کرد پرس- جستجویی در تاریخ ما را به این متن می رساند که «همت ملوکانه اولیای دولت علیه، مصروف بر این گشته است که ساکنین ممالک محروسه تربیت شوند و از آنجا که اعظم تربیت آگاه ساختن از کار جهان است، لهذا به حکم شاهنشاهی کاغذ اخباری مشتمل بر اخبار غربیه و اخبار شرقیه در دارالطباعه ثبت و به اطراف و اکناف فرستاده خواهد شد..»
نگارنده تاریخ دان نیست اما به نظر می رسد این متن را می توان گواه تاریخی از تولد اولین روزنامه در ایران به حساب آورد. «کاغذ اخبار» ترجمه تحت لفظی «newspaper» است که کمی بعد با درایت افرادی به «روزنامه» تغییر یافت و تاکنون هم روزنامه باقی مانده است.
برابر با آنچه در کتاب های تاریخی ثبت شده است 11 اردیبهشت ماه سال 1216 هجری شمسی اولین شماره کاغذ اخبار با تلاش میرزا محمد صالح شیرازی منتشر شد و اینگونه رسانه و رسانه نگاری با یک فرمان شاهنشاهی در ایران آغازید.
انتشار این کاغذ اخبار که ماهی یک بار در دو صفحه به طبع می رسید و بیشتر اخبار دولت های دیگر را پوشش می داد تنها سه سال ادامه یافت و 11 سال بعد بود که امیر کبیر وقایع اتفاقیه را جایگزین آن کرد. یعنی درست سه سال بعد از ورود اعجوبه ای که داشت دنیا را تکان می داد به ایران، انتشار آن 11 سال متوقف شد؛ این تنها نکته اش نیست در تاریخ مطبوعات ایران هیچ سندی در مورد نویسندگان آن روزنامه و روزنامه های بعدی و حتی سرنوشت خود میرزا صالح شیرازی وجود ندارد و هیچ پژوهش مشخصی هم در مورد میزان اثرگذاری این رسانه ها بر جامعه ایران؛ نحوه فعالیت آنها و.... وجود ندارد انگار که از اساس وجود نداشته اند.
سرنوشتی تلخ است؛ انسان عاقل هم به حکم عقل باید از این تلخکامی ها درست عبرت بگیرد.
نظام رسانه ای ایران در حال حاضر با اغماض و استثناء کردن چند رسانه معدود، خصوصا در استان ها دقیقا در مسیر کاغذ اخبار در حال حرکت است. این یک هشدار است تلخ است و شاید در روز خبرنگار نباید کام همکاران را با بیان آن تلخ می کردیم.
رسانه های استانی ایران را با هر کدام از تئوری های رسانه ای که تحلیل محتوا کنیم به این نتیجه می رسیم که میزان اثرگذاری آنها روز به روز نزول می کند. فضای رقابت را به عرصه پر از اطلاعات نادرست و جهت دار مجازی باخته اند و از روزنامه نگاران و خبرنگارانی که با کم ترین عایدات مالی در در حال تلاش و کوشش هستند نامی نیست و به نظر نمی رسد نامی در آینده بماند.
دیوید رندال گزارشگر نامی و نظریه پرداز برجسته رسانه ای معتقد است: «بر خلاف تصویرسازی از درون و بیرون حرفه روزنامه نگاری؛ گزارشگری تنها قدرت نگارش نیست.» اگر کمی در نظر این بزرگ مرد دست ببریم می شود نوشت «خبرنگاری و روزنامه نگاری تنها قدرت نگارش نیست» نگارش را هم می شود معادل تولید رسانه ای از جمله فیلم و عکس گرفت تا به مقصود برسیم و بگوییم آنچه امروز در جهان رسانه رسمی با آن مواجه هستیم خصوصا در استان ها انتظار مقامات رسمی و نیمه رسمی و رسانه داران از خبرنگاران شان است که از آنها می خواهند که آنچه آنها می گویند یا می پسندند را بنویسند و نشر دهند.
اگر مروری جزئی بر سرنوشت کاغذ اخبار به طور خاص و تاریخ رسانه نگاری در ایران به طور عام داشته باشیم متوجه خطری که عنوان این مطلب است می شویم.
به بخش دوم نظریه رندال اگر رجعت کنیم می نویسد: «قدرت نگارش بخش مهم این مهارت هم به حساب نمی آید. بلکه مهارت اساسی گزارشگر (در این متن بخوانید رسانه نگار در هر سطحی) یافتن سر رشته های رسیدن به واقعیت است. گزارشگر کسی است که می تواند از دنیای بیرون نکته هایی را بیابد. از آنها سر در بیاورد و رابطه میان آنها را تشخیص دهد.»
می توان ادعا کرد این چند جمله رندال را می شود مانیفیستی برای تعریف خبرنگاری هم به شمار آورد. اگر آن را مبنا قرار دهیم به یکی از علل افول نظام رسانه ای یا کاهش قدرت رسانه های رسمی می توان پی برد. رابطه خبرنگاران در ایران با «واقعیت ها» به دلایل مختلف قطع شده است و آنها تبدیل به روایتگران نظرات مسئولان و غیر مسئولان در مورد رویدادها شده اند و تلاشی برای یافتن سر منشاء ها و روابط میان علل رویدادها انجام نمی گیرد.
مسئله ای که برخی کارشناسان رسانه ای در ایران از آن به عنوان فقدان «روزنامه نگاری تحقیقی» یاد می کنند. البته به نظر می رسد مسئله کمی فراتر از آن هم باشد.
اگر کسی رمان «کوری» اثر « ژزه ساراماگو» را خوانده باشد، یا «صد سال تنهایی مارکز» را؛ می داند که توانایی نوشتن بر اساس تخیل و روایت و رنگ و آهنگ را به اوج رسانده اند اما آیا کوری یا صدسال تنهایی «گزارش»است؟ پاسخ چه از منظر رندال و چه سایر نظریه پردازان رسانه ای منفی است. گزارش و خبر در واقع بر پایه واقعیت بنا می شود و نه تخیل، بنابراین گزارشگر و روزنامه نگار نه رمان نویسی با قدرت نگارش بالا بلکه کسی است با تشخیص رابطه میان علت ها روایتی از رویداد را بر مبنای واقعیت با به کار بردن برخی فرآورده های فناورانه به همراه دانش حرفه ای ارایه می دهد البته فن نوشتن را هم را باید بداند.
کوتاه سخن اینکه در حال حاضر روزنامه نگاری ایران در وضعیت نابهنجار و نامطلوبی است و خبرنگاران و روزنامه نگاران ایران در دایره ای محدود از تعاریف و سبک ها قلم می زنند. تربیت روزنامه نگاران تخصصی در حوزه های مختلف خصوصا در استان ها، پالایش اساسی در مورد نحوه ارایه محوز رسانه به افراد و میزان صلاحیت آنها، تلاش برای ارتقای بنیه مالی رسانه ها و جلوگیری از انتشار و فعالیت رسانه هایی فاقد توجیه مالی، رسیدگی به نحوه به کارگیری خبرنگاران در رسانه های مختلف و نظارت بر نحوه و میزان پرداخت حق الزحمه به آنها، ساماندهی وضعیت آشفته نظام توزیع آگهی ها و حمایت های مالی یارانه ای میان رسانه ها و بررسی میزان تاثیرگذاری آنها در قبال کمک های مالی، باز کردن فضای رسانه ای و رفع بسیاری از محدودیت ها و مواردی دیگر اگر در دستور کار قرار نگیرد، نظام رسانه ای ایران سرنوشتی بهتر از کاغذ اخبار میرزا صالح پیدا نمی کند.
*کارشناس رسانه و ارتباطات جمعی
نظر شما