در مراسم تجلیل از دستاندرکاران ستاد استانی رییسجمهور منتخب اتفاقی روی داد که نباید براحتی از آن رد شد و بررسی و تحلیل نوع رفتار یکی از باسابقههای عرصه سیاست ارومیه از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تنوع جمعیتی و شرایط قومی استان آذربایجان غربی و شهرهای مختلف آن بر کسانی که پیگیر موضوعات و مسائل این منطقه هستند پوشیده نیست و در صورت عدم اطلاع هم براحتی قابل دسترسی است.
فعالان مدنی و سیاسی کرد استان در سالهای متمادی تلاش میکنند که فضای انحصارخواهی و تمامیتطلبی را شکسته و در فضایی برابر و عادلانه به سیاستورزی در جهت بهبود و ارتقای سطح کیفی شرایط استان بپردازند.
نگاهی به شاخصهای توسعه و پیشرفت در همهی زمینهها حکایت از جایگاه بسیار نازل استان دارند که برجستهترین دلیل آن نابرابری فرصتها و شرایط ناعادلانه قدرت است که در سایه رخدادهایی سیاسی و تاریخی روی داده است که در حال حاضر این شرایط از سوی فعالان سیاسی و مدنی کرد ارومیه و استان برتابیده نمیشود. طبیعی است وقتی که دستکم نصف جمعیت استان نادیده و تحت عناوین مختلف انکار میشود انتظار تغییر و بهبود شرایط غیر منطقی است.
از سوی دیگر پوسته سفت و سخت جریان قومگرایی که در شرایط انحصار و تمامیتطلبی بیرقیب، فربه شده است به مقاومت در برابر تجدیدنظرطلبی در ساختار قدرت میپردازد و تلاش مینماید که با تحمیل شرایط ولو با تکیه بر قدرت عریان، آمارسازی نادرست، وارونه جلوه دادن فضا و جعل کردن واقعیات به حفظ وضع موجود بپردازد.
تداوم سیاست حمایتی و قدرت بلامنازع طرفداران حفظ موجود باعث شده است که این جریان در کاربرد عناوین عشایر، مهمان، مهاجر و ... در جهت انکار و حذف اکثریت ساکنان این استان از تصغیر، تحقیر و تحمیل اراده هیچ ابایی نداشته و کماکان بدون توجه به اهمیت استراتژیک و حساسیت منطقه، در سایه تحمیل نابرابری استان را در شرایط آبستن حوادث فروخفته نگهدارد.
شماتیکوارهای که در مراسم فوقالذکر رخ داد طرحی از یک واقعیت گسترده است که انعکاس بسیار زیادی در رسانهها و در بین مخاطبان بویژه کردهای استان داشت، کنشی بود که در فضای نومیدی و یأس از آزمودن همهی مسیرهای قانونی و عرفی شکل گرفته و این حرکت نشان از بیم و نگرانی فعالان سیاسی کرد است که جریان قومگرای مقابلش را مصمم میبیند تا از فرصت پیش آمده بهره برده و بار دیگر فضا را قبضه نماید.
اینک این جریان که در فضای تغییر و تحولات و فشار جامعه فعالان کرد خود را ناگزیر از پذیرش واقعیتهای موجود میبیند درصدد است ضمن بهرهبرداری از فضای ناشی از انتخابات ریاست جمهوری در قدم اول با برگزیدن استانداری از جبهه خودی عرصه را بر تجدیدنظرطلبان کرد تنگ و تنگتر نماید. سیاست این جریان مورد اشاره در عشیره خواندن شهروندان کرد عدم پذیرش شرایط و حقوق برابر است لذا پیشبینی میشود این جریان با اختصاص برخی از پستهای کماهمیت به فعالان ستادی سر و ته مسأله را به هم آورده تا موضوع اصلی را در سایه تمامیتخواهی به باد فراموشی و نسیان بسپارد.
اما واقعیتهای جامعه کرد بویژه پس از انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که پردهبرداری و رسواسازی جریان انحصارطلب و نشاندهنده واقعیات عینی استان بود نشان از آن دارد که این جامعه خواهان تغییرات و تحولات گستردهای است که در همهی این سالها در سایه غفلت، بیتوجهی و بیتفاوتی رخ داده است و در مقابل هر گونه انحصارطلبی و تمامیتخواهی بی تفاوت نبوده و با حساسیت واکنش مقتضی را نشان خواهد داد و عصیان را در مقابل تمامیتطلبی اختیار کرده است.
خطاب قرار دادن شهروندان تحت عنوان عشایر، سیاستی نخنماست که به منظور حذف و انکار دستکم نصف جمعیت استان بکار برده میشود، حربهای قدیمی است که در سایه آگاهی مردم و فعالیت روشنفکران جامعه که در جستجوی دستیابی به مطالبات غبار گرفته و حقوقی برابر در چهارچوب قانون هستند اثربخش نبوده و این جامعه در برابر آن بیتفاوت نخواهد بود.
نظر شما