زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

سرویس فرهنگ و هنر- «محسن صالحی» از نویسندگان و پژوهشگران برجسته کشوری با تأکید بر اینکه فرهنگ کتابخوانی از دوران کودکی باید آموزش داده شود، برنامه ریزی بلندمدت برای ترویج کتاب و کتابخوانی را مهم و اثربخش تر از برنامه های مناسبی زودگذر دانست.

به گزارش خبرنگار کردپرس، همه ساله هفته آخر آبان ماه به عنوان هفته کتاب و کتابخوانی نامگذاری شده؛ هفته ای که در آن تلاش می شود سرانه مطالعه افزایش و فرهنگ کتابخوانی ترویج شود. در این بین اما نمی توان تأثیر دنیای الکترونیک و رشد شبکه های اجتماعی با تغییر روش های مطالعه را بر کتاب خوانی در کنار سانسور و قیمت گران کتاب و … را نادیده گرفت. معضلی که باعث شده گاهی نویسندگان برجسته کنار کشیده و دست از نوشتن بردارند و یا کم کار شوند و همین طور انتشاراتی ها هم تعداد تیراژ کتاب ها را کاهش داده و حتی به تعطیلی برسند.

در همین زمینه «محسن صالحی» از پژوهشگران و نویسندگان بنام در مصاحبه با خبرنگار کردپرس به واکاوی این موضوع و در کل مقوله کتاب و کتابخوانی پرداخته است.  

او که خود پژوهشگر حوزه تاریخ قروه است و چندین کتاب با همین محور به چاپ رسانده اعتقاد دارد عشق به کتاب و کتابخوانی باید از دوران کودکی و با آموزش در مدرسه و خانه شکل بگیرد تا زیستن با کتاب در جامعه برجسته و کتاب در سبد روزانه مردم بنشیند.  

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* نظر شما به عنوان یک نویسنده و پژوهشگر درباره تعیین هفته کتاب چیست و آیا آن را تأثیرگذار می دانید؟

تعیین هفته کتاب و برگزاری برنامه‌ها و مراسمات مختلف به این مناسبت در سطح کشور اقدامی لازم برای گسترش فرهنگ کتابخوانی در میان اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان است اما هرگز کافی نیست. روشن است که پرداختن رسانه‌ها به این موضوع در این هفته، موجب جلب توجه افکار عمومی به جایگاه مطالعه و ارزش کتاب در میان مردم می‌شود و مسئولان هم همچون مناسبت‌های دیگر با شرکت در مراسم تبلیغاتی و تشریفاتی سعی می‌کنند خود را موافق و مشوق این امر نشان دهند اما به زودی همه چیز فراموش می‌شود و از برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری درازمدت در این زمینه خبری نیست.  

آموزش‌های فرهنگی و اجتماعی معمولاً زمان‌بر است و در همین راستا گسترش فرهنگ کتابخوانی نیازمند تدوین سیاست‌های کلان همراه با سرمایه‌گذاری در زمینه‌های مختلف از جمله حمایت از ناشران و مؤلفان و تجهیز و توسعه کتابخانه‌ها و ایجاد تسهیلات و امکانات برای جامعه کتابخوان کشور است.  

در شرایط موجود، اقدامات نهادهای رسمی برای گسترش فرهنگ کتابخوانی، درست مانند دنبال کردن سیاست جوانی جمعیت و تشویق خانواده‌ها به فرزندآوری بیشتر، فایده چندانی ندارد و نمی‌تواند نتایج مطلوبی در پی داشته باشد، چون برای ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی در جامعه باید بستر لازم را ایجاد کرد و متناسب با امکانات و منابع موجود برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگزاری‌ها را انجام داد وگرنه این طرح‌ها و تصمیمات، آب در هاون کوبیدن است و حاصلی در بر نخواهد داشت.

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* ارزیابی شما درباره وضعیت مطالعه در کشور به خصوص در میان نسل امروز با وجود گسترش شبکه های اجتماعی چیست؟  

اگر منظورتان از مطالعه، خواندن کتاب آن هم کتاب های غیردرسی باشد، فکر می‌کنم با وضعیت چندان جالبی مواجه نباشیم. چون برخی بر حسب عادت یا علاقه هنوز روزنامه‌ها یا مجلات را می‌خوانند. دانش‌آموزان و دانشجویان هم بر حسب اجبار یا علاقه کتاب های درسی و تخصصی را مطالعه می‌کنند. البته آمار و اطلاعات دقیقی در این زمینه وجود ندارد یا اگر هست بنده خبر ندارم.  

تصور می‌کنم گسترش شبکه‌های مجازی اجتماعی نیز تأثیرات منفی بر روی وضعیت کلی مطالعه داشته چون این شبکه‌ها در تقویت و گسترش توهم دانستن و القای آگاهی کاذب و بی‌نیازی افراد از خواندن کتاب و کسب آگاهی و دانش حقیقی، نقش زیادی ایفا کرده‌اند. این روزها، خیلی از افراد، خود را پشت هوش مصنوعی پنهان کرده‌اند تا خالی بودن انبانی که به عنوان مغز روی سرشان سنگینی می‌کند، معلوم  نشود. این عقیده شخصی بنده است و باید دید کارشناسان شبکه‌های اجتماعی در این مورد چه می‌گویند.

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* اصلاً شما اینکه می گویند در ایران سرانه مطالعه پایین است را قبول دارید؟ اگر بله چرا و اگر خیر چرا؟

البته بود و نبود یک واقعیت اجتماعی را نمی‌توان یکسره به دست آمار داد. با این حال با توجه به بررسی‌های جامعه‌شناختی و آمار و اطلاعات موجود که تصویری از واقعیت را در اختیار ما قرا می‌دهد فکر می‌کنم سرانه مطالعه در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی بسیار پایین است. آمار متوسط روزانه ۲ و ۵ و ۱۰ دقیقه مطالعه زیبنده ملت فرهنگ سازی مانند ایران نیست. اگر خط و نوشتار را از مبانی اصلی فرهنگ در جوامع بشری تعریف کنیم ایرانیان از بانیان اصلی تمدن نوشتاری و مکتوب در کنار فرهنگ شفاهی به شمار می‌روند.

پایین بودن سرانه مطالعه علل مختلفی می‌تواند داشته باشد، در جامعه امروز ایران به علت بحران‌های فزاینده اقتصادی و سختی شرایط زندگی و اولویت داشتن تأمین نیازهای مادی، خرید کتاب و مطالعه جایی در سبد هزینه‌های مردم ندارد. چون بیشتر انسان ها تا زمانی که به نیازهای اولیه و ابتدایی زندگی خود رسیدگی نکنند به سراغ نیازهای فرهنگی و استعلایی وجودشان از جمله کتاب خواندن که به قول معروف خوراک روح و اندیشه است، نخواهند رفت.

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* بسیاری معتقدند گرانی کتاب باعث کاهش سرانه مطالعه شده، شما این را قبول دارید؟ آیا گرانی کتاب می تواند منجر به کتاب نخواندن شود؟

افزایش هزینه‌های چاپ کتاب و بالارفتن قیمت محصولات فرهنگی به ویژه کتاب در سال های اخیر، مشکلات عدیده‌ای را برای صنعت نشر کتاب، ناشران و نویسندگان و مؤلفان و مترجمان و جامعه کتابخوان کشور ایجاد کرده، بی‌تردید این مسائل روی سرانه نرخ مطالعه افراد تاثیرگذار است. خیلی‌ها دوست دارند کتاب های مورد علاقه خود را خریداری کنند و نسخه کاغذی آن را داشته باشند تا اینکه آن را از کتابخانه به امانت بگیرند. برای عاشقان کتاب و آنان که از کودکی با مطالعه انس و الفت دارند، بوی کتاب تازه همچون عطر نان تازه، مستی‌آور و مسحورکننده و لذت‌بخش است و دوست دارند همواره آن را لمس‌ کرده و گاهی آن را در آغوش بگیرند، به همین خاطر از زبان عاشقان کتاب گفته‌اند: معشوقه ما همین کتاب است/ عاشق ندهد کتاب از دست. در مجموع می‌توان گفت گرانی کتاب می‌تواند در کاهش سرانه مطالعه افراد مؤثر باشد.

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* چقدر سانسور و ممیزی بودن را در جدا شدن مردم از کتاب و همین طور در انتشار کتاب مؤثر می دانید؟  

هر دولتی برای خود ممکن است سیاست سانسور و ممیزی خاصی را تعریف کند. البته در اکثر جوامع پیشرفته چیزی به نام سانسور و اعمال‌نظر پیش از انتشار آثار مکتوب وجود ندارد و این افکار عمومی و عقل و خرد جمعی است که پس از انتشار یک کتاب میزان اقبال مردم را نسبت به محتوا و پیام آن نشان می‌دهد. به گواهی تاریخ، اعمال سانسور و ممیزی، پیش از هر چیز نویسندگان را که معماران روح بشری هستند مأیوس و سرخورده می‌سازد و زمینه خلاقیت و نوآوری آنان را نابود می‌کند و در این میان خوانندگان کتاب را نیز از دستیابی به آرا و اندیشه‌های جدید محروم می‌سازد.  

* بسیاری بر این باورند که کتابِ بد خواندن بهتر از کتاب نخواندن است. شما چنین دیدگاهی را می پذیرید؟  

البته من چندان با این تعریف که کتاب بد وجود دارد همدل و همراه نیستم. باید بگوییم کتاب خواندن در همه حال از کتاب نخواندن بهتر است. چون کتاب منبع آگاهی و شناخت و پرورش دهنده احساسات و عواطف و تقویت کننده عقل و خرد آدمیان است. انسانی که نگرش عقلانی دارد هرگز به سمت بدی‌ها و زشتی‌ها نمی‌رود و از سوی دیگر باید به یاد داشته باشیم که یکی از معیارهای توسعه انسانی در جهان امروز، میزان مطالعه افراد هر جامعه صرف‌نظر از موضوع آن است. البته اگر یاد بگیریم، بیشتر، مطالعات روشمند و هدف‌گذاری شده‌ای داشته باشیم می‌توانیم از نتایج مطالعات و تحقیقات خود در جهت حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه استفاده کنیم. کاری که در دانشگاه ها و مراکز علمی رایج است. با این حال، مطالعات بر حسب علائق شخصی نیز دارای ارزش است و موجب رشد و تعالی فکری و فرهنگی می‌شود. خلاصه عرض بکنم آدمی که اهل مطالعه است نمی‌تواند آدم بدی باشد چون کتاب بد وجود ندارد.

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* چه بخواهیم چه نخواهیم شبکه های اجتماعی و وجود کتاب های الکترونیکی و صوتی روی خرید و فروش کتاب های کاغذی اثر گذاشته اند. در این زمینه نگاه شما چیست؟ آیا به روز بودن نشر کتاب با عصر ارتباطات را مفید می دانید؟  

پدیده کتاب در تاریخ فرهنگی بشر جایگاه رفیع دوگانه‌ای دارد. هم سرآغاز و مظهر دوره‌ای از تمدن بشری است که می‌توانیم آن را تمدن نوشتاری و مکتوب بدانیم و هم  اینکه از محصولات عالی تمدن انسانی است. «رابرت داونز» از کتابداران معروف امریکایی در قرن بیستم، کتابی دارد به نام "کتابهایی که دنیا را تغییر دادند" که این اثر سال ها پیش به فارسی هم ترجمه شده، وی در این کتاب شانزده اثر از دانشمندان بزرگ را که زندگی بشریت را در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فنی، علمی و پزشکی و نظامی و دیگر ابعاد، دستخوش تغییر و دگرگونی اساسی ساختند، به خوانندگان معرفی می‌کند از جمله کتاب «ثروت ملل؛ آدام اسمیت، حرکات قلب؛ ویلیام هاروی، اصل انواع؛ داروین و  نسبیت؛ اینشتاین». اکنون با پیشرفت فن‌آوریهای جدید و ظهور اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و نشر الکترونیک، پدیده کتاب هم دچار تغییر و دگرگونی شده است. بنده با نشر الکترونیک کتاب ها مشکلی ندارم و بخش قابل توجهی از مطالعاتم را با استفاده از نسخه پی‌دی اف کتاب ها انجام می‌دهم. در واقع نشر الکترونیک کتاب ها از جمله آثار انقلاب ارتباطات بوده و دسترسی به منابع کتابخانه‌ای را برای پژوهشگران بسیار آسان کرده است. اما باید حقوق مادی و معنوی نویسندگان و ناشران در اشکال جدید چاپ کتاب ها حفظ و رعایت شود. طبیعی است که انتظار داشته باشیم با بروز این تحول، نشر کاغذی کتاب ها کمتر شود با این حال فکر می‌کنم انتشارات مکتوب آثار در کنار نشر الکترونیک کتاب ها همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد. چون گفتم عاشقان کتاب و کتابخانه‌ها هیچگاه دوری از نسخه کاغذی کتاب ها را تحمل نمی‌کنند.

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* نظر شما درباره اینکه سیاست وارد بازار کتاب و کتابخوانی شده و مستقیم و غیرمستقیم تأثیر خود را گذاشته، چیست؟  

ورود سیاست به عرصه نشر کتاب و به عبارت بهتر دخالت حکومت‌ها و دولت ها در زمینه چاپ و نشر کتاب، پدیده جدیدی نیست و در واقع بخشی از سیاست کنترل فرهنگی و اجتماعی جوامع است که خود را در قالب سانسور و ممیزی، بیشتر نشان می‌دهد. در ایران از زمان حکومت پادشاهان قاجار که ملت ایران بیشتر با مظاهر و مصنوعات تمدن غربی آشنا شدند، ما شاهد دخالت دولت و حکومت به معنای جدید آن در امور مطبوعاتی از جمله انتشار کتاب هستیم. حتماً داستان غم‌انگیز انتشار کتاب "یک کلمه" را در زمان سلطنت «ناصرالدین شاهن شنیده‌اید. این کتاب را یکی از رجال اصلاح‌طلب آن دوره به نام «میرزا یوسف تبریزی» ملقب به مستشارالدوله نوشت اما طولی نکشید که به خاطر انتشار این کتاب و انتقاد او از حکومت استبدادی شاه قاجار و طرفداری از حکومت قانون به زندان افتاد و بر اثر شکنجه، جان خود را از دست داد. معروف است آن قدر با کتاب خودش بر سرش کوبیدند تا بر اثر عوارض ناشی از این مجازات از دنیا رفت.  

در دوران پهلوی هم سیاست دخالت دولت در حوزه فعالیت‌های فرهنگی از جمله نشر کتاب ادامه یافت حتی من به یاد دارم در آن زمان، خواندن برخی کتاب ها نیز جرم بود و مجازات داشت تا چه رسد به انتشار آثار و کتاب های انتقادی. در دوران پس از انقلاب نیز با وجود تدوین سیاست های نظارتی و حمایتی و هدایتی در حوزه نشر، متأسفانه همچنان شاهد اعمال فشارهایی ناصواب بر نویسندگان و ناشران هستیم و به ویژه با اعمال سلیقه‌های شخصی در ممیزی‌ها و سانسور کتاب ها و متون داستانی و آثار سیاسی و اجتماعی، صدای اعتراض و انتقاد نویسندگان همواره بلند است و قطعاً ادامه این گونه دخالت ها و سیاست ها، نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت.  

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* قطعاً نمره خوبی را نمی توان به مسئولان در راستای ترویج فرهنگ مطالعه داد. به نظر شما چرا مسئولان اهمیتی به این حوزه نمی دهند و آن طور که باید آن را برجسته نمی کنند؟  

به نظرم عشق و علاقه به مطالعه و گسترش فرهنگ کتابخوانی را باید از دوران کودکی آغاز کرد. یعنی وظیفه مسئولان آموزش و پرورش است که دانش‌آموزان را در دوران تحصیل از مقطع ابتدایی به مطالعه علاقمند سازند و  گرایش به کتاب و کتابخوانی را در آنان پرورش دهند. روشن است که منظورم مطالعه کتاب های غیر درسی است. خود من زمانی که در اواخر دهه چهل خورشیدی در دبستان حافظ درس می‌خواندم با مطالعه انس گرفتم و برای اولین بار شیرینی مطالعه را با خواندن مجموعه کتاب های داستانی معروف به کتابهای طلایی انتشارات امیرکبیر چشیدم و از آن زمان تاکنون پیوند ناگسستنی‌ام با کتاب و کتابخوانی هرگز قطع نشده است. منظورم این است که مسئولان با برگزاری مراسم تشریفاتی و تبلیغاتی به مناسبت هفته کتاب، نمی‌توانند از خود سلب مسئولیت کنند. گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی مستلزم برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری از دوران ورود کودکان به فضاهای آموزشی است. البته در کنار مسئولان، خانواده‌ها و اولیای دانش‌آموزان نیز باید در این زمینه به وظایف خود عمل کنند.

* ما انجمن های مردم نهاد در حوزه کتابخوانی یا نداریم یا خیلی کم داریم. چرا فعالان مدنی در این زمینه ورود نکرده و پیشرو نیستند؟

البته من شنیده‌ام در برخی مناطق کشور انجمن‌های مردمی کتابخوانی وجود دارد و به نظرم می‌توان با الگو گرفتن از این گونه تشکل‌ها و نهادهای مدنی، فرهنگ کتابخوانی را در کشور گسترش داد و به این ترتیب خلاءها و کمبودهای موجود را تا حدودی مرتفع ساخت. شاید هم علت کم‌کاری در این حوزه، اولویت‌بندی سازمان‌های مردم نهاد برای پرداختن به مشکلات معیشتی و دفاع از حقوق صنفی اقشار جامعه و تمرکز بر بحران‌های مربوط به منابع طبیعی و مشکلات زیست‌محیطی کشور در مناطق مختلف باشد. در این شرایط نباید انتظار داشته باشیم انسان‌های جامعه امروز ما مانند نیاکان خود بتوانند تنها با یک کاسه عرفان زندگی کنند. به عبارت دیگر تا نیازهای ابتدایی مردم تأمین نباشد و آنان همچنان غم نان و آب و کوچک شدن سفره خود را داشته باشند نمی‌توانند عاشق کتاب شوند و در جهت ارتقای آگاهی و استعلای روانی خود بکوشند. فقط در صورت بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه می‌توان به رشد و توسعه فراگیر فرهنگ کتاب و کتابخوانی امید بست و با تحقق این امر، زیستن با کتاب که در جوامع پیشرفته مرسوم است به سبکی برای زندگی در ایران هم تبدیل خواهد شد.

زیستن با کتاب نیازمند آموزش در دوران کودکی است

* و سخن پایانی…

در پایان ضمن تشکر از اهتمام و توجه نسبت به موضوع مهم گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی در کشور و منطقه، شعری را که «رودکی»، پدر شعر فارسی در ستایش از کتاب به عنوان مظهر علم و دانش و دستاورد مهم تمدن بشری سروده، به دوستداران کتاب و اهالی فرهنگ و هنر تقدیم می‌کنم:

“تا جهان بود از سر آدم فراز

کس نبود از راز دانش بی‌نیاز

مردمان بخرد اندر هر زمان

راز دانش را به هر گونه زبان 

گرد کردند و گرامی داشتند

تا به سنگ اندر همی بنگاشتند

دانش اندر دل چراغ روشن است

و زهمه بد بر تن تو جوشن است”

* مصاحبه کننده: زیبا امیدی فر

کد مطلب 2790904

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha