنندگان کرد آتش گشوده و چند نفر کشته و زخمی شده اند. در اینجا هم با صحنەی پیچیدەای روبرو هستیم: رقابت فزاینده میان دو حزب عمدەی کرد در کرکوک در حالی کە اتحادیەی میهنی به صورت سنتی نفوذ بیشتری در آن دارد. حساسیت ویژه ترکیە دربارەی این شهر و اقلیت ترکمن آن و این خط قرمز که کرکوک بعنوان شاهرگ اقتصادی و مشوق استقلال طلبی کردها، هیچ گاه نباید به اقلیم کردستان ملحق شود. در این زمینه احتمالا آنکارا در پشت تلاش های تفرقه انگیزی قرار داشت که ماه گذشته اجازه نداد کردها با لیستی مشترک در انتخابات استانی آخر امسال حاضر شوند. به این سیاهه می توان مواردی دیگر چون رقابت میان جریان های شیعی را هم افزود. موضع مقتدی صدر که نفوذی قابل توجه میان اقلیت شیعه این شهر دارد، هنوز روشن نیست.
در کرکوک دولت عراق حکومت نظامی اعلان کرده و در دیرالزور حکومت محلی تحت رهبری کردها
فارغ از عوامل و دلایل این دو درگیری در یک نکته نباید تردید کرد: فارغ از نتایج نظامی، ورود کردها به هر منازعەای کە بازنمایی رسانەای آن به هیات " جنگ قومی " در بیاید، به زیان آنهاست و بلاتردید آنها را در جایگاه بازنده قرار می دهد. طرف های غربی بعنوان حامیان اصلی کردها در دو سوی مرز عراق و سوریه، کمترین علاقه را به جنگ های قومی دارند. تجارب گذشته نشان داده که آنها خود را از این صحنه ها دور نگه می دارند و جز به ضرورت به مداخله نمی پردازند. تجارب بالکان و آفریقا نمود این بی تفاوتی دستکم در مقاطع ابتدایی و میانی است. کردها در سال های اخیر از رهگذر مبارزه با افراط گرایان مذهبی، سرمایەی معنوی گرانقدری بە دست آوردەاند. رواداری بیشتر آنان نسبت به اقلیت های مذهبی در قیاس با سایر جوامع محلی و تساهل و تسامح بیشتر در قبال زنان، به قدرتی نرم تبدیل شده که در میان افکار عمومی غرب طنینی ایجابی یافته است.
از این رو عجین شدن نام کردها با درگیری های قومی و فرقەای بە زوال دیدگاهی می انجامد کە سرچشمه و الهام بخش مشروعیت مسالەی کرد در جهان غربی است. بعید می دانم این توضیحات که قضیه قومی نیست و ربطی به فرقه گرایی ندارد و ...مثمر ثمر باشد و گوش بستەی خارجی ها را باز کند. در دهەی 70 میلادی که جنگ داخلی لبنان بر مبنای تقسیم نیروهای سیاسی این کشور میان دو اردوگاه چپ و راست آغاز شد، فلسطینی ها وضعیتی دراماتیک یافتند. در اردوی راست اکثر احزاب مسیحی لبنان به شمول برخی شیعیان قرار داشتند و خواهی نخواهی اسرائیل و حتی دولت حافظ اسد هم پشت این جبهه قرار داشت. جبهەی مقابل مرکب از کمونیست ها، ناسیونالیست های عرب، احزاب چپ گرا و سازمان های فلسطینی بود. ابوایاد از رهبران فتح بعدا با تلخی اذعان کرد: متاسفانه حتی دوستان شوروی مان هم واقعیت را درک نمی کردند و این نبرد تحمیل شده را بعنوان یک جنگ مذهبی و مرتجعانه می دانستند و محکوم می نمودند! در آن برهه مبارزات فلسطینی ها الهام بخش جنبش های سیاسی و دانشجویی و جوانان در شرق و غرب عالم بود.
نظر شما