اما در این تاریخ چند هزار ساله، بعد دفع حملات و نجات میهن، سهم این مردم از توزیع قدرت، ثروت و منزلت، چنان پایین بودن که معنی ذاتی عدالت و شعار عدالت گستری تمام حکومت ها را کمرنگ ساخته است، کردها در سخنرانی ها اصیل ترین ایرانیان، مرزداران دلیر، مجاهدان خاموش و فرهنگی ترین ملت ایران هستند اما در عمل همواره در حاشیه قرار داشته و به رسم تشریفات، تعارفات و ملاحظات خاص، نقش و سهمی اندک گرفته اند که نه در حد نیاز بوده و نه به اندازه وفاداری و فداکاری آنان.
این را بدانید که توقع از نظام برخواسته از یک انقلاب با صبغه دینی بیشتر از سایر مدل های حکومت است، که نگاه به مشارکت کُردها در شکل گیری قیام و همراهی فداکارانه تا رسیدن به پیروزی وجاهت حق طلبانه این توقع را به اوج می رساند.
اما این توقع به علل مختلف (که فعلا مورد اشاره قرار نمی گیرد) تحقق نیافت و انتظارات کُردها برآورده نشد اما بعد از یک دهه این روند برعکس شده و رو به بهبود نهاد به طوری که کُردها (اعم از احزاب سیاسی، نهادهای غیر سیاسی، عامه مردم و بزرگان) برای ثبات و پایداری ، دست به اقداماتی زدند از جمله، از یکسو احزاب سیاسی از اتحاد کامل با دشمنان نظام اسلامی دوری گزیده و از سوی دیگر نهادهای غیرسیاسی، عامه مردم و بزرگان همراه حکومت شدند به این امید که همه چالش ها و اختلافات حل و فصل شود.
اعتراضات مدنی و خیابانی به پایان رسید، بخشی از جمعیت در قالب تشکلات پیشمرگان مسلمان وارد معادله نظامی حکومت شدند، کلام بزرگان ماهیت اعتراضی و انتقادی خود را به سمت ماهیت گفتمانی تغییر داد، در مقابل حکومت هم تغییرات رفتاری خود را در قالب خارج کردن افراد افراطی نظامی و قضائی از استان، انتصاب افراد میانه رو در مراجع قضائی و نظامی، باز کردن فضای فرهنگی در قالب گنجاندن برنامه های کردی در صدا و سیما، ایجاد موسسه فرهنگی - ادبی صلاح الدین ایوبی، صدور مجوز انجمن های فرهنگی – هنری و کاهش ممیزی کتب فرهنگی و مذهبی اصلاح کرد.
مجموع این اقدامات سبب شکل گیری امید به آینده شده و کردها با انگیزه بیشتری وارد تعامل و همکاری با حکومت شدند که برای اثبات این ادعا اشاره به حضور پر شور در انتخابات گوناگون، مراسم حکومتی، استقبال از مسئولین ارشد کشور، تحمل بسیاری از تبعیض ها و نامهربانی ها، که مهمترین آن استقبال از سفر رهبری در سال ۱۳۸۸ بود که تمام برداشت ها و تحلیل های موجود در خصوص ارتباط کرد و حاکمیت را به هم ریخت و می توانست مقدمه وارد شدن به فصل نوینی از مناسبات باشد.
اما در ۱۵ سال اخیر به علل گوناگون که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود این روابط به سمت سردی گرائیده و این روند همچنان ادامه دارد.
۱- در حوزه سیاسی مطالبات کردها عبارتند از تغییر رویکردهای حاکمیتی و باز تعریف قوانین، مناسبات و معادلات برای ایجاد بستر آشتی ملی و پایان دادن به تنش های نظامی و اقدامات اعتراضی سیاسی و مدنی، در قالب آزادی تشکیل احزاب، آزادی بیان، انتخابات فراگیر با حضور همه جریان های فکری، پذیرش حضور سازمان یافته کردها در معادله قدرت و توزیع قدرت در حوزه جغرافیای نژادی، فرهنگی و عقیدتی.
۲- در حوزه اقتصادی، کردستان از نگاه نامتوازن به مدیریت و توسعه و رقابت رانت جویانه جناح های سیاسی غالب رنج می برد که موجب ظهور تبعیض در توزیع اختیارات، اعتبارات و فرصت ها شده و استان را تبدیل به تابلوی تمام نمای فقر، فلاکت، فاصله طبقاتی و مشاغل کاذب و کثیف کرده است.
این را بدانید که میزان درآمد سرانه کردها ۲۵ درصد میانگین کشوری، رتبه استان در زمینه جمعیت تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی ۳۱ کشور، رتبه جمعیت تحت پوشش نهادهای حمایتی استان ۳ کشوری و ردیف صنعتی استان ۲۹ کشوری است و بیش از ۷۰ درصد واحدهای صنعتی استان یا تعطیل هستند و یا با حداقل ظرفیت کار می کنند زیرا آنها با مشکل تامین سرمایه در گردش ناشی از کمبود منابع بانکی مواجه هستند و این را بدانید که مصرف منابع همه بانک های دولتی و نیمه دولتی بسیار بیشتر از سطح قانونی است (که در مواردی به رقم ۲ برابر نزدیک می شود)، بانک های خصوصی منابع مالی استان را در بازار دلالی ارز و سکه تهران به کار می گیرند و کوچکترین نقشی در تامین منابع واحدهای اقتصادی و تولیدی استان ندارند و کسی هم تا کنون جلودارشان نبوده است، واحدهای بزرگ اقتصادی استان حساب های بانکی خود را به تهران و سایر استان ها انتقال داده اند که سبب فرار ارقام کلان از استان شده و شنیده می شود که برای توجیه این رفتارشان یا فلسفه بافی می کنند و یا باج خواهی.
۳-در حوزه فرهنگی، کردها خواستار باز تعریف مناسبات مدیریتی با محور مشارکت سازمان یافته فرهیختگان فرهنگی در مدیریت نهادهای فرهنگی و صدا و سیما، افزایش سهم از صدور پروانه فعالیت های رسانه ای و هنری، افزایش سهم استان از بودجه و یارانه ها، تغییر قوانین توزیع اختیارات، امکانات و منابع نهادهای فرهنگی، ایجاد مراکز پژوهشی فرهنگی، حمایت از پدید آورندگان آثار تخصصی در حوزه زبان، موسیقی، ادبیات و تاریخ کرد هستند.
۴- در حوزه اجتماعی کردستان با مشکلاتی مواجه است که تا ۲۰ سال قبل هیچ آشنائی با آنها نداشته از جمله حرکت تدریجی به سمت سستی بنیاد خانواده، اعتیاد، تجرد، افسردگی، لمپنیزم، مهاجرت، اوباشی گری، زنان خیابانی، اعتیاد بانوان، گدا صفتی و خودکشی جوانان، که همگی ریشه در ضعف قوانین، و سوء مدیریت و فقدان برنامه ریزی مدیریت پیامدهای تکنولوژی های نوین و عدم اقدام برای جبران دارد.
جناب آقای دکتر رئیسی این را بدانید که حل نکردن این موارد و عدم رسیدگی به مطالبات فاصله ها را بیشتر و شرایط را نامساعد تر می کند و برای اثبات این ادعا اشاره می کنم به رفتارهای سیاسی اخیر کردها در داخل و خارج که با علاقه ایرانی و عقلانیت مبارزاتی آنها سازگار نیست اما چاره ای به جز این برایشان نمانده است.
*صدیق مینایی – روزنامه نگار
(****یادداشت بیانگر دیدگاه های نویسنده می باشد )
نظر شما