فرار مغزها،مهاجرت صاحبان سرمایه، پزشکان، هنرمندان، ورزشکاران، کشاورزان، متخصصین و حتی کارگران ساده بخشی از آسیبهای متاثر از سیاستگذاری غلط در کشور است که یک فرد را وادار به مهاجرت بعنوان آخرین گزینه پیش رو میکند. مهاجرتی که در بیشتر موارد برای فرار از فقر و به امید زندگی بهتر است که البته بدون مخاطره و خالی از ریسک هم نیست.
آیا عقلایی است اجازه بدهیم فردی که با امکانات و سرمایههای این کشور رشد کرده و بزرگ شده است و پرورش و تربیت نیروی جانشین او مجددا هزینههای هنگفتی را به کشور تحمیل میکند. به این آسانی دل از کشور بکند؟
امروزه فقر یک واقعیت انکارناپذیر است که همچون شبحی به لایههای زندگی بیشتر از نیمی از مردم ایران خزیده است و صد البته آسیبهای اجتماعی وحشتناک ناشی از آن هم بصورت تساعدی در حال افزایش است. طبیعی است در شرایط گسترش فقر باید انتظار داشت که نرخ اعتیاد، بزهکاری، طلاق، خشونت، ترک تحصیل و بسیاری دیگر از آسیبهای اجتماعی نیز که بصورت مستقیم و غیر مستقیم با آن ارتباط دارند، روند صعودی داشته باشند.
کارشناسان علل اصلی فقر را در دسترسی محدود به غذا و آب، بهداشت، توزیع نامتوازن منابع، تبعیض، بیسوادی، بیکاری، تغییرات اقلیمی، حکمرانی ضعیف و فسادگرا، جنگ، بدهی خارجی، انفجار جمعیت میدانند که بدونشک اراده دولتها در کنترل بسیاری از این عوامل غیر قابل انکار است.
️تبعیت از الگوهای موفق پیشرفت در جهان و در یک کلام زمامداری عقلایی، علمی و مبتنی بر فناوری و با چاشنی مشروعیت مردمی مهمترین عاملی است که میتواند در کنترل و کاهش نرخ فقر نقش ایفا کند.
ارتباط سیاسی و اقتصادی دو طرفه و عزتمند با دنیا، توجه و به پای کار آوردن سرمایههای اجتماعی و پرهیز از پیاده سازی تئوریهای خلق الساعه بدون پشتوانه علمی و تجربی و اجتناب از غالب شدن توهمزدگی در عرصه بین المللی موارد بظاهر ریزی هستند که در عمل میتوانند به رشد شاخصهای موثر بر فقرزدایی مانند، نرخ اشتغال، رشد اقتصادی، افزایش ضربی نفوذ آموزش و پرورش، رسیدن به عدالت اجتماعی، رشد سرانه بهداشت و توزیع متوازن منابع و .... کمک کنند.
امروزه پیشرفت کشور در گرو توسعه سیاسی (داخلی و خارجی) به مثابه زیرساخت و مولفه اصلی بردار توسعه است و صدالبته باید وضعیت کنونی آن را نیز نتیجه عدم توجه دقیق و علمی به این سرمولفه دانست. بدون شک درحال حاضر عدم پیروی از الگوی موثر در مدیریت اقتصادی و در یک کلیت کلانتر حکمرانی اقتضایی در این حوزه سبب شده است که در حال حاضر مشکلات معیشتی مردم بصورت جدی نمود پیدا کرده و فقر به سمت نهادینه شدن برود.
ختم کلام؛ برای اعمال و تحمیل تغییر مثبت به سیستم و گذار از این بحران معیشت همه گیر و در نهایت افزایش سرانه رفاهی باید به انتخابات پناه برد. انتخابات بعنوان ابزار کنترل قدرت، پیشرفت و رسیدن به حکمرانی مطلوب میتواند در کنار حل بسیاری از مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با تغییر نگرش در رویکرد و تعامل با داخل و خارج به حل پازل فقر و محرومیتزدایی کمک کند. البته بشرطی که با اقبال عمومی همراه شود و مردم با صندوق رای قهر نکنند.
نظر شما