به گزارش کردپرس، ارتش ایالات متحده آمریکا بارها به طور مستقیم و غیر مستقیم اعلام کرده که قصد خروج کامل از کشورهای سوریه و عراق را دارد. اما آیا این مسئله واقعیت دارد؟
از آنجایی که پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد، به امید درک بهتر رابطه پنتاگون و سیستم امنیتی و دولتی ایالات متحده، گزارش مختصری از بوروکراسی ایالات متحده و تاریخچه مختصری از استعمار مینویسیم.
«ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه یک بار در جریان سفرش به فرانسه در مورد سیستم دولتی آمریکا به روزنامه لی-فیگارو گفت: «چیزی به نام حالت جایگزین کامل یا دنیای کامل و بینقص در سیاست وجود ندارد. من با چندین رئیسجمهور آمریکا کار کردهام. آنها میآیند و میروند، اما سیاست آمریکا همیشه یکسان است. میدانید چرا؟ به دلیل بوروکراسی قوی در ایالات متحده. وقتی کسی انتخاب میشود ممکن است ایدههایی داشته باشد. بعد کسانی با کیف و کت و کراوات زیبا میآیند، درست مثل من - به جز کراوات قرمز که ندارم- مشکی یا آبی تیره میپوشند. اینها به رئیس جمهور تازه منتخب نحوه انجام کارها را توضیح میدهند. همه چیز بلافاصله تغییر میکند. من این را برای خنده یا برای اینکه بگویم روسای جمهور آمریکا خواستار تغییر نیستند نمیگویم، بلکه میگویم تغییر در آمریکا دشوار است. برای مثال اوباما مردی باهوش، لیبرال و دموکرات است. یادتان هست که او قبل از انتخابات قول تعطیل کردن گوانتانامو را داد؟ نمیگویم نمیخواست، مطمئنم از ته دل میخواست اما موفق نشد چون وضعیت آمریکا خیلی پیچیده است و این نشان دهنده دشواری تصمیمگیری در ایالات متحده است.»
همچنین «جیمز جفری» که در ژانویه ۲۰۱۹ جایگزین «برت مکگورک» به عنوان نماینده آمریکا برای ریاست و هماهنگی روابط وزارت خارجه با ائتلاف جهانی برای شکست داعش و همچنین نماینده آمریکا برای هماهنگی وزارتهای دفاع، امور خارجه و سیستم امنیتی آمریکا برای اجرای تصمیم ترامپ مبنی بر عقبنشینی نیروهای آمریکایی از سوریه شد، سپس اعتراف کرد که او و تیمش هوشمندانه رهبران ارشد واشنگتن را در مورد تعداد و سطح نیروهای آمریکایی در سوریه گمراه کردهاند.
جفری در مصاحبهای گفت: « فعالیتها و گزارشهای ما همیشه سانسور میشد به طوری که برای رهبران خود آشکار نسازیم که چه تعداد نیرو در سوریه داریم. تعداد واقعی نیروهای ما در شمال و شرق سوریه بسیار بیشتر از چندصد تنی بود که ترامپ در ابتدا با خروج آنها موافقت کرد.»
جفری در ادامه گفت: «کدام عقبنشینی؟ هرگز از سوریه عقب نشینی نکردهایم. میدانم که پس از شکست داعش، وضعیت در شمال و شرق سوریه نسبتا باثبات شد و ترامپ تمایل به عقب نشینی داشت. اما بعد تصمیم گرفتیم در پنج بند به او توضیح دهیم که چرا باید در سوریه بمانیم. اگرچه ترامپ در نهایت موافقت کرد که ۲۰۰ تا ۴۰۰ سرباز آمریکایی را در شمال و شرق سوریه نگه دارد، اما زمانی که ترامپ و تیمش میخواستند به اصطلاح به «جنگ ابدی در سوریه» پایان دهند، ما تعداد دقیق سربازان را پنهان نگه داشتیم. این ماجرای عقبنشینی از سوریه بود.»
برای توضیح بهتر، بهتر است کمی بیشتر به حضور پایگاههای آمریکا در جهان بپردازیم و تاریخچه استعمار و استقرار نیروهای آمریکایی در خارج از این کشور را به اختصار مورد بحث قرار دهیم.
در طول تاریخ، رهبران غربی مدعی شدهاند که چراغ آزادی و برابری را بر معیار اخلاق و دموکراسی برافراشتهاند و میگویند هرکاری را در راستای منافع بزرگتر و در سایه رحمت خداوند انجام میدهند اما تاریخ چیز دیگری به ما میگوید.
رومیان، امپراتور و تمدن آنها از تسخیر و اشغال خاک سرزمینهای دیگر و استعمار ملتهای دیگر به وجود آمد. افزایش استعمار به معنای اشغال سرزمینهای بیشتر و بردگان بیشتر بود. در کنفرانس برلین در سال ۱۸۸۵، قدرتهای اروپایی آفریقا را بین خود تقسیم کردند و گرسنگی و بردگی در این قاره افزایش یافت.
سپس درگیری بر سر زمین، بردگان و ثروت افزایش یافت و جنگ جهانی اول آغاز شد و حدود ۱۶ میلیون تن در این جنگ کشته شدند. در همان زمان، قرارداد مارک سایکس و فرانسیس جورج پیکو در سال ۱۹۱۶ مرزهای خاورمیانه را ترسیم کرد و سرنوشت میلیونها انسان را رقم زد.
اما این جنگ نیز آنها را آرام نکرد تا اینکه بیست سال بعد جنگ بزرگتری را به راه انداختند و این بار ۶۰ میلیون تن کشته شدند.
با تسلیم آلمان و در جلسه بین چرچیل، استالین و هریترومن در تابستان ۱۹۴۵ برای تصمیم گیری در مورد مرزهای اروپا، استالین گفت: «ما سه قدرت بزرگ سرنوشت دیگران را تعیین خواهیم کرد.»
نتیجه درگیری بیشتر بر سر اشغال سرزمین و مردم
در آغاز جنگ سرد روش اشغال خاک و مردم تغییر کرد و زمانی که ناتو در سال ۱۹۴۹ پس از جنگ جهانی اول به عنوان نهادی علیه حق تعیین سرنوشت کشورها توسط ویلسون رئیس جمهور آمریکا در ۱۴ بند تصمیم به تشکیل آن گرفته شد، تشکیل ناتو سرآغازی شد برای حمایت از دیکتاتورها در آسیا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی و افزایش مداخله در امور سایر کشورها و ناتو حکومتهای دیکتاتوری را برای نزدیک به پنجاه سال حفظ کرد. تنها در آمریکای جنوبی، ارتش آمریکا ۵۶ اشغال را به نفع حکومتهای دیکتاتوری انجام داد و اعزام نیروها به خارج و ایجاد پایگاههای نظامی در سرتاسر جهان توسط ناتو همچنان رو به افزایش بود. در سال ۲۰۱۵، ایالات متحده حدود ۸۰۰ پایگاه در ۶۳ کشور داشت.
پروفسور دیوید واین، نویسنده کتاب «دولت بنیادی: پایگاههای ایالات متحده در خارج از کشور چگونه به ایالات متحده و جهان آسیب میرسانند»، به «ابی مارتین» روزنامهنگار بینالمللی گفت: «حتی پنتاگون دقیقاً نمیداند که ارتش این کشور چند پایگاه دارد.»
دیوید در کتابش میگوید که حضور پایگاههای نظامی آمریکا در خارج از کشور در دوران جنگ سرد آغاز شد، اما پس از جنگ سرد، حضور این پایگاهها در خارج از کشور برای امنیت ملی آمریکا مفید نیست.
«اسمدلی باتلر» ژنرال بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده و برنده دو مدال افتخار، کتابی نوشته که در آن انگیزههای امپریالیستی برای سیاست خارجی و جنگهای ایالات متحده را زیر سوال برد. کتاب او بر اساس تجربه نظامی او توضیح میدهد که چگونه کسب و کارها از جنگ استفاده میکنند. در این کتاب، باتلر نقش خود را به عنوان یک سرباز توصیف میکند که فقط یک عروسک برای منافع تجارت بزرگ بوده است.
باتلر گفت: « فشار جنگ فقط بر دوش اکثریت و کاغذی برای منافع اقلیت است. من از زمان ستوانی تا ژنرالی برای تقویت عضلات بازرگانان در والاستریت و بانکها کار کردهام. به طور خلاصه، من عروسک خیمه شب بازی سرمایهداری بودم، در مکزیک برای محافظت از امنیت شرکتهای نفتی، در نیکاراگوئه، هیتی و کوبا برای بانکها و در آمریکای مرکزی برای وال استریت میجنگیدم.»
بر اساس گزارش دفتر پاسخگویی دولت ایالات متحده، در سال ۲۰۰۸، ۲۴۳۵ ژنرال بازنشسته برای ۵۲ پیمانکار دفاعی و ۷۰ درصد از ژنرالهای بازنشسته بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ در صنایع دفاعی کار میکردند. بنابراین، لابی برای جنگ در ایالات متحده دائما در حال افزایش است و جنگ نیز بیش از هر چیز دیگری در جهان به پایگاههای نظامی نیاز دارد.
ممکن است نسلها بعد حقیقت یازده سپتامبر که ایالات متحده جنگی سراسری را علیه تهدید تروریستی جهانی به راه انداخت، فاش شود. آنها گفتند که بهترین دفاع در برابر تروریسم، حمله به افغانستان است.
«جورج دبلیو بوش» زمانی میگفت: «ما بهترین ارتش را داریم و میتوانیم هر مکانی را اشغال کنیم و سرنوشت هر دولتی را رقم بزنیم.»
پس از ۱۱ سپتامبر، بوش گفت که قصد دارد تا سال ۲۰۱۱ دولت هفت کشور عراق، سوریه، لبنان، سودان، سومالی، لیبی و سپس ایران را سرنگون کند.
جنگ افغانستان و عراق نامهای تهدیدآمیز به دنیا بود که اگر اطاعت نکنند، نابود خواهند شد.
با توجه به همه این حقایق، هیچ مخالفت واقعی با ایالات متحده و متحدانش برای خروج نیروهایشان وجود ندارد و مسئله عقبنشینی ارتش آمریکا از سوریه و عراق بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و جنگ همیشه برای این کشور دارای اهدافی فراتر از آنچه ادعا میکند بوده است.
برگردان از کردی: بهمن میرانی - کردپرس
منبع: خبرگزاری شارپرس
نظر شما