کارنامه اپوزیسیون در اقلیم کردستان عراق

سرویس جهان- تسلط دو حزب حاکم، سرخوردگی از جنبش گوران و عملکرد نامناسب سایر احزاب مخالف به این معنی است که بسیاری از رای دهندگان حزبی ندارند که بتوانند مشتاقانه در انتخابات آینده از آن حمایت کنند.

به گزارش کردپرس، صحنه سیاست در اقلیم کردستان عراق حول محور دو حزب حاکم یعنی حزب دمکرات کردستان یا (KDP) و اتحادیه میهنی کردستان یا (PUK) متمرکز است. هر دو حزب نفوذ قابل توجهی در مدیریت نهادهای دولتی، اقتصاد و رسانه ها دارند. ده ها هزار نیروی پیشمرگه، نیروهای امنیتی و آسایش یا پلیس داخلی در اختیار آنها هستند و صدها هزار کارمند دولتی نیز بخشی از شبکه های حمایتی آنها هستند. علی‌رغم این مزایا، آنها در میان بخش‌های وسیعی از مردم که آنها را فاسد، نالایق و ظالم می‌دانند، به شدت نامحبوب هستند. بررسی موسسه نظرسنجی عرب که در سال 2022 منتشر شد، نشان داد که 63 درصد از پاسخ دهندگان در اقلیم کردستان «اصلاً هیچ اعتمادی» به دولت اقلیم کردستان یا (KRG) ندارند.

سایر احزاب سیاسی - که عموماً از آنها به عنوان اپوزیسیون یاد می شود - خود را به عنوان جایگزینی برای حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان معرفی می کنند اما سازماندهی نشده، متفرق بوده و عمدتاً قادر به سرمایه گذاری روی نارضایتی های عمومی در مقابل حکومت نیستند. در حال حاضر، آنها جایگزین مناسبی برای احزاب حاکم نیستند.

این ضعف به دلیل محدودیت‌های تحمیل‌شده از سوی فرهنگ و نظام سیاسی اقلیم کردستان، و همچنین وججه نه چندان جذاب احزاب مخالف است. در نتیجه، رای دهندگانی که از حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان ناامید شده اند، با حمایت از اپوزیسیون، نه چیزی به دست می آورند و نه چیزهای زیادی از دست می دهند. به طور کلی، بسیاری از مردم از دنبال کردن سیاست های انتخاباتی منصرف می شوند.

با این وجود، گروه‌های اپوزیسیون بخشی وسوسه‌انگیز از چشم‌انداز سیاسی منطقه کردستان هستند. پویایی و پتانسیل آنها برای درک جامع و کامل از سیاست در کردستان عراق حیاتی است. این تحلیل به برخی از گروه‌های اصلی اپوزیسیون نگاهی انداخته و موقعیت و چشم‌انداز هر گروه را در انتخابات منطقه‌ای آتی، که ابتدا برای اکتبر 2022 برنامه‌ریزی شده بود، اما مکرراً به تعویق افتاد، توضیح می‌دهد. انتظار می رود این انتخابات در پاییز آینده برگزار شود.

در مجموع، اپوزیسیون با سه چالش اصلی مواجه است. اول، شبکه های حمایتی و کنترل حزبی نیروهای امنیتی و دولت به طور کلی قدرت احزاب حاکم را تقویت می کند و به آنها برتری قاطعی نسبت به مخالفان می دهد. دوم، احزاب اپوزیسیون کنونی نتوانسته‌اند به‌عنوان یک جبهه گسترده متحد شوند و در نتیجه بر سر حامیان با یکدیگر رقابت می‌کنند، که این رقابت نفوذ آنها را کمرنگ می‌کند. سوم، ناکامی اپوزیسیون در بیان یک چشم انداز استراتژیک نمی تواند باعث ایجاد اعتماد شود. علاوه بر این، رای دهندگان از شکست جنبش تغییر یا گوران درس گرفته و نسبت به جانشینان آن محتاط هستند.

طیف احزاب مخالف یا اپوزیسیون در اقلیم کردستان

در مجموع، اپوزیسیون اقلیم کردستان را می توان به پنج گروه تقسیم کرد: 1- جنبش تغییر یا گوران، 2- جنبش نسل نو، 3- احزاب اسلام گرا، 4- احزاب تازه تاسیس و فرد محور، و در نهایت رای دهندگان و فعالانی که از سیاست انتخاباتی کناره گیری کرده اما همچنان در مقابل احزاب حاکم ایستاده است.

جنبش تغییر یا گوران

مهم ترین حزب اپوزیسیون در منطقه کردستان پس از سال 2003 جنبش تغییر است که معمولاً با نام کردی گوران شناخته می شود. این حزب در سال 2009 توسط نوشیروان مصطفی، که برای چندین دهه یکی از چهره‌های مهم اتحادیه میهنی بود، تأسیس شد. حزب جدید اعلام کرد که هدف صریح آن از بین بردن دو قطبی حاکم KDP-PUK و ایجاد تغییرات در قانون اساسی است که بر خلاف سیستم ریاست اقلیم مورد علاقه حزب دمکرات کردستان، حکومت اقلیم کردستان را به عنوان یک دموکراسی پارلمانی تثبیت می کند. همچنین وعده مبارزه با فساد و اتحاد و غیرسیاسی کردن پیشمرگه ها و نیروهای امنیتی را داد.

حزب جدید برای بسیاری از مردم این امید را بوجود آورد که شاید ایجاد اصلاحات ممکن شود. جنبش تغییر به سرعت مورد توجه مردم قرار گرفت و حمایت از آن در شهر سلیمانیه متمرکز شد. این حزب چندین ماه پس از تأسیس، در انتخابات پارلمانی اقلیم کردستان، در جولای 2009 شرکت کرد. در حالی که حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان - که در فهرستی مشترک شرکت ‌کردند - به ترتیب 30 و 29 کرسی از مجموع 111 کرسی را به دست آوردند اما گوران هم مبارزات انتخاباتی قابل توجهی را بوجود آورده و 25 کرسی کسب کرد. این پیروزی به جنبش تغییر ابزار مهمی برای پیگیری دستور کار بوجود آورد اکرچه ممکن بود برنامه های آن در پارلمان اقلیم کردستان با اکثریت در دست دو حزب حاکم رد شود.

گوران، بعداً به دلیل عدم ایستادگی بیشتر در کنار معترضان ضد فساد در تظاهرات چند ماهه در سال 2011 با انتقاداتی مواجه شد اما وجهه خود را باز هم تا قبل از انتخابات 2013 حفظ کرد. جنبش تغییر یا گوران، در انتخابات آن دوره به دومین حزب بزرگ پارلمان تبدیل شد: حزب دمکرات کردستان 38 کرسی به دست آورد، گوران 24 کرسی کسب کرد و اتحادیه میهنی کردستان با 18 کرسی به سومین حزب در اقلیم کردستان تبدیل شد.

اما این برد بزرگ، مشکل بزرگی برای گوران ایجاد کرد که از آن زمان تاکنون با این مشکل دست و پنجه نرم کرده است. جنبش تغییر تصمیم گرفت موضع مخالف خود را کنار بگذارد و با حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان وارد دولت شود. ریاست پارلمان کردستان عراق را بر عهده گرفت و وزرایی را هم به کابینه هشتم فرستاد. این تصمیم تا حدی به منظور در دست گرفتن زمام وزارت پیشمرگه و کار بر روی یکی از اهداف اصلی آن گرفته شد. در نهایت، گوران در دستیابی به اهداف اساسی ناکارآمد بود و در بحبوحه اختلافات بزرگ با حزب دمکرات کردستان در سال 2015 بر سر تمدید دوره ریاست مسعود بارزانی، از کابینه خارج شد.

جنبش تغییر در این مرحله، شروع به از دست دادن مشروعیت و محبوبیت کرد و در انتخابات پارلمان کردستان در سال 2018 تنها 12 کرسی به دست آورد اما همراه حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان وارد دولت شد. حامیان آن احساس کردند که جنبش تغییر حامی سیستمی شده که می خواست آن را منحل کند. این حزب متعاقباً در انتخابات پارلمانی عراق در سال 2021 آب رفت. در حال حاضر، این حزب در اختلافات داخلی بر سر ساختار رهبری آنغرق شده است. مقامات منتخب آن تا حد زیادی حزب را ترک کرده و به گروه های مخالف جدید پیوسته اند. به نظر می رسد در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی اقلیم کردستان، تاریخ مصرف این حزب تمام شده است.

حتی می توان اغراق کرد که این موضوع برای کل جریان اپوزیسیون در منطقه کردستان عراق ناامید کننده بوده است. مسیری که گوران رفت امید بسیاری از رای دهندگان را بر باد داد و زخم های عمیقی ایجاد کرد که نه تنها به خود حزب بلکه به همه گروه های مخالف دیگر نیز آسیب رسانده است. از نظر اکثر مردم، اگر گوران با رهبر منحصربه‌فرد و حمایت گسترده‌اش نتوانسته به اهداف خود دست یابد، گروه‌های دیگر امید چندانی به موفقیت ندارند.

جنبش نسل نو

جنبش نسل جدید، که در زبان کردی به نام «نه وه ی نوی» شناخته می شود، در اوایل سال 2018 توسط شاسوار عبدالواحد، صاحب املاک و مستغلات و مالک شبکه تلویزیونی ماهواره ای برجسته کردی NRT تأسیس شد. شاسوار عبدالواحد قبلاً به دلیل پوشش صریح این شبکه که اغلب از KDP و PUK انتقاد می‌کرد، مشهور شده بود. او بار دیگر در جریان همه پرسی استقلال در سال 2017، با حمایت از کمپین «نه به رفراندوم در حال حاضر» نقش ایفاکرد. او استدلال می کرد که استقلال کردستان عراق هدف نهایی است، اما اکنون زمان آن فرا نرسیده است. اما کارزار مخالفت با برگزاری رفرنداوم نتوانست پیش برود و 92 درصد از رای دهندگان از آن حمایت کردند. این تجربه عبدالواحد را تشویق کرد تا وارد عرصه سیاست انتخاباتی نیز شود.

جنبش نسل نو، هم در انتخابات فدرال می 2018 و هم در انتخابات پارلمانی کردستان در سپتامبر 2018 شرکت کرد و به ترتیب چهار و هشت کرسی به دست آورد. با این حال، به سرعت اختلافاتی بین عبدالواحد و نمایندگان تازه منتخب حزب در بغداد و اربیل به وجود آمد. در نهایت، هیچ یک از نمایندگان راه یافته این جنبش به پارلمان عراق در داخل حزب نماندند و تنها سه تن از نمایندگان در پارلمان اقلیم کردستان تا پایان با حزب همراهی کردند. این حزب در انتخابات پارلمانی فدرال عراق در اکتبر 2021، 9 کرسی به دست آورد که عمدتاً با استفاده از رویگردانی حمایت کنندگان از جنبش تغییر حاصل شد.

نسل نو، هفت سال پس از تأسیس آن هنوز مشخص نیست که چه دستاوردهایی داشته است. سیاست و دستور کارن آن، در بهترین حالت مبهم است و همواره، برای جلب توجه رسانه ها به شیرین کاری های کوچک متکی بوده است. مواضع حزب در بیشتر موارد واکنشی است و به دنبال استفاده از هر داستانی است که برای یک لحظه هم که شده، مردم را خشمگین می کند. اغلب این موضوعات عبارتند از: پرداخت حقوق در بخش دولتی، قیمت بنزین، مهاجرت، کمبود آب و غیره. از نظر استراتژیک، رهبری آن می داند که رای دهندگان، گوران را به دلیل همکاری با حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان به شدت مجازات کردند. در نتیجه، عبدالواحد تقریباً نیز با وسواس فرصت‌ها را برای تعامل عمل‌گرایانه با احزاب دیگر - اعم از حاکم یا مخالف – که آنها نیز با نادیده گرفتن نسل نو به آن واکنش نشان می دهند- رد می‌کند.

نسل نو با وجود این سابقه ضعیف، احتمالاً حیات آن به عنوان بزرگترین حزب مخالف در انتخابات بعدی به پایان خواهد رسید. اما کاستی های طرف های دیگر می تواند آن را به جذاب ترین گزینه تبدیل کند. تعداد کمی از حامیان آن بر این باورند که ناتوانی این جنبش به دلیل عدم وجود چشم انداز منسجمی برای آینده منطقه کردستان عراق و غیرقابل اعتماد بودن رهبر آن است. شخصیت‌های مهم و شایسته در حزب وجود دارد اما برای اکثر رأی‌دهندگان و ناظران آشکار است که نسل نو در ایجاد اپوزیسیون کارآمد این کاره نیست.

احزاب اسلام گرا

اقلیم کردستان همواره دارای حداقل یک جنبش اسلامی مهم بوده که در مقابل سکولاریسم نسبی حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان قرار داشته است. این جنبش عمدتاً در سطح اجتماعی و مردمی فعالیت می کند اما در سیاست های انتخاباتی نیز فعال است. چندین حزب اسلامگرا وجود داشته اس که در طول زمان منشعب شده، ادغام شده و خود را دوباره سازماندهی کرده اند. در حال حاضر دو حزب اصلی اسلام گرا وجود دارد: اتحاد اسلامی کردستان عراق یا (KIU) و جماعت عدالت کردستان یا (KJG).

حزب جماعت عدالت کردستان در سال 2001 توسط علی باپیر تاسیس شد. این گروه قبل از تغییر نام در سال 2021 به عنوان جماعت اسلامی کردستان شناخته می شد و در کردی با نام کومل از آن یاد می شود. در حال حاضر یک کرسی در بغداد دارد و هفت کرسی در آخرین دوره پارلمان کردستان داشته است. این حزب اسلامی از نظر اجتماعی محافظه کارتر و صریح تر از حزب اتحاد اسلامی کردستان است.

احزاب اسلام گرا به تنهایی و ی به صورت جمعی تهدید قابل توجهی برای دو قطبی حاکم بر اقلیم کردستان نیستند. در عوض، رویکرد آنها بر ایجاد حمایت از نگرش های اسلام گرایانه در جامعه تأکید دارد. با این حال، به نظر می‌رسد که آنها عمدتاً علاقه‌ای به گرفتن پست‌های بالاتر در داخل دولت، فراتر از داشتن چند کرسی در پارلمان ندارند. با این کار، آنها ضمن داشتن یک کرسیدر گسترده حکمرانی اقلیم کردستان، توانایی نفوذ بر احزاب حاکم را حفظ می کنندو از طرفی، از مسئولیت های واقعی حکومت شانه خالی می کنند. این رویکرد عمل گرایانه به شدت با رویکرد نسل نو در تضاد است.

احزاب فردمحور جدید در اقلیم کردستان

با نزدیک شدن به فصل انتخابات، دو چهره ناراضی از احزاب مستقر فرصت را غنیمت شمرده و ابزار سیاسی خود را تشکیل دادند. این احزاب جدید عمدتاً با هویت رهبرانشان تعریف می شوند، نه اینکه توسط یک ایدئولوژی یا مجموعه ای از سیاست ها هدایت شوند. رای دهندگان به آن ها به عنوان پیشنهادهایی برای تداوم ارتباط با اپوزیسیون نگاه می کنند و انتظار ندارند جزء دسته ای از جنبش های گسترده ای باشند که می توانند چالشی واقعی برای احزاب حاکم باشند.

معتبرترین اپوزیسیون جدید، جنبش موضع ملی علی حمه صالح است. علی حمه صالح نماینده سابق گوران است که به افشای موارد ادعایی فساد مقامات حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی شهرت دارد. علی حمه صالح با فروپاشی حزب سابقش، توانست با فاصله گرفتن از رهبری گوران و استعفا از پارلمان در فوریه 2023، شهرت سیاسی خود را حفظ کند. او تلاش کرد تا دیگر ناراضیان گوران را گرد هم آورد تا حزب جدیدی تشکیل دهد. اما این تلاش، به دلیل اختلافات شخصی بین جناح‌های سابق گوران ناموفق بود ولی او به هر حال، در مارس 2024 پیش رفت و حزب جدیدی تأسیس کرد. گفتمان علی حمه صالح اغلب محافظه‌کاران را قلقلک می دهد. او اخیراً «هنجارهای جدید و عجیب» را که از بیرون وارد جامعه کردی شده است، محکوم کرده است.

حزب فرد محور دیگر توسط لاهور شیخ جنگی، یکی از رهبران سابق اتحادیه میهنی کردستان رهبری می شود. او در میان ستون های حزب محبوب بود، به ویژه به دلیل انتقاد شدیدش از حزب دمکرات کردستان و بارزانی ها. با این حال، او در ژوئیه 2021، توسط پسر عموی خود (و رهبر کنونی بی‌رقیب PUK) یعنی بافل طالبانی برکنار شد. تا چندین سال پس از آن، مشخص نبود که آیا شیخ جنگی حزب جدیدی تشکیل خواهد داد یا به دنبال سازش و آشتی در اتحادیه میهنی است. در نهایت او اولی را انتخاب کرد و در ژانویه 2024 تأسیس جبهه خلق را اعلام کرد.

هر دوی این احزاب با نام رهبرانشان شناخته شده اند. این امر با توجه ساختارهای پدرسالارانه و از بالا به پایین رایج احزاب در اقلیم کردستان چیزی غیرعادی نیست، اما یک نقص عمیق در استراتژی های آنها را آشکار می کند. موفقیت آنها به جذابیت شخصی رهبرانشان بستگی دارد که لزوماً محدود کننده است. در مورد علی حمه صالح، ناتوانی او در متقاعد کردن دیگر مخالفان گوران، که متحدان سیاسی طبیعی او هستند، برای پیوستن به او نشان می دهد که او مهارت های رهبری برای مدیریت یک سازمان سیاسی را ندارد. در همین حال، شیخ جنگی بار جدا شدن از اتحادیه میهنی کردستان را به دوش می‌کشد و در همراه کردن رفقای سابق و حضور آنها در حزب جدید یا جذب حامیان مخالف واقعی مشکل خواهد داشت. از طرفی لاهور شیخ جنگی به نظر می رسد در طیف مخالفت مسرور بارزانی با بافل طالبانی  ایستاده است. همراه بودن طاهری با چنین شخصیت منفوری، اعتبار شخصی و سیاسی او راتضعیف می کند. در نتیجه، بعید به نظر می‌رسد که هیچ یک از احزاب جدید تأثیر زیادی در صندوق‌های رای یا ایجاد جرقه در تغییر ریل سیاست در اقلیم کردستان عراق داشته باشند.

رویگردانی مردم از سیاست حزبی

تسلط دو حزب حاکم، سرخوردگی از جنبش گوران و عملکرد نامناسب سایر احزاب مخالف به این معنی است که بسیاری از رای دهندگان حزبی ندارند که بتوانند مشتاقانه در انتخابات آینده از آن حمایت کنند. در نتیجه روز انتخابات در خانه می مانند. از سال 1992 که 87 درصد از واجدین شرایط رای دادند، مشارکت در همه دوره های انتخابات پارلمانی کردستان عراق پیوسته کاهش یافته است. مشارکت در هر دو «انتخاباتی که گوران» در سال‌های 2009 و 2013 حضور داشت 75 درصد بود اما در سال 2018 به 60 درصد کاهش یافت. این آمار نسبت به میزان مشارکت در انتخابات اخیر پارلمان فدرال بهتر است اما روند دلگرم‌کننده نیست. علاوه بر این، انتخابات با کم مشارکت کم، به نفع احزاب حاکم است.

این روند بیش از آن که در مورد سطوح کلی فعالیت سیاسی در جامعه باشد، به انتخابات در اقلیم کردستان و توانایی در ایجاد مشروعیت ارتباط دارد. کردهای عراق در میان گروه‌های اجتماعی و طبقاتی، درجات بالایی از مشارکت سیاسی دارند. کاهش مشارکت و عدم حمایت از گروه های اپوزیسیون منعکس کننده یک گسست اساسی در صحنه سیاسی در اقلیم کردستان هم در روند انتخابات و هم در چشم انداز ایجاد تغییرات واقعی است. با نگاهی به شرایط، نمی توان مردم را به خاطر این که از نظر آنها رای دادن مهم نیست، سرزنش کرد.

بسیاری از مردم فعالانه به دنبال یافتن جایگزینی برای فعالیت سیاسی حزبی هستند. این امر به وضوح در تجربه اعتراضات شورای معلمان ناراضی دیده می شود. این گروه در سال گذشته، اعتصابی را در استان سلیمانیه سازماندهی کرد تا دولت اقلیم کردستان را در مورد حقوق های پرداخت نشده بخش دولتی تحت فشار قرار دهد و به مدت پنج ماه ادامه داشت. چیزی که مردم از این حرکت دیدند ظهور یک جنبش سیاسی بسیار منظم و مؤثر بود که باعث ایجاد گفتگوهای عمومی در مورد موضوع پیدایش آن شد. اعضای شورای معلمان ناراضی در مصاحبه‌های اخیر خود به موسسه خاورمیانه گفتند که بارها احزاب حاکم و اپوزیسیون در مورد نامزدی آنها در پارلمان اقلیم کردستان به آنها مراجعه کرده اند. آنها پیوسته چنین درخواست هایی را رد کرده و همچنین در برابر فراخوان هواداران برای تشکیل لیست انتخاباتی ویژه این گروه مقاومت کرده اند. این امر نشان می دهد که فعالیت سیاسی اپوزیسیون هنوز فعال است اما صندوق رای در حال حاضر جذابیت کمی برای آن دارد.

نتیجه گیری

رای دهندگان به شدت از جهت گیری سیاسی اقلیم کردستان ناامید و از چشم انداز ایجاد تغییر از طریق انتخابات نیز سرخورده هستند. این مسئله از یک سو، نشان دهنده چالش های مهمی است که هر گروه اپوزیسیون در رقابت با احزاب حاکم و مزیت های ساختاری آنها با آن مواجه است. حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان نیروهای امنیتی را کنترل می کنند و از استفاده از خشونت و ارعاب برای اعمال اراده سیاسی خود ابایی ندارند و بر شبکه های حمایتی فراگیر که رفتار سیاسی را به روش های موذیانه شکل می دهند، نظارت می کنند. احزاب حاکم عمدتاً رسانه‌ها را به جز مواردی مانند کانال ان آر تی، کنترل می‌کنند و عمیقاً در نهادهای دولتی مانند قوه قضائیه استقرار پیدا کرده اند. حتی زمانی که گروه‌های اپوزیسیون مانند گوران برای ورود به قدرت وارد بازی می شوند، چشم‌انداز کسب موفقیت کم است.

جنجال های اخیر بر سر زمان برگزاری انتخابات آتی پارلمان کردستان عبرت آموز است. انتخابات لحظه قرار گرفتن گروه های اپوزیسیون در معرض فشار حداکثری و یا بهره گیری از موقعیت، همزمان با روبرو شدن احزاب حاکم با رای دهندگان آنهاست. سؤالات جدی در مورد اینکه این انتخابات چقدر آزاد و عادلانه است وجود دارد. اما احزاب حاکم زمان و مکان مناسب در مقابل رای دهندگان، در اختیار گروه های مخالف قرار می دهد.  با این حال، احزاب حاکم پس از برگزاری انتخابات، برخی گروه‌های اپوزیسیون مانند گروه گوران را همراه خود می کنند و برخی دیگر مانند نسل نو را نادیده می گیرند.

با این حال، اپوزیسیون در فرصت های انتخاباتی که مکرراً به تعویق افتاد، کاملاً منفعل بوده است. اگر زمینه حمایت از این احزاب وجود داشت، ممکن بود آنها بتوانند تظاهرات خیابانی را سازماندهی کنند یا فشارهای دیگری را بر بغداد، حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان برای وادار کردن آنها به عمل اعمال کنند. تا لحظه نگارش این مطلب، تاریخ جدیدی برای برگزاری انتخابات پارلمانی اقلیم کردستان اعلام نشده است، اما گمانه زنی ها حاکی از آن است که انتخابات حداکثر تا ماه نوامبر 2024 برگزار می شود. احزاب اپوزیسیون بسته به نتایج انتخابات، ممکن است عاملی در روند تشکیل دولت باشند یا نباشند که احتمالا روندی طولانی، دشوار و تفرقه انگیز خواهد بود.

ناکامی اپوزیسیون در درک این لحظه به دلیل ناتوانی آنها در ارائه یک جبهه متحد یا بیان یک چشم‌انداز قانع‌کننده است که بگویند اگر به قدرت برسند دقیقاً چه کاری انجام می‌دهند. در نتیجه، حمایت از اپوزیسیون به طور طبیعی کمرنگ می شود. الگوهای گسست رای تهدید چندانی برای احزاب حاکم بوجود نمی آورد و اختلاف آشکار بین گروه‌های اپوزیسیون حامیان بالقوه را از بین می‌برد. به همین دلیل، احزاب اپوزیسیون، به دلیل قدرت بیش از حد احزاب حاکم، راه سختی برای بالا در پیش دارند. اما در نهایت، باید خود گروه‌های اپوزیسیون را به خاطر ناتوانی در اصلاح عیوب شان مقصر دانست.

منبع: انستیتو خاورمیانه

کد خبر 2772001

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha