به گزارش خبرگزاری کردپرس، گاهی احساس می شود عرصه رسانه نگاری امروز ما، وجه مخوف، متزلزل و شگفت آوری پیدا کرده؛ گیجکننده، شلوغ ، پرهیاهو، مهمل مینویسد و مبهم به نتیجه می رسد.سردرگم و سراسیمه، تهمت تولید میکند، شایعه سازی و شایعهپراکنی می کند. از کاهی، کوهی می سازد و درعین حال همه این سیاهکاریها را، با واژگان سخیف و نگارش های ضعیف، ردیف می کند.
با این وصف هنوز در عرصه رسانه، نویسندگانی هستند که به جامعه امید تزریق می کنند و با نگاهی عالی و اندیشهای متعالی، به زدودن رنجهای جامعه برخاستهاند و برای پاسداشت اخلاق و مکارم انسانی، سختیها را به جان خریدهاند.اما دریغ که مدتهاست برخی از این سرآمدان رسانهای، گویی اینکه با دستاویزی شبیه رنجیدگی و دل آزردگی، قلمها را غلاف کردهاند.
رضا رستمی روزنامهنگار پیشکسوت ایلامی یکی از این شریفزادگان است. سردبیر اخلاقمدار و خوش قلم هفته نامه "مانشت" که از دهه هفتاد روزنامهنگاری را در ایلام آغاز کرده.او بدون حاشیه، برای پیگیری مطالبات مردم در حوزههای اجتماعی و فرهنگی، سخت کوشیده و رفته رفته به بالندگی وتعالی رسانهای رسیده است. تیترها و یادداشتهای انتقادی وی منصفانه و از سَر صِدق بوده و نگاه حرفهای و تهذیب اخلاقی در کارکردهای رسانهایش مورد تحسین همگان قرار گرفته و از این روست که تولید محتواهای او هم به دل و هم به بار نشسته است.
حالا مدتهاست که فعالیت رسانهای خود را متوقف و قلمش را غلاف کرده است. کنارهگیری موقت او از حوزه رسانه به هردلیلی که باشد؛ تصمیم شخصی اوست و قابل احترام. اما این یک واقعیت است که؛ نویسندگان و مدیران مطبوعاتی که مقبولیت عام و کارنامه درخشانی دارند، دیگر متعلق به خود نیستند و باید به عنوان چشم عقاب روزنامه نگاری و اطلاع رسانی، پیوسته در متن جامعه باشند و در بزنگاه تصمیمگیریهای اجتماعی وفرهنگی، مردم را مدد نمایند.
رجای واثق داریم که این خبرنگار و مدیر مطبوعاتی خوشنام و مردمی، بار دیگر، از نقد کمال یافته و منصفانه و نیز تولید گزارشها و یادداشتهای حرفهای خود، مردم و رسانهها را بهرهمند کند. چرا که؛
عرصهخالیست چنان شامگه بعد از کوچ
چهگذشتهست به مردان و به میدان غزل؟!
نویسنده: خداداد ابراهیمی
نظر شما