پس از 4 دهه از انقلاب و با وجود تمامی کارهای صورت گرفته در سطح ملی و منطقه ای، استان کردستان فراتر از چالش های ملی نظیر تورم، بیکاری و.. که کم تابیش گریبان تمام مناطق را گرفته است وامدار نقاط ضعفی است که صرفا مختص این استان است لذا مدیر ارشد نظام در استان یعنی استاندار محترم اولین کسی است که می تواند در مسیر حل یا کم کردن این چالش ها قدم بردارد یا با بی تفاوتی از کنار آنها بگذرد که در نتیجه معضلات فوق به عنوان چالشی همیشگی باقی خواهد ماند و عواقب آن دامن گیر کشور و استان های دیگر هم خواهد شد. هنر مدیریت در آن است که در اولویت بندی دچار مشکل نشود و بسان سالهای گذشته مسائل دست چندم را بعنوان اولویت تعریف نکند لذا در ادامه بنده اولویت هایی را که استاندار محترم می تواند در راس برنامه های خود قرار بدهد و کارنامه مقبولی از خود برجای بگذارد را مختصرا تشریح خواهم کرد:
1 - کولبری: شوربختانه پدیده کولبری علیرغم اینکه سه استان مرزی غرب کشور را درگیر کرده بیشتر به نام استان کردستان شناخته می شود پدیده ای که هم به برند و تصویر استان در سطح ملی و بین المللی ضربه زده هم باعث از بین رفتن جوانان مظلومی شده که در راه معاش جان عزیز خود را از دست بدهند و در عین حال نهادهای خدمتگذاری چون مرزبانی که حافظ مرزهای کشور هستند به ناحق در مظان اتهام قرار گیرند.
2 - حاشیه نشینی در شهرها علی الخصوص سنندج: معزل حاشیه نشینی فارغ از علل چندگانه آن بعنوان یک ارثیه نامیمون توسط مدیران سابق همیشه به آینده حواله داده شده و کسی در پی حل این مساله نیست فارغ از اینکه تجربه مفید جایگزینی حلبی آباد ها با شهرک های نوساز در دهه هفتاد پیش روی مسئولین استان بود ولی عزمی به رسیدگی و حل آن نداشتند یا ناتوان از مواجهه با آن بودند.
3- معزل رفتارهای مغایر شهروندی در سطح استان: عدم رعایت حق تقدم، تسخیر سطح خیابان ها توسط وانت ها و دست فروشان، رانندگی های خطرآفرین در معابر شهری و بین شهری، عدم رعایت قوانین و مقرارت رانندگی در کنار سکوت و بی اعتنایی دستگاه های مسئول که همه معضل های فوق را دچار عادی انگاری کرده اند لیکن در چشم ناظرین، مهمانان و مسافرین استان این ناهمنجاری ها محسوس و تا حد زیادی آزاردهنده است.
سوالی که اینجا مطرح می شود این است که این موارد برکسی پوشیده نیست لیکن چرا تاکنون حل نشده است؟ علیرغم وضوح موارد فوق حساسیت بالای آنها، ریشه های چندگانه و کلاف گونه و عدم امکان حل آنها با رویکردهای مهندسی و پروژه ای و در نتیجه نبود امکان نمایش وبریدن روبان پس از حل نسبی آنها باعث شده که مدیران سابق که اکثرا رویکردهای مهندسی و مقاطعه کاری داشته و بسیار برای رفتارهای نمایشی ارزش قائل بودند عزمی در ورود به حل این مسائل نداشته باشند. با این وجود و براساس شعارهای مردم محور کنونی در دولت جدید و بنا به تجربه دو دوره ای بودن دولت ها می توان با تشکیل سازمان هایی چندبخشی و سازمان عمرانی(با تعریف علمی ) مانند جهادسازندگی که کلیه فرآیندهای توسعه روستایی و مناطق محروم را در دهه 60 در یک سازمان جمع نموده بود و همچنین حمایت سازمان های حاکمیتی خارج از دولت مانند بنیاد علوی، بنیاد برکت، کمیته امداد و بسیج سازندگی که حداقل در شعار همراه و همگام با تیم مدیریتی کنونی هستند در افقی 8 ساله موارد سه گانه فوق را از سطح چالش به سطحی قابل قبول و همسان با سایر استانها رساند که اگرچه امکان نمایش و روبان پاره کردن ندارند ولی رضایت مردم استان و دعای خیر آنها را در پی خواهد داشت. مطمئنا اگر از نخبگان و دلسوزان استان استمزاج شود حتما بیان خواهند کرد تا زمانی که کولبری در استان رایج است خبر افتتاح فرودگاه سقز که هنوز هیچ هواپیمایی نتوانسته بر باند آن فرود بیاید خوشحال کننده نخواهد بود و تا زمانی که مردم شریف نایسر در فلاکت زندگی می کنند سوت قطار نیامده آنها را خوشحال نمی کند و تا وقتی که مردم در خیابان های شهر استرس رفتارهای ناپسند را داشته باشند از قدم زدن در پیاده راه فردوسی لذت نخواهند برد.
نظر شما