نیایش چرنوبیل؛ رنج نامه زندگی با رادیواکتیو

سرویس فرهنگ و هنر- «نیایش چرنوبیل» کتابی است به قلم نویسنده و روزنامه نگار روسی «سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ» که روایت گر رویدادنامه ای از آینده مردمان حادثه انفجار اتمی چرنوبیل است؛ رنج نامه ای از زندگی با رادیواکتیو…

به گزارش خبرنگار کردپرس، ابر آسمان را نشانه گرفته و نمی گذارد خورشید به روی کاکتوس های رنگی و شمعدانی ها بخندد. کنار پنجره نگاهت از آسمان بلاتکلیف میان برف و باران به «نیایش چرنوبیل» می خورد. کتابی از «سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ» که رویدادنامه ای است از آینده… آینده مردمانی که دو زندگی دارند؛ زندگی قبل از حادثه در «چرنوبیل» و زندگی بعد از حادثه در «چرنوبیل». 

«چرنوبیل» شهری در اوکراین در استان کی یف و در نزدیکی مرز بلاروس که در روز  ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، در ساعت یک و ۲۳ دقیقه و ۵۸ ثانیه یک رشته انفجار، راکتور و چهارمین بلوک تولید انرژی نیروگاه اتمی آن را از بین برد و بزرگترین اتفاق تکنولوژیکیِ قرن بیستم را رقم زد. این حادثه برای بلاروس کوچک با ۱۰ میلیون جمعیت فاجعه‌ای ملی بود. با وجود گذشت سال‌ها از این حادثه، هنوز آثار مواد رادیواکتیو و جهش‌های ژنتیکی در مردم منطقه دیده می‌شود که ناقص شدن نوزادان در دو دهه اخیر از پیامدهای آن است.

نیایش چرنوبیل؛ رنج نامه زندگی با رادیواکتیو

بسیاری از این حادثه نوشته اند و گفته اند اما «سوتلانا» نگاه دیگری دارد. او در این کتاب قصه آدم هایی را روایت می کند که این انفجار همه زندگیشان را تحت شعاع قرار داد. از آتش نشان و دانشمند هسته ای تا زنان خانه دار و معلمان تاریخ. کسانی که صدای تنهایی خود را در زمین مردگان «چرنوبیل» به گوش جهانیان می رسانند. درست همانند همسر آتش نشان جان باخته ای که برای خاموش کردن آتش رفت و با حجمی از آلودگی بازگشت… آلودگی به رادیواکتیو… 

با خوانش کتاب می فهمی که «نیایش چرنوبیل» روایت بی‌ طرفانه و عینی گزارشات قربانیان فاجعه چرنوبیل است. روایت‌ ها به صورتِ «تک گویی» بوده و هرکس، داستان و خاطره خودش را می گوید. گویندگان، با سن و سال مختلف و موقعیت‌ های متفاوت و شغل‌ های گوناگون، همه از زخم خوردگان فاجعه «چرنوبیل» هستند و مستقیم و بی‌ واسطه، با حجمِ دیوانه‌ کننده خطر و هراسِ حادثه رو برو شده و کم‌ و بیش، بخشی از حیات روانی، جسمی و خانوادگی‌ شان را از دست داده‌ اند.

توصیف نابسامانی ها و فلاکت ها در این کتاب چنان زیاد است که دل و وجدان هر انسانی را به درد می‌ آورد. درست آنجا که بازرس حفاظت از محیط زیست از بی توجهی تیم بازرسی نسبت به فاجعه می گوید. «من در بازرسی اداره حفاظت محیط زیست کار می کردم. آنجا منتظر دستور بودیم اما دستورها صادر نشدند. در هیئت بازرسی تقریباً متخصصی نبود به ویژه بین مدیران. هرکسی که در جای دیگری مجرم بودند سمت ما فرستادند و همه آنان یک جا می نشستند و با کاغذها صدا در می آوردند». 

نیایش چرنوبیل؛ رنج نامه زندگی با رادیواکتیو

نویسنده با «نیایش چرنوبیل» نشان می دهد که انفجار چرنوبیل چگونه روح انسانی را سوزاند و ناامید کرد. خط به خط این کتاب را که می خوانی می فهمی مواد رادیواکتیو منتشر شده از این فاجعه، کُشت، سوزاند و نابود کرد، از آدم‌ ها تا درختان و حیوانات. سنبلی از بی‌ کفایتی حکومت شوروی، که تمام تلاشش نه نجات جان انسان ‌های حادثه دیده، که جلوگیری از نشر اخبار به جهان بود تا رسوای عالم نشود.  

با این کتاب صدای تنهایی بشری از زمین مردگان را می شنوی و می بینی چگونه تاج آفرینش از هم سرایی سربازان ترک می خورد و با حیرت از غم در هم سرایی مردم دست به رهایی می دهی و در  هم سرایی کودکان اشک به چشم  فریاد حقیقت را گوش می کنی. حقیقتی که نویسنده در مصاحبه با خود آن را عالی به تصویر می کشد. «من می‌ دیدم چطور انسان قبل از چرنوبیل به انسان چرنوبیلی تبدیل شد. نه یک بار… اینجا چیزی برای فکر کردن وجود دارد. من شنیدم که رفتار آتش‌ نشانان و نیروهای پاکسازی‌ که در اولین شب، آتش را در ایستگاه اتمی خاموش کرده بودند، شبیه خودکشی بوده… خودکشی دسته‌ جمعی. نیروهای پاکسازی اغلب بدون لباس مخصوص کار می‌ کردند، بدون چون و چرا به اینجا فرستاده بودندشان، جایی که ربات‌ ها «می‌ مردند»، از آنان واقعیت نفوذ مقدار بالای رادیواکتیو را مخفی کردند و آنان به این کار تن دادند و بعدش حتی از دریافت تقدیرنامه‌ ها و مدال‌ های دولتی که قبل از مرگ به آنان اعطا شد، مسرور می‌ شدند… و البته فرصت نشد که خیلی هاشان به همین تقدیرنامه‌ ها هم برسند… پس با وجود این، آنان کی هستند: قهرمان یا کسی که خودش را می‌ کشد؟ قربانیانِ ایده‌ ها و تربیت شوروی؟ معلوم نیست چرا با گذر زمان فراموش می‌ شود که آنان کشور خود را نجات دادند، اروپا را نجات دادند. فقط یک ثانیه با خودتان چشم‌ انداز را تصور کنید، اگر سه راکتور دیگر منفجر شود… آنان قهرمان‌ اند. قهرمانِ تاریخی نو. آنان را با قهرمانان نبرد استالین گراد یا جنگ واترلو مقایسه می‌ کنند، اما آنان چیز بیشتری را نجات دادند، بیشتر از سرزمین مادری، آنان خودِ زندگی را نجات دادند». 

نیایش چرنوبیل؛ رنج نامه زندگی با رادیواکتیو

کتاب را داری به انتها می رسانی و غرق در اندوهی می شوی که همچنان پشت دیوار سکوت جا خوش کرده. درست آنجا که واگویه یکی از معلمان در چرنوبیل تا عمق جانت نفوذ می کند. «آنان نه تنها خاک ما را، بلکه فکر ما را برای سالیان سال آلوده کردند».  

«نیایش چرنوبیل» این کتاب شگفت‌ آور با ترجمه «الهام کامرانی» از انتشارات چشمه؛ یکی از درخشان‌ ترین نمونه‌ های مستندنگاری است در دهه‌ های گذشته، چنان مهم که از مهمترین عوامل نوبل بردن نویسنده ‌اش شد. کتابی که گره خورده با غم، مرگ، شادی و البته تماشای تاریخی که انگار پوسته‌ پوسته شده و در حال فرو ریختن است. یک شاهکار تأثیرگذار…/

کد مطلب 2791885

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha