ابتدا لازم است توضیح مختصری دربارهی چیستی سهشش (سێ شهش) داشته باشیم و اینکه در تقویم و گاهشمار کردی شهر ایلام و حومه چه جایگاهی دارد؟
همانگونه که از اسمش پیداست؛ سه شش یعنی سه تا ششروز که میشود ۱۸ روز. این ایام در بازه زمانی ۲۴ دی ماه تا ۱۲ بهمن قرار دارد.
مردم شهر ایلام و حومه چنین اعتقاد دارند که در شب اول سه شش، فردی به نام "هومهیل (حمیل)" به کوهستان رفته و "چومهت" (مشعل) خود را با قدرت هرچه تمامتر پرتاپ میکند (حکایتش در بخش بعدی همین مطلب خواهد آمد). اگر این چوب پرتاب شدهی هومهیل در خاکستر (خولهکووان) فرود بیاید، آن سال "وهفرهسال" است و اگر در آب بیفتد، "وارانسال" و اگر در خشکی "هشکهسال یا وشکه سال".
مکان افتادن چوب حمیل هم با نوع بارندگی و یا خشکبودن این ۱۸ روز مشخص میشود.
از سه شش تقویم کُردی، یک شش در آخر دی ماه (۲۴ تا۳۰) و دو شش در اول تا دوازدهم بهمن قرار دارد.
جالب است بدانید که این روزها، اسامی خاص خود دارند؛ برای مثال اول بهمن با نام اول "خاکهلێوه" و یا "ئهوهل وههار" و همچنین ۶ بهمن "بزن قوتگه" و مابین این ایام هم با نام "کهێوانوو ده وهرتاوه رچکن"، و روز دوازدهم هم با نام "خهرهگه ڤە ئاو مهوهر" معروف است.
اما دربارهی "هومهیل" و ماجرای آن: در باور مردم شهر ایلام، هومهیل دو برادر داشته با نامهای "شهماڵ" و "شاواز".
در باور عامه، شخصیت "هومهیل" تمثیلی از دلاوری و فداکاری مردم کوهستان و بویژه این خطه از مناطق کُردهواری است.
هومهیل و دو برادرش بعد از زمستانی سرد و خشک و بی بارش، تصمیم میگیرند که یکنفر از برادران بە نام شهماڵ را برای کمک خواستن و یاریگرفتن از دیگر همنوعان، راهی کنند؛ اما شهماڵ در این راه تلف شده و از بین میرود.
لذا برادر دیگرشان بنام شاواز در پی برادر میرود که او هم در این مسیر، توسط حیوانات درنده، تلف میشود.
هومهیل که برادر کوچکتر بوده، هر چه آذوقه در منزل دارند برمیدارد و برای جنگیدن با دیو زمستان و سرما که عامل اصلی مرگ برادران بوده، راهی کوهستان میشود.
وقتی به بلندای کوه میرسد، دیو سرمای شدید (زق) و دیو سیلاب (لافاو) و دیو وهفر (برف) در برابرش نمایان میشوند.
هومهیل که از چوبهای آتشینی که همراه داشته، فقط یک مشعل (چومهت) برایش باقی مانده، آن را با قدرت هرچه تمامتر بر بلندای کوه بە سمت دیوها پرتاب میکند، مکان افتادن این چومهت بیانگر وضعیت بارش در زمان پیش رو است.
صد البته این باور، بخشی از باورهای زیبا و ارزشمند مردمان استان ایلام است و در شهرستانهای مختلف استان، باورهای گوناگون در مورد بهار کردی منطقه وجود دارد.
بخوبی میدانیم این تنوع و تکثر فرهنگی در مناطق مختلف کُرده واری، نهتنها تهدید نیست، بلکه فرصتی ارزشمند برای شناخت و توجه به زوایای پیدا و پنهان آن است.
بدون شک در صحبت دربارهی موارد این چنینی باید باورهای اصیل و همچنین شرایط جغرافیایی و طبیعی مناطق غرب کشور (شرایط گرمسیر و سردسیر)، که باعث تغییر در زمان شروع فصل بهار و دگرگونی طبیعت میشود را در نظر داشته باشیم و بدانیم این مسائل موجب تفاوتهایی در باورها و زمان شروع فصلها، ماهها و به نوبهی خود در نامگذاری آنها میشود.
در ابتدای سخن، به "شهر ایلام و حومه" اشاره شد، چرا که به خوبی آگاهیم در مناطق مختلف استان و به همین ترتیب در سایر مناطق کردنشین، تفاوتهایی وجود دارد. برای مثال در شهرستان ایوان (سهراو بازان) به جای شخصیت "هومهیل"، به "کوڕ سیاێ" یا پسر صیاد و حکایت بیدار شدن او از خواب و روانه شدن از کوهستان به سوی مناطق شهری باور دارند و یا در برخی مناطق دیگر به "دالگ وههار " و "گافاره ڤە کووڵ" و همچنین خواندن اشعار و ابیات زیبایی که به کُردی و لری است، اعتقاد دارند.
نکتهی قابل توجه و ارزشمند دیگر، دربارهی بهار کُردی مردم ایلام، همانا ذکر اشعار محلی و اجرای گونهای بازی محلی در زمان شب اول وههار است. در فرهنگ شفاهی مردم این دیار چنین آمده که نوجوانان و جوانان با خواندن اشعار مربوط به این شب (ئمشەو ئهوهل وههارە، خهێر وە ماڵتان بوارێ و...) در پشت درب منازل و یا این که با دراز کردن شال خود از پشت بام، و خواندن اشعار "شلیملی دهس کهیوانوو وه خهێرەو پلێ و..." به شکلی از صاحبخانه درخواست میکنند که هدیهای بعنوان تبرک در لای شال گذاشته و به آنها بدهد.
علاوه بر این موارد در برخی مناطق استان، آشی محلی با حبوبات مرسوم میپزند و در دورهمی های خود میل میکنند.
نکتهی قابل توجه دربارهی شال انداختن از روی پشت بام، این است که این شرایط زمانی قابل انجام بوده که وضعیت ساخت منازل، پلکانی و همانند روستاهای و شهرهای پاوه و هه ورامان باشد. بە نظر میرسد در گذشتههای دور و بهویژه در محلههای قدیمی شهر ایلام، با توجه به اختلاف ارتفاع و قرار گرفتن در شیب کوههای "کهل ئهنار" و "شهڵهم" و غیره، نحوهی قرار گرفتن منازل به شکل پلکانی بوده که شرایط را برای دسترسی به پشتبام فراهم میکرده و این امکان را به نوجوانان و جوانان میداده که با شال خود از یکی از لولههای دودکش بخاریهای هیزمی قدیم که بدون استفاده بوده، این کار را انجام دهند.
نظر شما