به گزارش خبرنگار کردپرس، آرامگاه شیدای نازار، بنایی کهن و تاریخی که بر فراز کوهی بلند به همین نام در شمال شرقی روستای «ظفرآباد» از توابع بخش مرکزی شهرستان دهگلان در استان کردستان واقع شده است. این بنای دیرپا به مانند مساجد و معابد قدیمی با قبه و گنبدی زیبا پوشیده شده و حامل پیام های رمزآلودی از اعماق تاریخ و فرهنگ ایران زمین برای علاقمندان به آثار باستانی و بقایای تمدن بشری در این بخش از کشور است.
کوه شیدا که این بنای تاریخی در بلندترین نقطه آن ساخته شده، در ۲۵ کیلومتری شمال دهگلان و ۷ کیلومتری غرب روستای فرهادآباد از توابع دهستان لک بخش سریش آباد شهرستان قروه و ۴۲ کیلومتری غرب قروه واقع شده و روستایی به نام چمغلوی شیدا هم در نزدیکی آن قرار دارد. در واقع، منطقه ای که این بنا در آن جای گرفته از جمله محوطه های باستانی و حوزه های تمدنی کهن ایران در کردستان به شمار می آید تا آنجا که به اعتقاد کارشناسان، کوه شیدا و آثار پیرامون آن و برخی نام جای های این نواحی در طول ادوار پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی نشانه اهمیت زیستگاهی این منطقه از زمان های گذشته تا امروز است. در این منطقه، سه اثر مهم از سه دوره مختلف شامل سنگ نگاره باستانی، محوطه پشت روستای ظفرآباد و بقعه شیدا، باقی مانده که هر یک دنیایی از اطلاعات تاریخی را در سینه خود پنهان کرده اند.
وجود سنگ نگاره هایی به خط تصویری (هیروگلیف) در صخره های نزدیک این منطقه که قدمت آن به هزاره های پیش از میلاد و حتی دوران پیش از تاریخ می رسد، نشانه هایی از سکونت انسان عصر شکار در این خطه ارزیابی می شود. همچنین کوه شیدا به لحاظ مطالعات زمین شناسی دارای اهمیت خاصی است و بقایای گدازه های آتشفشانی در پیرامون آن دیده می شود که مشخصات ظاهری و به ویژه رنگ و جنس و بافت آن ها، این طبقات سنگی را از رسوبات میوسن [مربوط به دوران سوم زمین شناسی] متمایز می کند و به احتمال زیاد منشاء این جوش سنگ های ریزدانه، آتشفشان شیدا بوده و به نظر می رسد زمانی که دریاهای میوسن منطقه را در اشغال داشته اند، فعالیت آن همچون جزیره ای خارج از آب، این سازندها را فراهم ساخته است. کوه شیدا علاوه بر اهمیت تاریخی و باستانی و زمین شناختی، به لحاظ وضعیت خاص جغرافیایی و پوشش گیاهی ویژه آن، امروزه یکی از مناطق حفاظت شده منابع طبیعی کردستان است. از آنجا که کوه شیدا با ارتفاع ۲ هزار و ۲۳۲ متر، بلندترین نقطه دشت مشترک میان شهرستان های بیجار، قروه و دهگلان است، بقعه موجود بر قله آن، از چشم انداز زیبا ودل انگیزی برخوردار و از هر چهار سو می توان آن را مشاهده کرد.
اطلاعات حاصل از بررسیهای علمی و کارشناسی درباره مقبره شیدای نازار حاکی از آن است که این بنا در بلندترین نقطه کوه شیدا بر روی یک سکوی سنگی به ابعاد ۱۱.۷۵ در ۱۳ متر ساخته شده و ارتفاع آن در حدود ۹ متر و دارای نقشه چهارضلعی با اندازه های ۶۰.۴۰ در ۶۰.۴۰ متر از نمای بیرونی است. مدخل ورودی بقعه در ضلع شمالی آن واقع شده و ۱.۸۰ متر ارتفاع و ۱.۰۵ متر عرض آن است. بنا دارای سه نمای مشابه و یک نمای متفاوت در داخل بوده که چهار ضلع آن منطبق بر جهات جغرافیایی چهارگانه و مدخل ورودی در ضلع شمالی بنا قرار دارد به طوری که بازدیدکنندگان، هنگام ورود، به نوعی رو به جهت قبله و جنوب قرار می گیرند. براساس گزارش کارشناسان، ترکیب گنبد شیدا و چهارضلعی آن منحصر به فرد است و گنبد در ساختار کلی، شبیه به گنبدهای مخروطی از نوع گنبدهای یک پوسته بوده ولی قوس آن، شبیه به قوس های مرغانه ای یا نیم بیضی است. گریو گنبد دایره ای شکل و ۲.۵ متر ارتفاع دارد و این بخش که به عنوان فضای واسط و انتقالی، گنبد به روی آن قرار گرفته، شعاعی برابر با ۱۴۰ سانتی متر دارد. نورگیری ساختمان بقعه، افزون بر مدخل، از طریق دو روزن تعبیه شده بر روی گنبد صورت می گیرد. همچنین، بر روی دیواره های آن، طاق نماهایی به عمق ۱۰ سانتی متر و ارتفاع ۸۰ سانتی متر که دارای قوس های جناغی است، ایجاد شده؛ قوسی که در این بنا استفاده شده از نوع قوس های جناغی یا تیزه دار است. اما نوع قوس گنبد به صورت قوس نیم بیضی بوده که این شیوه در اکثر بناهای دوره اسلامی و حتی پیش از اسلام مرسوم بوده است. مصالح عمده مورد استفاده در ساخت این بقعه از مصالح بوم آورد که سازگاری کامل با شرایط اقلیمی محل دارد، بوده، در پی دیوارهای آن تا ارتفاع ۱۹۰ سانتی متری از سنگ لاشه و در بخش فضای چهارضلعی آن، از آجرهایی با ابعاد ۲۲ در ۲۲ سانتی متر با قطر ۶ سانتی متر استفاده شده، ملات به کار رفته در این بنا از شفته آهک و از کاهگل و گچ برای پوشاندن دیوارهای داخلی استفاده شده است. چنانچه از افراد مسن و آگاهان محلی سینه به سینه نقل شده، برای حمل آجرهای موردنیاز جهت احداث این بنا از بز و گوسفند استفاده می شده به این صورت که بر روی پشت هر یک از این حیوانات چابک چند عدد آجر را با طناب می بستند تا این مصالح را به کوه منتقل کنند. در مجموع با توجه به سبک معماری بنا که با گنبدی شلمجی و قوس تیزه دار پوشیده شده و طاق نماهای دیوارهای داخلی آن با قوس های جناغی یا تیزه دار ساخته شده می توان گفت هرچند زمان احداث بقعه به طور دقیق مشخص نیست ولی به نظر می رسد قابل مقایسه با بناهای دوره سلجوقی و ایلخانی باشد.
نام کوه شیدا در منابع اصلی تاریخ عمومی کردستان بیشتر از دو جهت با تعظیم و تکریم یاد شده: نخست اینکه آنجا مرقد شخص مقدس و محترم یا افراد صاحب منزلت و کرامتی به شمار می آید و دیگر اینکه سبحان وردی خان اردلان، جد امان الله خان بزرگ، والی مقتدر کردستان در این مکان مدفون است. ملا محمد شریف قاضی اردلان، مورَخ محلی دوره والی گری امان الله خان بزرگ در کردستان و سلطنت فتحعلی شاه قاجار در ایران درکتاب "زبده التواریخ" نوشته است: «سبحان وردی خان بعد از اینکه نه دفعه به حکومت اردلان رسید، سرانجام در سنه ۱۱۶۷ ق در همدان فوت و نعش او را آورده، در جنب شهیدان چپقلو [چمغلو] دفن نمودند». خسروبن محمدبن منوچهر اردلان هم که در دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار در ایران و حکومت خسروخان اردلان مشهور به ناکام در کردستان می زیسته، درکتاب "لُبّ تواریخ"، به دفن سبحان وردی خان در کوه شیدا اشاره کرده است. مستوره اردلان هم درکتاب تاریخ خود که در دوره حکومت محمدشاه قاجار نگاشته شده، با اشاره به افول ستاره اقبال سبحان وردی خان پس از مرگ نادرشاه و کوچ او و خانواده اش به همدان البته بعد از چند نوبت حکمرانی در کردستان می نویسد: «... مدت پنج سال در آن دیار بسر بردند تا به رحمت ایزدی واصل گردیدند. از آنجا نعش وی را برداشته به جبل شیدا که موضعی در خاک ییلاق و مشهد دو نفر از شهداست، آورده مدفون نمودند...». در کتاب "حدیقه ناصریه و مرآت الظفر" نوشته میرزا علی اکبر وقایع نگار کردستانی، مورخ کرد عصر ناصرالدینشاه، کوه شیدا این گونه معرفی شده: «... دیگری از کوه های واقعه در کردستان، کوه شیداست. این کوه در بین مشرق و شمال سنندج به فاصله هشت فرسنگ واقع شده. کوه خیلی بلندی که قبر شیدا نامی در قله این کوه است و گنبدی دارد. سبحان وردی خان، والی کردستان، جد امان الله خان بزرگ که معاصر نادرشاه بوده، برحسب وصیت خود در این گنبد مدفون شده، این شیدا نام مشهور به شیدای نازار معلوم نیست کیست و از چه سلسه ای است. در این کوه هر نوع شکار موجود بوده و دارای علف و گیاه زیادی است و بعضی جنگل و درخت بادام و غیره در اطراف این گنبد وجود دارد که احدی جرئت قطع کردن آن ها را ندارد...».
میرزا شکرالله سنندجی، تاریخ نگار کردستانی عصر مظفرالدین شاه قاجار درکتاب "تحفه ناصری" از دیگر منابع معتبر تاریخ کردستان، این روایت را تقریباً به همین شکل نقل کرده است. در "رساله جغرافیای سنندج و کردستان"، تألیف مصباح معاون مالیه حکومت کردستان و نایب الحکومه کرفتو در اواخر دوره قاجار، تحت عنوان جبال معظمه کردستان از ۱۹ کوه مهم یاد شده که کوه شیدا در ردیف هفدهمین کوه بزرگ منطقه این گونه توصیف شده: «کوه شیدا در اسفندآباد، در بالای این کوه گنبدی که در آنجا شیدا نام مدفون و سبحان وردی خان والی کردستان که معاصر نادرشاه افشار بوده، بر حسب وصیت خودش در آنجا مدفون است».
درباره هویت سبحان وردی خان اردلان به عنوان یکی از والیان و حکمرانان منطقه کردستان در دوره نادرشاه، اطلاعاتی در منابع تاریخی به صورت جسته و گریخته وجود دارد اما در مورد هویت شیدای نازار که این کوه و گنبد و بارگاه، ارزش و اعتبار و قداست خود را از آن گرفته، آگاهی ها و اطلاعات خاصی وجود ندارد و به قول میرزاشکرالله سنندجی در کتاب "تحفه ناصری": «این بزرگوار نسبش معلوم نیست که از چه سلسله ای است؟». در "فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور"، بدون هیچ توضیحی از شیدای نازار به عنوان امامزاده شیدا یاد شده و در سومین جلد از جزوه "بانک اطلاعات امامزاده های ایران" که به مرور اجمالی بر امامزاده های استان کردستان اختصاص دارد، با تکیه بر اطلاعات به دست آمده از طرح آمارگیری از زیارتگاه های ایران توسط مرکز آمار کشور با همکاری ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی مساجد وزارت ارشاد، این مکان به نام امامزاده شیدا معرفی شده است.
در مقاله پژوهشی دیگری در این باره می خوانیم: «این بنا با اینکه در ارتفاع قرار دارد ولی به خاطر احترام و اعتقادات دینی و مذهبی، برخی افراد روستاهای اطراف به زیارت آن می رفته اند چون آنان معتقدند که صاحب بقعه احتمالاً خواهر امام رضا(ع) باشد. این امر بعید به نظر می رسد چون مدرکی که دال بر تأیید این موضوع باشد، در دست نیست. احتمالاً صاحبان بقعه، کسان دیگری بوده اند که مستوره اردلان به عنوان مشهد دو تن از شهدا از آن یاد می کند. هرچند که متأسفانه هیچ گونه مدرکی همچون کتیبه یا نوشته ای در ساختمان بقعه شیدا که این قول اخیر را اثبات نماید، در دست نیست». به نظر می رسد این دیدگاه یعنی منسوب داشتن شیدای نازار به خاندان اهل بیت پیامبر(ص)، بیشتر براساس باورهای عامیانه و قداست و احترامی که مردم منطقه برای این بنا قایل هستند، به تدریج شکل گرفته و این نگرش در طول زمان های بعدی پدید آمده باشد و چنان که کارشناسان امر معتقدند سند و مدرک دقیق و روشنی تاکنون در این خصوص به دست نیامده است. این فرضیه که شیدای نازار، خواهر امام رضا (ع) بوده هم شاید از نوعی قرینه سازی به خاطر وجود مرقد هاجره خاتون در سنندج و مؤنث بودن نام شیدا که در اطلاق به زنان به کار می رود، سرچشمه گرفته است.
با این حال، اهالی منطقه و روستاهای اطراف کوه شیدا معتقدند این مکان، زیارتی و مقدس هست و به همین جهت در گذشته، بیشتر مراسم آئینی و سنت های اجتماعی مانند جشن ازدواج و جشن برداشت محصول و مسابقات ورزشی را در دامنه این کوه برگزار می کردند و پس از پایان هر یک از این مراسم، همگی به زیارت مرقد شیدای نازار می رفتند.
اما درباره وجه تسمیه این بنا و فلسفه نامگذاری آن دیدگاه هایی مطرح شده است. در لغت نامه دهخدا که جامع ترین و کامل ترین فرهنگ واژگان در زبان فارسی به شمار می آید به نقل از منابع مختلف ادبی و تاریخی، کلمه "شید" بررسی و توصیف شده که خلاصه یافته های آن چنین است: «نور، روشنی، نور در خورشید، چنان که تاب، ضیاء است در مهتاب، در گاتها از جمشید به یم یاد شده است بعدها در سایر قسمت های اوستا کلمه خشئت به آن افزودند و گفتند جمشید. چنان که همین کلمه به هور پیوسته [و] خورشید شد. شید به معنی نور و فروغ است و خود جداگانه در ادبیات فارسی بسیار استعمال شده. بدو گفت زآنان که تابنده شید/برآید یکی پرده بینم سپید - که هرگز ندیدم زین گونه شید/ رخی همچوگل روی و مو سپید (فردوسی). جمشید به یک روایت برادر طهمورث بوده و معنی شید نور و بها باشد و از این جملت آفتاب را خورشید گویند (فارسنامة ابن بلخی).خصم او میغ بود و او خود شید/ چه محل میغ را بَر خورشید(سنایی). یکی از نام های آفتاب. خورشید. نامی از نام های نیّر اعظم و همانا که نیّر اعظم را به واسطه کثرت نور و روشنی شعاع به این نام خوانده اند. نام آفتاب است چون هور. آفتاب، خورشید. مهر. هور خور. شمس شارق. بیضاء. ذکاء. به برگستوان زنده پیلی سپید/ برآویخت از زر چوتابنده شید(اسدی).شیده نامی بروشنی چون شید/ نقش پیرای هر سیاه و سپید(نظامی). در شب دنیا که محجوب است شید/ ناظر حق بود زو بودش امید(مولوی)... هر چیز بسیار روشن. درخشنده. درخشان...».
محمدابراهیم زارعی، استاد باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینای همدان وکارشناس برجسته میراث فرهنگی و آثار باستانی کردستان، در خصوص وجه تسمیه شیدا و ریشه شناسی این واژه در متون اوستایی معتقد است: «شید به معنی نور، روشنی، نور خورشید و آتش است و در زبان کردی هم شید به معنی نور بوده و واژه ای به صورت ئه دره و شید یعنی درخشنده و نورانی وجود دارد و ...در مزدیسنا آمده که آشوزردشت فرموده است که در حال نیایش رو به شیدا کنید تا دیده و دل شما به نور لاهوتی که همان اهورامزدای بزرگ است روشن گردد». به گمان وی، بعید هم به نظر نمی رسد که این منطقه برای مدت ها آتشفشانی بوده و پیش از اسلام به خاطر اهمیت جایگاه آن پس از خاموش شدن آتشفشان، توجه و اعتقادات و موقعیت خاص آن در منطقه به خاطر بلندی و ارتفاع، آتشکده ای بر روی آن ایجاد شده باشد که در دوره اسلامی، بقعه ای جای آتشکده آن ساخته شده است. در جای دیگری، نظری ارائه شده که مؤید همین دیدگاه است: «کوه شیدا در نزد اهالی منطقه به شیته یا شیا به معنی کوه نور معروف است. روستاییان معتقدند که در منفذ آجرهای این بنا، فیروزه هایی هست که در شب ها می درخشد اما در اثر فرسایش، نور آن از بین رفته است»
با این تفاصیل می توان به دو فرضیه در خصوص هویت صاحب این بارگاه و وجه تسمیه شیدای نازار قایل بود: روایت نخست بر پایه ریشه شناسی واژه شیدا در متون اوستایی متعلق به دوران پیش از اسلام و کتاب های فرهنگ لغت و منابع مرجع که شیدا را از ریشه کلمه شید به معنای نور و روشنایی و آتش می داند و با توجه به جایگاه آتش و آتشکده به عنوان مظهر و معبد روشنایی در اعتقادات دین زرتشتی و کاربرد واژه شیدا در زبان کردی و همین طور وضعیت زمین شناختی کوه شیدا که روزگاری از جمله آتشفشان های فعال منطقه بوده و رسوبات و گدازه های آن همچنان در محل باقی است، می توان نازار را هم که تلفظ کردی همان نازنین فارسی است معادل عزیز و گرامی و مقدس دانست. به این ترتیب، به نظر می رسد شیدای نازار به معنای نور و روشنایی مقدس است. روایت دوم بر پایه احتمالات و فرضیاتی استوار است که این مکان را مدفن شهدا و قدیسین و امام زادگان و فرد یا افراد مقرب درگاه الهی و انسانی صاحب کرامت می داند. این روایت ناظر به حیات فرهنگی ایران در دوران پس از ورود اسلام به این سرزمین هست اما مشکل اینجاست که اسناد و مدارک دقیق و روشنی از جمله شجره نامه معتبری که سلسله انساب و هویت فردی به نام شیدای نازار را بر ما آشکار سازد، تاکنون به دست نیامده، با این حال شیدای نازار در این دیدگاه کلی به معنای شخصی مقدس و صاحب کرامت یا شاید بانویی عاشق و عارف یا زنی زیبا و پاکدامن از نسل ماهرویان اساطیری این مرز و بوم باشد.
به نظر نگارنده، اینکه در کتاب تاریخ اردلان مستوره، کوه شیدا «مشهد دو نفر از شهدا» توصیف شده و در برخی دیگر از منابع قدیمی تاریخ کردستان، این نکته مورد تأکید قرار گرفته، خود موضوعی درخور تفکر و تأمل است و می تواند راهنمایی برای شناخت وجه تسمیه احتمالی این بنا تلقی شود. البته اگر این بانوی مورخ و شاعر و دیگر تاریخ نگاران محلی، اطلاعات و توضیحات بیشتری در این باره ارائه میکردند، شاید راه شناخت دقیق تر وجه تسمیه این کوه و بارگاه موجود بر قله آن هموارتر می شد. حال با توجه به اینکه در اغلب منابع و مراجع قدیمی تاریخ کردستان کم و بیش در این باره سخن رفته، می توان یکی دیگر از حدسیات و گمانه های مبتنی بر برخی شواهد تاریخی و زبان شناختی را برای شناخت وجه تسمیه شیدای نازار مطرح کرد. شاید مقصود از مشهد دو تن از شهدا، اشاره به محل کشته شدن دو نفر از بزرگان، قدیسین یا امام زادگان در جریان درگیری با نیروهای حکومتی بر فراز این کوه، در یکی از دوره های آغازین تاریخ ایران پس از اسلام، مقارن با دوره خلافت امویان یا عباسیان باشد که پس از شهادت، در همین محل دفن شده و گنبدی بر روی آرامگاه آنان ساخته شده است. از آنجا که ساکنان این محل از دیرباز به زبان کُردی سخن می گویند، ممکن است شیدای نازار در اصل از تلفظ کُردی عبارت "شه هیدیل نازار" سرچشمه گرفته و این اصطلاح بر اثر کثرت استعمال و تصحیف و تخفیفی که به مرور زمان در آن پیدا شده، در زبان عامه مردم به "شیدای نازار" تبدیل شده باشد. واژه نازار هم که در زبان کُردی به معنای نازنین و عزیز و مقدس است. به عبارت دیگر، شیدای نازار، اشاره به همان شهیدان مقدسی است که در تواریخ محلی از آنان یاد شده. اگر قایل به صحت این فرضیه و روایت باشیم شیدای نازار به احتمال زیاد برگرفته از تعبیر کُردی "شه هیدیل نازار" به معنای "شهیدان عزیز و مقدس" است. /
* منابع مورد استفاده:
ـ بهرامی، اسعد(۱۳۷۷). شناخت و معرفی آثار و ابنیة در استان کردستان، امور پژوهش شهرستان ها و دفاتر خارج از کشور، تهران: انتشارات مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه ای صداوسیما.
ـ پاپلی یزدی، محمدحسین(۱۳۶۷). فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور، مشهد: انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
ـ دهخدا، علی اکبر(۱۳۷۷). لغت نامة دهخدا(دورة شانزده جلدی)، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
ـ زارعی، محمدابراهیم (۱۳۸۹). شیدای نازار، باستان شناسی ایران در دورة اسلامی (۴۳ مقاله در بزرگداشت استاد دکتر محمد یوسف کیانی) به کوشش محمد ابراهیم زارعی. همدان: انتشارات دانشگاه بوعلی سینا.
ـ زارعی، محمدابراهیم(۱۳۹۲). آثار فرهنگی باستانی و تاریخی استان کردستان. همدان: انتشارات سبحان نور و دانشگاه بوعلی سینا.
ـ سنندجی، میرزاشکرالله(۱۳۷۵). تحفة ناصری(در تاریخ و جغرافیای کردستان). با تصحیح و مقابله و توضیحات حشمت الله طبیبی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
ـ قاضی اردلان، محمدشریف(۱۳۷۹). زبده التواریخ. به کوشش محمدرئوف توکلی. تهران: انتشارات توکلی.
ـ محمودی، فرج الله(۱۳۵۲). جغرافیای ناحیه ای قروه، بیجار و دیواندره. نهمین نشریة گزارش های جغرافیایی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ـ مصباح(۱۳۶۸). جغرافیای سنندج و کردستان. به کوشش میرهاشم محدث، شمارة ۲۸، زیرنظر ایرج افشار. تهران: مجموعة فرهنگ ایران زمین.
ـ مصنف اردلان، خسروبن محمدبن منوچهر(۱۳۵۶).لب تواریخ(تاریخ اردلان). به کوشش اسمعیل اردلان و دیگران، تهران: انتشارات کانون خانوادگی اردلان.
ـ مقبلی، محمدحسین(۱۳۸۱). امامزاده های کردستان (امامزاده های ایران، جلد چهارم). تهران: ادارة کل پژوهش های سیما.
ـ وقایع نگار کردستانی، میرزاعلی اکبر(۱۳۷۹). حدیقة ناصریه و مرأت الظفر. به کوشش محمدرئوف توکلی، تهران: انتشارات توکلی.
ـ تارنمای خبرگزاری کردپرس به نشانی: https://www.kurdpress.com/
ـ تارنمای معرفت کردگار (عکس های حسین حسینی امامی طبیعت گرد مشهدی از شیدای نازار) به نشانی: http://marefatekerdegar.com/
نظر شما