کردپرس
سی و ششمین سالگرد فاجعۀ انفال در حالی سپری شد کە ابعاد ناشناختە و با اهمیت فراوانی دربارۀ این قتل عام مردم کرد وجود دارد و شایستۀ پردازش و بررسی علمی و دانشگاهی است. علیرغم آن کە بیش از 21 از سقوط رژیم بعثت گذشته و کردها در این سالها، فرصتهای سیاسی و دیپلماتیک بسیاری برای پیشبرد موضوع ژنوساید در جامعۀ جهانی در اختیار داشتهاند اما تاکنون، نتوانستهاند به طرز شایسته، این موضوع را در مجامع بین المللی مطرح کنند. خبرگزاری کردپرس به مناسبت سی و ششمین سالگرد فاجعۀ انفال –که ژنوسایدی تمام عیار علیه مردم کرد عراق بود و توسط رژیم بعث انجام شد- گفتگویی با محمد حمه صالح توفیق، پژوهشگر و نویسندۀ حوزۀ ژنوساید انجام داده است.
متن گفتگوی کردپرس با محمد حمە صالح بە شرح زیر است:
کردپرس: بە نظر شما کردها تا چە اندازە توانستەاند جنایتهایی کە علیەشان انجام شدە است، را بە جامعۀ جهانی معرفی کنند و از منظر علمی و بین المللی چە اقداماتی برای معرفی ژنوسایدهای صورت گرفتە علیە کردها انجام شدە است؟
محمد حمە صالح توفیق: بە اعتقاد من، مسألۀ معرفی کردن ژنوساید تا حدود زیادی، پیچیدە است. ژنوساید، موضوعی است کە هرگز کهنە نخواهد شد و چە اکنون و چە 50 سال بعد، شایستە است کە تلاش لازم دربارۀ این مسألە صورت گیرد. اما در واقع، کردها در موضوع معرفی ژنوساید بە جامعۀ جهانی در سطوح عالی (رهبری کردها) دچار مشکلات و موانعی هستند. ما اگر بخواهیم دربارۀ ژنوساید در کردستان عراق سخن بگوییم، این موضوع بیشتر در انفال و کشتار بارزانیها و کشتار فِیلی ها انعکاس یافته است. پس از رویدادهای سال 1991 و بعدها سقوط رژیم بعث در 2003، مجموعەای از مشکلات در خصوص معرفی ژنوساید رخ داد.
نخست آن کە یک دولت کردها را ژنوساید کرد. بالاترین سطح این کشتار جمعی، قتل عام کردها در سال 1988 تحت عنوان انفال بود؛ البته سال 1980 کشتار کردهای فیلی و سال 1983 کشتار بارزانیها و پس از آن فاجعۀ حلبچه نیز مصادیق دیگر کشار جمعی کردها (ژنوساید) بود که توسط یک دولت انجام شد و در سال 2014 نیز کشتار ایزدیها که توسط گروه داعش انجام شد و این موضوع با کشتارهای پیشین متفاوت بود.
تغییراتی که پس از 2003 در عراق رخ داد در برخی از جنبەها تنها تغییراتی ظاهری بودند و تلاش نشد که مسألۀ کشتار جمعی کردها به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد. اگر چه دادگاهی عالی برای محاکمۀ سران رژیم بعث و عاملان جنایات ژنوساید برگزار شد اما بعدها به نحوی نبود که مردم را خرسند کند و البته نه تنها دل مردم کُرد از نتایج آن راضی نشد بلکه از هیچ نظری دستاورد چندانی حاصل نشد. قربانیان کشتار جمعی نه خسارت مادی دریافت کردند و نه از نظر معنوی و روحی، مورد دلجویی قرار گرفتند و تمامی مسایل با ابعاد گستردهای مربوط به ژنوساید به همان حالت دست نخورده باقی ماندند.
واقعیت آن است که در سطح بینالمللی مجموعهای از نواقص وجود دارند. عراق اکنون خود نیز اظهار داشته است که در یک مقطع زمانی، مردمان این سرزمین کشته شدهاند. در عراق علیرغم تغییر نظام حکمرانی، اگر چه از جهاتی تفاوتهای بسیاری با دوران پیش از رژیم بعث وجود دارد اما در پرداختن به موضوع ژنوساید و معرفی آن، تفاوت چندان محسوس نیست.
نزد کردها نیز در واقع، در سطوح عالی (رهبری)عدم توجه و نبود اراده نسبت به معرفی ژنوساید به چشم میخورد. بنده نمیگویم هیچ اقدامی انجام نشده، تلاشهایی انجام شده اما تا این ساعت، مسألۀ ژنوساید کردها به سازمان ملل ابلاغ نشده و این سازمان، آن را به عنوان جنایت علیه کردها نشناخته است. در مقام مقایسه با ژنوساید دیگر ملتها، کشتار جمعی کردها به طرز شایستهای مورد توجه قرار نگرفته و به عنوان ژنوساید شناخته نشده است. اگرچه از نظر همدردی و اظهار عواطف، ملتهای جهان با ما همدردی کردهاند اما از نظر قوانین بینالمللی پیشرفت چندانی در این مسأله حاصل نشده است.
کردپرس: گزینۀ انتخابی کردها در موضوع ژنوساید چیست؟ اقدامات قانونی لازم در این زمینه کدامند و کردها چگونه میتوانند در سازمان ملل در خصوص شناساندن ژنوساید علیه مردم کُرد اقدام کنند و خسارت دریافت کنند یا دست کم به سبب تحمل ژنوساید، مشمول امتیازاتی شوند؟ جریانهای حاکم در اقلیم کردستان چه اقدامی میتوانند انجام دهند؟
محمد حمه صالح توفیق: کُرد در این زمینه، انتخابهای متعددی دارد. اما امروزه وضعیت کردها روز به روز پیچیدهتر میشود. یعنی تا گوشهای از وضعیت نابسامان خود را رفو میکند، قادر نیست به گوشۀ دیگری از مسایلش رسیدگی کند. در موضوع انفال نیز نواقص بسیاری وجود دارد. دست کم، دادگاه عالی جنایی عراق در تمامی زمینههای ژنوساید اعم از انفال، کشتار بارزانیها، کشتار فیلیهای و فاجعۀ حلبچه احکامی صادر کرده است. میتوان از طریق پارلمان عراق، پارلمان کردستان و همچنین مقدار اندک لابیگریهایی که کردها در کشورهای خارجی دارند بر روی این موضوع تمرکز کرد. کردها در این زمینه، تا حدود زیادی کم توجه هستند و اقدام محسوسی نکردهاند.
از سوی دیگر، امروزه دنیای حقوق بشر به دنیای منافع بدل شده است. هر وقت منافع کشورهای ابرقدرت دنیا اقتضا کند که بر موضوعی تمرکز شود، همان موضوع به مسألۀ اصلی و برجسته بدل میشود و هر گاه عکس آن رخ دهد، موضوع به طور کلی خفه خواهد شد. مقصود من از ابرقدرت نیز به طور مشخص، کشور آمریکا است. همان گونه که منافعش در سقوط رژیم بعث بود و در ساقط کردن این رژیم، مسایل و بهانههای بسیاری –از جمله ژنوساید علیه کردها- را مطرح کرد، اگر منافع این کشور در شناختن ژنوساید علیه کردها باشد بر این موضوع نیز تمرکز خواهد کرد. اما امروزه بویژه در کشورهای جهان سوم، مسألۀ حقوق بشر قربانی منافع بینالمللی شده است. گاهی، منافع بینالمللی و توازن و حفظ روابط میان جریانهای قدرت، اقتضا میکند که برخی مسایل، خفه شوند. علاوه بر مسایلی که کسانی آن را خفه کردهاند، حقوق اساسی کردها از جمله دریافت خسارت مادی و روحی نیز همچنان که شما اشاره کردید مطرح نمیشود.
بسیاری اوقات، کردها خود نیز چندان اشتیاقی در این زمینه ندارند و مسایل فرعی دیگری مطرح میشود و بر موضوع ژنوساید رجحان مییابد. ژنوساید نزد ملتهای جهان (ملتهایی که ژنوساید شدهاند) به مسألهای اساسی بدل شده و بسیاری از مسایل دیگر را بر آن بنا نهادهاند اما متأسفانه نزد کردها چنین نبوده و این موضوع معلول عوامل بسیاری بوده و نمیتوان آن را بە مواردی محدود، تقلیل داد.
کردپرس: به ابرقدرتها و بویژه آمریکا اشاره کردید. در خصوص کشورهای منطقه چه نظری دارید؟ کشورهای منطقه از منظر تاریخی چگونه با موضوع ژنوساید علیه کردها از جمله کوچ دسته جمعی 1991، انفال، حلبچه و مانند آن، برخورد کردهاند؟ آیا در این مقاطع تاریخی به کردها کمک کردهاند؟
محمد حمه صالح توفیق: بدون شک زمانی که کردها به عنوان یک ملت دچار فاجعه شد، کشور ایران نقش بزرگی در کمک به کردها داشته است. بیش از یک میلیون آوارۀ عراقی در زمان انفال و کوچ دستهجمعی سال 1991 به ایران سرازیر شدند. مردم کُرد فراموش نخواهند کرد که هم دولت و هم ملت ایران چگونه به کردها یاری رساندند. این مسایل تاریخی از یاد نخواهند رفت. زمان فاجعۀ حلبچه، ایرانیها در یاریرساندن به مردم آسیب دیدۀ کُرد نقش داشتهاند و دهها هزار کُرد اقلیم کردستان به ایران پناه بردند، اینها هیچ کدام فراموش نشدهاند.
ایران از نظر نوعدوستی و از نظر دینی، نقش مثبتی ایفا کرده است اما لازم است که از نظر سیاسی نیز ایفای نقش کنند و حامی کردها باشند تا با اعمال فشار به دولت عراق در شناساندن موضوع ژنوساید علیه کردها، پیشرفتهایی حاصل شود و این موضوع به صورتی جدیتر مطرح شود و قربانیان، خسارت مادی و روحی دریافت کنند. نه تنها کردها بلکه مردم عراق در دوران بعث، گرفتار یک درد مشترک بودند؛ زیرا از هیچ کشتار و جنایتی دریغ نمیکرد! ما بیشتر عراق را به کشور نفت و کشور خرما میشناسیم اما باید این سرزمین را به عنوان کشور ژنوساید هم بشناسیم. گورهای دستهجمعی هر اندازه که کردهای انفال شده و فیلی و بارزانی را در خود جای داده، به همان اندازه اعراب مرکز و جنوب عراق را نیز در خود دارد که با رژیم سابق مخالفت کردهاند.
من نمیگویم که انتقام بگیریم اما لازم است کسانی که در جنایات مربوط به ژنوساید دست داشتهاند بخشیده نشوند بلکه به سزای عمل خود برسند. ایران میتواند همانند گذشته که هم دولت و هم ملتش نقش یاریرسانی به کردها و غیر کردها را ایفا کردند، در این زمینه نقش مثبتی ایفا کند.
ایران در طول تاریخ دولت بزرگی بودە است. از زمان عثمانیها نیز که همسایۀ ایران بودند، این کشور، دولت مقتدر و اثرگذاری بوده است. ما کردها، هم از نظر نیروهای سیاسی، هم از نظر فرهنگ مردمی و هم از نظر روابط تاریخی، اشتراکات بسیاری با ایرانیها داریم و از نظر ملیتی و دینی، نقاط اشتراک فراوانی داریم. بر این اساس، ایران قادر است که نقش بزرگی ایفا کند. ایفای نقش ایران نیز مرهون تعامل خوب و دوستی کردها با این کشور است. باید کردهای اقلیم کردستان روابط دوستانۀ واقعی با ایران داشته باشند و این روابط در راستای تأمین منافع ایران نیز باشد. میتوانم تأثیرگذار بودن ایران را در چند جمله خلاصه کنم: روابط دوستانه دارای تنوع زیادی است که شامل ابعاد فرهنگی، تاریخی و دینی هستند و اکنون روابط تجاری و مبادلات بازرگانی نیز نقش مهمتری در این روابط دارند. ما معتقدیم که نزدیکترین دولت به ما ایران است که دارای روابط تاریخی و سابقۀ یاری رساندن به ما را دارد و قادر است از طریق روابط دوستانه و نهادهای دولتی به این اقناع برسند که مردم کرد، دوستان ایران هستند و ایران در زمان مقتضی، به آنان یاری رسانده است اکنون نیز نیاز به کمک دارد و نیازمند آن است که حقوقش دیده شود.
نظر شما