به گزارش کردپرس، برای بیش از پنج دهه، عبدالله اوجالان بر یک ادعای ثابت تأکید کرده است: مسئله کرد در ترکیه نه یک مسئله امنیتی، بلکه مسئلهای سیاسی است و بنابراین، نیازمند راهحلی سیاسی است. از زمان آغاز نخستین آتشبس پکک در سال ۱۹۹۳، او بارها استدلال کرده که مبارزه مسلحانه نه از جاهطلبی جداییطلبانه یا ضرورتی تاریخی، بلکه از انکار موجودیت کردها توسط دولت ترکیه و انسداد نظاممند مسیرهای دموکراتیک پدید آمده است. بر همین مبنا، او همواره تأکید داشته که تنها یک راهحل سیاسی میتواند به درگیری مسلحانه پایان دهد.
وقتی اوجالان بار دیگر در ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ خواستار یک توافق سیاسی شد، واکنشها به این فراخوان بار دیگر یک عدم تقارن آشنا را آشکار کرد: آنکارا از «راهحل» عمدتاً در قالب امنیت و خلع سلاح استقبال کرد، در حالی که جنبش آزادیخواه کردستان آن را مسئلهای مرتبط با حقوق، بهرسمیتشناسی و بازسازی دموکراتیک جمهوری میدانست.
فراخوانی که گزینشی شنیده شد
پیام اوجالان در فوریه ۲۰۲۵ با دقتی حسابشده تنظیم شده بود و همزمان سه مخاطب را هدف قرار میداد. برای پ.ک.ک، این پیام فراخوانی برای پایان مبارزه مسلحانه و برگزاری کنگرهای بهمنظور انحلال سازمان و تبدیل آن به یک جنبش سیاسی غیرمسلح بود. خطاب به دولت ترکیه، این پیام خواستار اصلاحات حقوقی و سیاسی لازم برای پایداری یک جمهوری دموکراتیک و فراگیر نسبت به هویت کردی بود. و برای جامعه، دعوت به بسیج سیاسی در جهت ساختن جامعهای دموکراتیک به شمار میرفت.
با این حال، پوشش رسانهای تقریباً بهطور کامل بر نخستین محور متمرکز شد. خلع سلاح به تیترها راه یافت و دموکراتیزاسیون تقریباً به حاشیه رانده شد.
این «شنیدن گزینشی» بلافاصله در واکنشهای رسمی نیز بازتاب یافت. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، از چشمانداز زمین گذاشتن سلاح توسط پکک استقبال کرد، اما عامدانه از هرگونه اشاره به حقوق سیاسی کردها پرهیز نمود. تنها چند روز بعد، لحن او بار دیگر به تهدیدهای آشنا بازگشت: «مشت آهنین» ترکیه همچنان آماده است و اگر دست درازشده دولت رد شود، عملیات نظامی تا نابودی «آخرین تروریست» ادامه خواهد یافت. این تناقض آشکار بود. روند صلحی که بر تسلیم یکجانبه استوار باشد—خلع سلاح بدون دموکراتیزاسیون—اصلاً روند صلح نیست.
پاسخ پ.ک.ک
واکنش پکک به فراخوان اوجالان سریع و صریح بود. ظرف بیستوچهار ساعت، این سازمان آتشبس اعلام کرد، با انحلال موافقت نمود و پیام اوجالان را نقشه راهی برای تحول دموکراتیک دانست. همزمان، شروط سیاسی روشنی را مطرح کرد: بهرسمیتشناسی هویت کردی، پایان دادن به سیاستهای همگونساز، و تضمینهای حقوقی برای مشارکت سیاسی.
هیچیک از این موارد بیسابقه نبود. اقدامات مشابه در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۹ نه به مذاکرات، بلکه به بازداشتها و احکام طولانی زندان انجامیده بود.
پ.ک.ک در ماه مه ۲۰۲۵، دوازدهمین کنگره خود را برگزار کرد و بهطور رسمی، مشروط به دریافت تضمینهای سیاسی، تصمیم به انحلال ساختار سازمانی و پایان مبارزه مسلحانه گرفت. در ماه ژوئیه، سی جنگجو در مراسمی نمادین در اقلیم کردستان عراق سلاحهای خود را نابود کردند. تا ماه اکتبر، این سازمان از خروج نیروهای چریکی خود از خاک ترکیه خبر داد. تجربههای پیشین نشان داده بود که حسن نیت یکجانبه با پاسخ متقابل روبهرو نمیشود. این حافظه تاریخی، بدبینی عمیقی نسبت به نیتهای دولت ایجاد کرده است.
انکار بهمثابه دکترین
در هسته شکستهای مکرر، یک ثابت ساختاری قرار دارد: امتناع دولت ترکیه از بهرسمیت شناختن ماهیت سیاسی مسئله کرد. پیش از آنکه پکک به سلاح متوسل شود، کنشگران کرد تلاش کرده بودند مطالبات خود را از طریق انتخابات و سیاست قانونی پیگیری کنند. این تلاشها بهطور سیستماتیک از طریق انحلال احزاب، سرکوب و حذف سیاسی مسدود شد و بهتدریج مسیرهای مسالمتآمیز نمایندگی از میان رفت و شورش مسلحانه به آخرین گزینه بدل شد. اوجالان بارها تأکید کرده که پکک مسئله کرد را ایجاد نکرد، بلکه آن را به صحنه سیاست آورد. مبارزه مسلحانه، انکار را ناممکن کرد، اما صرف دیدهشدن به معنای حلوفصل نبود. در عوض، الگویی شکل گرفت که در آن گفتوگو صرفاً بهعنوان ابزاری تاکتیکی برای کاهش تنش یا جمعآوری اطلاعات تحمل میشد، نه مسیری برای اصلاحات ساختاری.
اسلو: مشارکت بدون مسئولیتپذیری
میان سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱، دیدارهای محرمانهای در اسلو میان مقامات ارشد پکک و مسئولان اطلاعاتی ترکیه با میانجیگری نروژ و سوئیس برگزار شد. این گفتوگوها نشانههایی از امکان دستیابی به یک توافق داشت، اما نبود مالکیت سیاسی در سوی ترکیه آنها را از اساس تضعیف کرد. آنکارا روند را به دستگاه اطلاعاتی سپرد، پارلمان را کنار گذاشت و از ایجاد چارچوبهای حقوقی الزامآور پرهیز کرد. هنگامی که اردوغان در سال ۲۰۱۱ حمایت سیاسی خود را پس گرفت، مذاکرات فوراً فروپاشید و سطحی بودن تعهد دولت آشکار شد.
ایمرالی: تمرکز بدون استقلال
پس از اسلو، مذاکرات از سر گرفته شد اما در قالبی متفاوت. میان سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵، گفتوگوها مستقیماً با اوجالان در زندان ایمرالی انجام گرفت و نمایندگان کرد نقش واسطه را ایفا کردند. این تغییر، نقش اوجالان را بهعنوان طرف اصلی مذاکره تثبیت کرد، اما در چارچوب محدودیتهای شدید بود زیرا دیدارها تنها با مجوز دولت، در زمانهای محدود و تحت نظارت کامل انجام میشد. با این حال، اوجالان تلاش کرد روند را پیش ببرد. پیام نوروز ۲۰۱۳ او پایان مبارزه مسلحانه و آغاز سیاست دموکراتیک را اعلام کرد. نیروهای پکک عقبنشینی از ترکیه را آغاز کردند و برای مدتی کوتاه، جنگ متوقف شد.
منطق این اقدام ساده بود: عقبنشینی باید متقابل میبود، نه مقدمهای برای شکست. اما در حالی که پکک عقب نشست، دولت اصلاحات معناداری را اجرا نکرد. زیرساختهای نظامی گسترش یافت، نظارت امنیتی تشدید شد و بستههای وعدهدادهشده دموکراتیک عمدتاً وعده هایی ظاهری باقی ماندند. پ.ک.ک تا اواخر ۲۰۱۳، عقبنشینی را به دلیل سوءنیت دولت متوقف کرد. این روند در ژوئیه ۲۰۱۵ بهطور قطعی پایان یافت. جنگندههای ترکیه مواضع پکک در عراق را بمباران کردند، جنگ شهری شهرهای کردنشین را ویران ساخت و محلههایی کامل تخریب شد و غیرنظامیان کشته یا آواره شدند. روند صلح نهفقط فروپاشید، بلکه به شکلی خشونتآمیز معکوس شد.
چرا صلح شکست خورد؟
پنج عامل درهمتنیده این شکست را توضیح میدهد:
نخست، دو طرف اهداف نهایی ناسازگاری را دنبال میکردند. اوجالان و جنبش آزادیخواه کردستان خواهان جمهوری دموکراتیکی مبتنی بر شهروندی چندگانه، جامعه مدنی نیرومند و اصلاحات ساختاری بودند. در مقابل، حزب عدالت و توسعه مسئله را به «تروریسم» و توسعهنیافتگی منطقهای تقلیل داد و مذاکرات را به خلع سلاح و مدیریت اقتصادی محدود کرد.
دوم، محاسبات انتخاباتی تعیینکننده بود. گفتوگوها نتوانست رأی کردها را برای حزب حاکم تضمین کند. در عوض، حزب دموکراتیک خلقها (HDP) در ژوئن ۲۰۱۵ به موفقیتی ملی دست یافت و اکثریت پارلمانی اردوغان را از میان برد. از این منظر، گفتوگو به یک ریسک سیاسی تعبیر شد.
سوم، تحولات منطقهای نقش داشت. پکک و شاخههای سوری آن به دلیل نقششان در شکست داعش مشروعیت بینالمللی کسب کردند؛ امری که آنکارا را نگران و رویکرد امنیتمحور را تقویت کرد.
چهارم، روند فاقد تضمینهای نهادی بود. پارلمان کنار گذاشته شد، همهچیز به اراده قوه مجریه وابسته ماند و هیچ تضمین شخص ثالثی وجود نداشت.
پنجم، مذاکرات بهتدریج به کانالی اطلاعاتی بدل شد. دولت به شناخت دقیقی از ساختار سیاسی و لجستیکی پکک دست یافت؛ دانشی که بعدها در عملیات ضدشورش مورد استفاده قرار گرفت.
تداوم مسئله
اوجالان همواره هشدار داده است که تا زمانی که انکار ادامه یابد، شورش نیز بازخواهد گشت. به تعبیر او، پکک با واداشتن دولت به مواجهه با مسئله کرد، «خدمتی» انجام داد. اما مطرح شدن مسئله بدون ایجاد تحول، تنها چرخه را از نو آغاز میکند.
فراخوان صلح ۲۰۲۵ بار دیگر این معضل قدیمی را پیش رو میگذارد. جنبش آزادیخواه کردستان بار دیگر آمادگی خود را برای راهحل سیاسی اعلام کرده است. پرسش بیپاسخ این است که آیا دولت ترکیه آماده است مسئله کرد را نه یک مشکل امنیتی، بلکه یک مسئله ساختاریِ دموکراتیک بداند یا نه.
تجربههای گذشته نشان میدهد که صلح صرفاً از دل آتشبس بیرون نمیآید. صلح مستلزم اصلاحات سیاسی الزامآور، تضمینهای نهادی، کنار گذاشتن انکار بهعنوان دکترین حاکم و دموکراسی است که دولتمحوری را کنار بزند. تا آن زمان، مسئله کرد همچنان حل نشده، باقی خواهد ماند؛ نه به این دلیل که برقراری صلح دموکراتیک ناممکن است، بلکه چون هرگز بهطور جدی دنبال نشده است.
منبع: نشریه آمارگی
نویسنده: یوست یونگردن، دانشیار جامعهشناسی روستایی در دانشگاه واخنینگن هلند. حوزههای پژوهشی: مهاجرت اجباری، توسعه روستایی و منازعات سیاسی و خشونتآمیز در مناطق کردنشین ترکیه

نظر شما