به گزارش کردپرس، صحنه سوریه بار دیگر در حال بازچینش است. پس از نشست تاریخی دمشق و آنکارا در ۱۲ اکتبر، که طی آن وزرای خارجه، دفاع و رؤسای دستگاههای اطلاعاتی دو کشور بر «امنیت مشترک» تأکید کردند، اکنون شمال و شرق سوریه به نقطه تمرکز تازه سیاست و قدرت بدل شده است. هم زمان با این گفتوگوها، کمیتهای نظامی و امنیتی از سوی نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF) و مدیریت خودگردان شمال و شرق به دمشق رفت تا درباره ادغام نیروهای کُرد در وزارتخانههای دفاع و کشور سوریه مذاکره کند؛ اقدامی که اگر عملی شود، بزرگترین تحول نظامی پس از سقوط حکومت اسد خواهد بود.
در همین حال، منابع کُردی از توافق شفاهی میان SDF و دولت الشرع برای واگذاری نفت تولیدی دیرالزور به دمشق خبر دادهاند؛ نشانهای از تمایل کُردها برای مصالحه اقتصادی در برابر تضمین سیاسی. اما این چرخش با نگرانیهایی نیز همراه است: عشایر عرب دیرالزور که ماههاست از حاشیه نشینی در روند تصمیمگیری شکایت دارند، اکنون خود را در موقعیتی میبینند که می توانند بر SDF فشار مضاعف وارد کنند؛ فشاری که ممکن است به ابزار دولت مرکزی یا حتی آنکارا تبدیل شود.
در این میان، نگاهها به اربیل دوخته شده است. «نچیروان بارزانی» رئیس اقلیم کردستان که چند روز پیش از دیدار خود با «رجب طیب اردوغان» با «مظلوم عبدی» تلفنی گفتوگو کرده بود، در سخنرانیاش در اربیل از «غیرممکن بودن بازسازی سوریه بر پایه تمرکزگرایی» سخن گفت، اما هم زمان تأکید کرد که کُردهای سوریه نمیتوانند مدل اقلیم کردستان را تکرار کنند. این سخنان، از دید بسیاری پیامی آشکار به SDF بود: واقعیت منطقه تغییر کرده، و راه آینده نه در تقابل با دمشق و آنکارا، بلکه در مذاکره و همزیستی با آنهاست.
اکنون پرسش محوری این است: آیا روند تازه امنیت مشترک میان دمشق و آنکارا میتواند به بازتعریف جایگاه کُردها در ساختار سیاسی سوریه بینجامد، یا برعکس آنان را به حاشیهای تازه از تاریخ فروخواهد برد؟
بخش اول: از تماس امنیتی تا همپیمانی استراتژیک دمشق و آنکارا
نشست ۱۲ اکتبر در آنکارا، که برای نخستین بار پس از فروپاشی حکومت اسد با حضور هم زمان وزرای خارجه، دفاع و رؤسای دستگاههای اطلاعاتی دو کشور برگزار شد، نقطه عطفی در بازتعریف روابط امنیتی سوریه و ترکیه است. در این نشست، هیئت سوری به ریاست «اسعد الشیبانی» وزیر خارجه و با همراهی «مرهف ابوقصره» وزیر دفاع و «حسین سلامه» رئیس سازمان اطلاعات، با همتایان ترک خود شامل «هاکان فیدان»، «یاشار گولر» و «ابراهیم کالین» دیدار کردند.
«هاکان فیدان» پس از نشست، در اظهاراتی کم سابقه گفت: امنیت سوریه را جدا از امنیت ترکیه نمیبینیم. ما برای تأمین کامل امنیت سوریه با حفظ تمامیت ارضی آن، گامهای مشترک و هماهنگ برخواهیم داشت. این جمله، در واقع خالصهای از تغییر بنیادین در دکترین امنیتی ترکیه است؛ کشوری که تا همین چند سال پیش دمشق را تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی خود میدانست، اکنون آن را بخشی از معماری امنیتی جدید منطقه تعریف میکند.
«یاشار گولر» وزیر دفاع ترکیه نیز در همان روز با اشاره به فراخوان «عبدالله اوجالان» برای خلع سلاح کامل PKK تأکید کرد که «تمامی شاخههای مسلح این گروه، از جمله نیروهای مستقر در سوریه، باید بدون هیچ قید و شرطی سلاح خود را زمین بگذارند.» این موضع گیری، نه از جنس هشدار صرف، بلکه پیامی روشن به دمشق و کُردها بود: ترکیه امنیت شمال سوریه را بخشی از امنیت داخلی خود میداند و انتظار دارد این معادله در توافقات آتی لحاظ شود.
در مقابل، «مرهف ابوقصره» وزیر دفاع سوریه، ضمن قدردانی از «استقبال گرم و حمایت صادقانه» مقامات ترکیه، این دیدار را «نقطه عطفی در تقویت همکاری میان دو ارتش برای خدمت به ثبات منطقه» توصیف کرد . به نوشته Arab news، دو طرف در این نشست درباره همکاری در مبارزه با تروریسم، کنترل مرزها و آموزش نظامی مشترک به توافق رسیدند .
با فروپاشی کامل نظام پیشین و روی کار آمدن دولت احمد الشرع، ترکیه عملا به مهمترین پشتیبان امنیتی و سیاسی دمشق بدل شده است. حمایتهای اطلاعاتی و لجستیکی آنکارا در ماههای گذشته، نقشی کلیدی در بازسازی نهادهای نظامی سوریه داشته است. از این منظر، همکاری کنونی را نمیتوان «تاکتیکی» دانست؛ بلکه بخشی از ائتلافی نوظهور است که در آن، ترکیه میکوشد از طریق دمشق، ثبات مرزهای جنوبی خود را تضمین کند و دمشق نیز با تکیه بر حمایت ترکیه، خود را به عنوان دولتی مشروع و باثباتتر در برابر غرب و مخالفان داخلی معرفی نماید. به این ترتیب، همپیمانی امنیتی تازهای در حال شکل گیری است که اگرچه زیر عنوان «مبارزه با تروریسم» آغاز شده، اما در واقع هدف آن باز تعریف نظم قدرت در شمال سوریه است؛ نظمی که میتواند موازنه شکننده میان دمشق، آنکارا و نیروهای کُرد را دگرگون کند. پرسش اصلی این است که آیا این بازآرایی امنیتی، زمینه ادغام کُردها در نظم جدید را فراهم خواهد کرد یا آنان را به حاشیهای تازه از معادلات منطقهای خواهد راند؟
بخش دوم: چرخش SDF از مقاومت به مصالحه
تنها یک روز پس از نشست امنیتی آنکارا، کمیتهای نظامی و امنیتی از شمال و شرق سوریه وارد دمشق شد؛ سفری که نشان میدهد روند هماهنگیها میان دولت موقت سوریه و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) از مرحله گفتوگو به مرحله اقدام عملی رسیده است.
به نوشته آژانس هاوار و کردپرس، این کمیته متشکل از فرماندهان ارشد SDF و مسئولان نیروهای آسایش بود و مأموریت داشت با مقامات وزارت دفاع و کشور درباره ساز و کار ادغام نظامی و امنیتی گفتوگو کند .
به موازات این سفر، «مظلوم عبدی» فرمانده کل نیروهای دموکراتیک سوریه در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه اعلام کرد که «تفاهم اولیهای با دمشق درباره ادغام نیروهای کُرد در وزارتخانههای دفاع و کشور» به دست آمده است. او افزود: نکته تازه در گفتوگوهای اخیر، وجود ارادهای مشترک برای تسریع در اجرای مفاد توافق مارس است. ما بر سر ساز و کار ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه و نیروهای امنیت داخلی کُرد در ساختار دولت مرکزی به تفاهم اولیه رسیدهایم.
عبدی تصریح کرد که هیئتهای نظامی از سوی SDF هماکنون در دمشق حضور دارند تا جزئیات فنی را بررسی کنند؛ از جمله نحوه سازماندهی یگانها، سلسله مراتب نظامی، و جایگاه نیروهای ضد تروریسم (YAT) در ساختار جدید ارتش. در همین حال، منابع سوری و عربی از تفاهم شفاهی بر سر میادین نفتی دیرالزور خبر دادند. طبق گزارش العربیه، کُردها پذیرفتهاند بخش عمده تولید نفت این منطقه به دولت مرکزی تحویل شود، در حالی که سهم محدودی برای مصرف محلی در اختیار مدیریت خودگردان باقی میماند . این گام، هرچند در ظاهر اقتصادی ، معنایی سیاسی دارد: پذیرش مالکیت دولت بر منابع ملی و آغاز فرایند ادغام اقتصادی شمال و شرق در ساختار رسمی کشور.
تحلیلگران، از جمله جیمز جفری در یادداشت تازه خود در مؤسسه واشنگتن، این روند را بخشی از «پروسه اعتماد سازی متقابل» میان دمشق و کُردها میدانند؛ فرایندی که اگر با شفافیت و تضمینهای بینالمللی همراه شود، می تواند نقطه آغاز بازگشت شمال و شرق به مدار دولت مرکزی باشد.
در بُعد سیاسی، عبدی در مصاحبههای اخیر خود با روناهی و AFP تأکید کرده که «اختلاف بر سر تعریف تمرکز زدایی ادامه دارد، اما مواضع دمشق نسبت به گذشته مثبتتر شده است.» او افزود که هیئت مشترکی از مدیریت خودگردان و دولت سوریه قرار است درباره اصلاح قانون اساسی گفتوگو کند تا حقوق زبانی، فرهنگی و سیاسی کُردها در متن جدید گنجانده شود.
در کنار این تحولات، «صالح مسلم» عضو شورای ریاست مشترک PYD، در گفتوگویی با خبرگزاری فرات یادآور شد که «ادغام نظامی نیروهای کُرد به معنای پایان استقلال سیاسی مدیریت خودگردان نیست» و تأکید کرد که «نیروهای دموکراتیک سوریه، هسته ارتش جدید کشور خواهند بود». او در عین حال گفت: «ترکیه در این روند نقشی ندارد و صرفاً از بیرون نظارهگر است. اما شواهد نشان میدهد معادله به این سادگی نیست. تنها سه روز پیش از این اظهارات، «نچیروان بارزانی» رئیس اقلیم کردستان در دیدار با «رجب طیب اردوغان» و «ابراهیم کالین» در آنکارا، درباره تحولات سوریه گفتوگو کرده بود.
به نوشته نشریه Context National The ، بارزانی پیش از سفرش با مظلوم عبدی تماس تلفنی داشته و او را به «گفتوگوی مستقیم با دمشق و تعامل واقع گرایانه با ترکیه» تشویق کرده است. سخنان اخیر او در اربیل که بر «ضرورت غیرمتمرکز بودن نظام سیاسی سوریه» تأکید داشت در واقع تلاشی برای ترسیم مرزهای ممکن واقعیت است: این که کُردها دیگر نمیتوانند در حاشیه بمانند، بلکه باید با دمشق و آنکارا وارد تعامل حسابشده شوند.
در سطح میدانی نیز، تحرکات عشایر عرب در دیرالزور، که از ماه گذشته بار دیگر علیه حضور نیروهای کُرد اعتراض کردهاند، فشار مضاعفی بر SDF وارد کرده است. هم زمان با این ناآرامیها، منابع امنیتی از افزایش فعالیت هستههای داعش در مناطق بیابانی فرات خبر دادهاند؛ عواملی که به گفته کارشناسان، کُردها را به سمت مصالحهای شتابزده با دمشق سوق داده است.
در مجموع، تحولات هفته گذشته نشان میدهد که نیروهای کُرد، پس از سالها اتکا به حمایت نظامی آمریکا و جدایی سیاسی از دمشق، اکنون به مرحلهای از واقع گرایی اجباری رسیدهاند؛ مرحلهای که در آن، بقای سیاسیشان در گرو ورود کنترل شده به ساختار دولت مرکزی است.
بخش سوم: میانجیها و بازیگران خاموش در شمال سوریه
در حالی که روند گفتوگو میان کُردها و دمشق وارد مرحلهای تازه شده، نقش میانجیهای منطقهای و فرا منطقهای بار دیگر پررنگتر شده است. هرچند گفتوگوهای اخیر در ظاهر میان دولت سوریه و نیروهای دموکراتیک سوریه انجام میشود، اما خطوط ارتباطی پنهان از اربیل، آنکارا و واشنگتن، همچنان مسیر واقعی این معادله را تعیین میکنند.
نقش نچیروان بارزانی در این میان بیش از هر زمان آشکار شده است. بر اساس گزارش The National Context، تماس تلفنی او با مظلوم عبدی پیش از دیدار با رجب طیب اردوغان و ابراهیم کالین در آنکارا، در واقع بخشی از تلاش برای ایجاد «کانال بارزانی» میان کُردها و ترکیه بود؛ کانالی که هدفش جلوگیری از درگیری مستقیم و فراهم سازی زمینه برای همگرایی امنیتی از مسیر دمشق است. بارزانی در سخنرانی اخیرش در اربیل نیز تصریح کرد که «آینده سوریه بدون تمرکز زدایی ممکن نیست»، اما هم زمان به کُردها هشدار داد که تجربه اقلیم کردستان در سوریه قابل تکرار نیست. در واقع، او در نقش یک واسطه واقع گرا ظاهر شده است: کسی که میکوشد هم پیام آنکارا را به مظلوم عبدی برساند و هم از طریق دمشق، کُردها را وارد نظم جدید کند.
در سطح بینالمللی، واشنگتن نیز در پی آن است تا مسیر بازسازی ساختار امنیتی سوریه را مدیریت کند، نه صرفاً در آن نقش ناظر داشته باشد. در گفتوگوی اخیر مظلوم عبدی با شبکه روناهی، او تأیید کرد که پیشنهاد تشکیل نیروی مشترک ضد داعش میان ارتش سوریه و SDF، ابتکار مستقیم آمریکا بوده است؛ پیشنهادی که هدف آن ایجاد چارچوبی واحد برای مبارزه با تروریسم در سراسر خاک سوریه است. بر همین اساس، سیاست ایالات متحده در مرحله کنونی نه حفظ ساختارهای جداگانه، بلکه طراحی و هدایت روند شکلگیری یک دولت واحد سوریه است؛ دولتی که از درون سازش میان دمشق و کُردها بیرون میآید . واشنگتن میداند که بدون حمایت لجستیکی، اطلاعاتی و مالیاش، هیچ یک از بازیگران سوری توان پایداری در برابر نیروهای رقیب منطقهای را ندارند و همین وابستگی، ابزار واقعی نفوذ آمریکا در صحنه جدید سوریه است؛ نفوذی که حتی در صورت کاهش حضور نظامی، همچنان تعیین کننده باقی میماند.
اما در سوی دیگر، آنکارا با سرعتی حسابشده، پروژهای را پیش میبرد که میتوان آن را «مهار سه جانبه» نامید : مهار کُردها از طریق دمشق، مهار داعش از طریق همکاری نظامی، و مهار نفوذ آمریکا از مسیر ساز و کارهای امنیتی دوجانبه . «هاکان فیدان» با تأکید بر اینکه «امنیت سوریه جدا از امنیت ترکیه نیست»، در واقع معادلهای سه سطحی را بازسازی میکند که در آن، ترکیه از طریق دولت جدید دمشق؛ که خود نقش فعالی در شکلگیری و حمایت از آن داشته است در پی کنترل تهدیدی مشترک در شمال سوریه است.
این همگرایی امنیتی، البته با موانعی جدی روبهروست. نخست، مسئله بیاعتمادی مزمن میان کُردها و دولت الشرع که کارشناسانی مانند والدیمیر وان ویلگنبرگ آن را «ریشهایتر از اختلافات سیاسی» میدانند. او در گفتوگو با برنامه GeoSpace از مجموعه Region New تأکید کرده بود که دمشق مشروعیت اجتماعی SDF در میان کُردها را نمیپذیرد و همچنان نسبت به هرگونه خودگردانی بدبین است. دوم، فشارهای فزاینده عشایر عرب دیرالزور که از نادیدهگرفتن مطالبات خود در تقسیم قدرت و منابع خشمگیناند و خواهان حضور بیشتر دمشق در مدیریت مناطق نفت خیز هستند. این نارضایتی میتواند به نقطه تلاقی منافع دمشق و قبایل عرب علیه ساختار مدیریت خودگردان بدل شود.
در چنین صحنهای، ادغام تدریجی نیروهای کُرد در ساختار دولت، نه صرفاً یک تصمیم نظامی، بلکه راهی برای پیشگیری از انفجار اجتماعی در شمال و شرق سوریه است. دمشق میداند که برای تثبیت حضور خود در شمال و جلوگیری از بازگشت خلأ امنیتی، تنها از مسیر همکاری میدانی با ترکیه و هماهنگی مرحلهای با کُردها میتواند پیش برود.
در سوی دیگر، کُردها نیز به خوبی دریافتهاند که هرچند همچنان از حمایت واشنگتن برخوردارند، اما سیاست آمریکا بر حمایت از یک دولت واحد در سوریه است و نه حفظ ساختارهای موازی. از همین رو، تقویت پیوند با دمشق و حضور در چارچوب رسمی دولت، برای آنها به یک ضرورت راهبردی بدل شده است. به بیان دیگر، صحنه سوریه وارد مرحلهای شده است که در آن همه بازیگران از موضع قدرت مطلق فاصله گرفتهاند و اکنون به دنبال سازوکارهای «بقای نسبی» هستند. دمشق برای تثبیت مشروعیت خود، آنکارا برای کنترل مرزهای جنوبی و مهار PKK، و کُردها برای حفظ حداقلی از خودگردانی، ناچار به پذیرش واقعیت همزیستیاند؛ همزیستیای که هرچند شکننده است، اما فعلًا تنها گزینه ممکن به نظر میرسد.
بخش چهارم: مسیر باریکِ همپیمانی و آینده نامطمئن کُردها
نشست همزمان دمشق و آنکارا، پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر در بحران سوریه است؛ فصلی که در آن نه توپخانهها، بلکه میزهای مذاکره و موازنه نیازها تعیین کننده اند. برای نخستین بار پس از سقوط اسد، سه قدرت اصلی شمال سوریه: دمشق، ترکیه و نیروهای کُرد؛ در یک چارچوب ضمنی به تفاهمی رسیدهاند که نامش «ادغام» است، اما معنای آن باز تعریف بقا است. از نگاه دمشق، همکاری امنیتی با آنکارا فرصتی است تا دولت جدید الشرع به عنوان قدرت مرکزی مشروع معرفی شود و از سایه وابستگی به ترکیه بیرون بیاید . هرچند بدون حمایت لجستیکی و اطلاعاتی آنکارا، دولت فعلی توان اداره مناطق شمالی را ندارد، اما سیاست دمشق در این مرحله، تبدیل وابستگی به شراکت حسابشده است؛ شراکتی که بتواند کُردها را در موضعی میانه میان دولت و ترکیه نگه دارد و از درگیری مستقیم جلوگیری کند .
برای ترکیه، این همپیمانی یک ائتلاف استراتژیک اما مشروط است: آنکارا میخواهد با استفاده از ساختار رسمی دمشق، حضور نظامی کُردها را در مرزهای جنوبی بیاثر کند، بی آنکه درگیر هزینههای اشغال جدید شود. در واقع، ترکیه اکنون از طریق دمشق همان کاری را پیش میبرد که سالها با عملیات نظامی در تل رفعت، منبج و عفر ین دنبال میکرد؛ این بار با هزینهای کمتر و مشروعیتی بیشتر.
اما در این میان، کُردها میان سه فشار موازی گرفتارند : فشار دیپلماتیک دمشق برای ادغام کامل در ساختار ارتش، فشار میدانی عشایر عرب دیرالزور که خواهان بازگشت مدیریت به دولت مرکزیاند و فشار سیاسی آنکارا که همچنان خواهان خلع سلاح و حذف قدرت نظامی مستقل کُردهاست.
با این حال، مظلوم عبدی و رهبران SDF با پذیرش «ادغام مرحلهای» و واگذاری نسبی منابع نفتی، کوشیدهاند از درون این فشارها فرصتی برای مشروعیت داخلی و بقا در قالب ملی بسازند. آنها میدانند که مقاومت در برابر این روند، به معنای انزوای کامل در برابر ائتلاف دمشق–آنکارا و کاهش حمایت واشنگتن خواهد بود.
در سوی دیگر، ایالات متحده سیاستی دوگانه اما هدفمند در پیش گرفته است: واشنگتن میداند که تداوم حضور نظامی مستقیم در سوریه غیرممکن است، اما خروج بدون جایگزین نیز میدان را به رقبا میسپارد. بنابراین، آمریکا اکنون در نقش معمارِ پشت صحنه یک سوریه واحد اما کنترل شده عمل میکند؛ سوریهای که در آن، دمشق مسئول ظاهر امنیت است، ترکیه شریک ثبات مرزی، و کُردها نیروی بومی ضد داعش.
در نهایت، پرسش اصلی باقی میماند:
آیا محور دمشق–آنکارا میتواند دوام بیاورد؟
پاسخ کوتاه این است که بله، تا زمانی که دشمن مشترک وجود دارد. اما اگر تهدید داعش فروکش کند و منافع اقتصادی دیرالزور یا سهم سیاسی کُردها به چالش کشیده شود، همین محور میتواند به سرعت از ائتلاف به رقابت تبدیل شود .
کُردها در این میان نه بازندهاند و نه پیروز؛ آنان در حال تبدیل شدن به نیرویی درون سیستمی هستند؛ بخشی از ساختار دولت جدید، اما با خاطرهای از استقلال گذشته. تغییر واقعی زمانی آغاز میشود که قانون اساسی جدید، جایگاه آنان را از «نیروی امنیتی محلی» به «شهروندان برابر در نظام غیر متمرکز» ارتقا دهد. تا آن روز، مسیر شمال سوریه همچنان باریک و لغزنده است؛ میان وعده ثبات و سایه فروپاشی.
نویسنده: احمد اردم

نظر شما