اشاره: چهارشنبه، چهاردهم آبان 1399، از طریق اسکایپ و فضای مجازی، به درخواست کانون کردی هانا و حوزهی هنری استان ایلام، بحثی با علاقهمندان به زبان و ادب کردی داشتم تحت عنوان "رسمالخط کردی و چالشهای آن". آنچه در زیر میآید شکل مدون و منسجم بحثهایی است که در آن جلسه طرح شد که امید است مورد توجه علاقهمندان قرار بگیرد، و البته از بحثها و چالشهایی که در پی انتشار این مطلب ممکن است پیش بیاید، استقبال خواهم کرد.
رسمالخط کردی، برپایهی حروف به اصطلاح «آرامی» نوشته شده است؛ یعنی همان حروفی که عربی و فارسی هم به آن نوشته میشود و با توجه به اصلاحاتی که در آن صورت گرفته، کارایی آن افزایش یافته و محدودیتهایش کمتر شده است. یکی از موارد افزایش کارایی این رسمالخط، نزدیک شدن به قاعدهی "یکبهیک" است. منظور از قاعدهی یکبهیک، یعنی اینکه: برای هر /واج/ یک "حرف" داشته باشیم.
واج شکل ملفوظ و آوایی حرف است و حرف شکل و نشانهی نوشتاری واج؛ به عبارتی دیگر: واج، کوچکترین واحد آوایی زبان است که خود معنایی ندارد اما تمایز معنای ایجاد میکند، مثلاً وقتی /د/ را در کلمهی باد با /ر/ جایگزین میکنیم، معنی کلمه عوض میشود. پس، واج باید تمایز معنایی ایجاد کند وگرنه واج نیست و نیمواج و آوا است. چون، زبان کُردی واجهای خاص دارد و رسمالخط معمول فارسی نشانهای برای آن ندارد، واضعان این رسمالخط، ناگزیر از وضع نشانههای مطابق با آن واج بودهاند، به همین دلیل است که در رسمالخط کُردی، علاوه بر واجهای شناختهشده، واجهای: ۊ، ۆ، ڕ، ێ، ڵ، ڤ نیز وجود دارد.
اما برگردیم به قاعدهی یکبهیک. این قاعده، یعنی برای هر واج یک حرف داشته باشیم. در رسمالخط متعارف فارسی، در بعضی از حروف این قاعده رعایت نمیشود: مثلا برای واج /س/ حروف "س، ص، ث" وجود دارد و برای واج /ز/ حروف "ز، ظ، ض، ذ" تعریف شده است. پیداست که زبانآموز، یک واج میشنود و باید برای نوشتنش یکی از این حروف دو، سه یا چهارگانه را انتخاب کند، و این خود منشأ بدخوانیها و غلط نویسیهای بسیار شده است. در رسمالخط متعارف فارسی، برای بعضی از واجها هم هیچ نشانهای نیست، مثل واج" o/e/a که این هم باعث کژخوانی بسیار شده است و البته باز ناقض قاعدهی یکبهیک.
در رسمالخط کردی تلاش شده تا آنجا که ممکن بوده، قاعدهی یکبهیک رعایت شود و بدینخاطر است که در این شیوهی نگارش در واجهای"ت، س، ز" فقط همین نشانهها را داریم و بس. پس اگر کسی خواست بنویسد صحرا، رضا، مینویسد: سهحرا، رزا و دیگر نگران غلط املایی و نمرهی امتحانی نیست! البته اصلاح اساسی دیگر در رسمالخط کُردی، تبدیل حرکات به حروف است، به همین خاطر است که برای واجهای o و a یا همان به اصطلاح فتحه و ضمه از نشانههای "و" و "ه" استفاده شده شده است - و البته در مصوتهای بلند هم تغییراتی ایجاد شده است که در این مختصر نمیگنجد-، گرچه کماکان سر کسره یا واج e بیکلاه مانده و نشانهای ندارد اما چون فتحه و ضمه وجود دارد میماند سکون و کسره که انتخاب برای نویسنده و خوانندهی متون کُردی بسیار آسانتر شده است.
با این مقدمه به سراغ چالشهای رسمالخط کُردی میرویم و مهمترین چالشها را به شرح ذیل فهرست میکنیم هرچند که ممکن است چالشهای دیگری هم بوده باشد:
1- چالشهای ساختاری
رسمالخط کُردی بر پایهی حروف آرامی (اسلامی/ فارسی) تدوین شده و ضمن اینکه تلاش شده فاقد بسیاری از ایرادات و محدودیتهای آن باشد، اما همچنان بعضی از این ایرادها و محدودیتها را با خود دارد که چارهای جز شناختن و کنارآمدن با آنها را نداریم. مهمترین محدودیت ساختاری عدم امکان رعایت قاعدهی تطابق یکبهیک در بعضی واجها و حروف است به دو شکل زیر:
یک: گاهی یک حرف نشانهی دو واج است، مانند: "ی، ێ، ۊ، و" و نیز واج "e". جز این موارد، مابقی حروف تطابق یکبهیک دارند که در مقایسه با حروف فارسی، پیشرفت شگرفی را نشان میدهد. در واجهای مذکور چنان است که گاهی یک حرف نشانهی دو واج است، به شرح ذیل:
/ی/ گاهی صامت y است مثل یار yâr و گاهی مصوت i است مثل دین din.
/ێ/ گاهی صامت ÿ است مثل نهێ naÿ و گاهی مصوت ê است مثل شێر šêr
/ۊ/ گاهی صامت ẅ است ئهۊ aẅ´. و گاهی مصوت ü است مثل خۊن xün.
/و/، گاهی صامت w است مثل واران wârân و گاهی مصوت o است مثل ئوردهک ordak´.
دقیقترین و سادهترین راه تشخیص صامت و مصوت در هجاها این است که باید دانست در هر هجایی تنها یک مصوت میتواند بیاید. بجز خوشههای همخوان که استثنا هستند، مصوت همیشه واج یا حرف دوم است و صامت طبعاً هیچوقت واج دوم نیست و الگوهای واجی آن چنین است: Cv چه/ cvc سهر، کار/ cvcc چهفت/ cvccc ههیشت/
خوشهی همخوان چیست؟ بعضی از هجاها با دو صامت شروع میشوند مانند: ccv، چوه؟ ( چه در تلفظ کلهری)/ cvccخوهر xwar ، خوار xwâr / ccvcc کوانه kwâna (کهنه) و .... ccvccc خوهیشک (در تلفظ کُردی ایلامی)
دو: گاهی یک واج هیچ نشانهای ندارد. در رسمالخط کُردی واج مصوت e یا همان کسره و نقشنمای اضافه نشانهای ندارد. در رسمالخط کُردی چون مصوتهای a و o با حروف " ه" و " و" نشان داده میشوند، تنها دو احتمال دیگر باقی میماند که یکی سکون است و دیگری کسره که خواننده میتواند به فحوای کلام و عبارت تشخیص دهد که کسره است یا سکون. آشنایی با این دو محدودیت و راه تشخیص واجها کار آسانی است و تنها اندکی حوصله و صبر و ممارست میطلبد.
2- اجتهادهای ناصواب
یک: استفاده از نشانهی ۆ، به جای ۊ. متاسفانه بعضی از اهل قلم، نه از روی عناد و لجاج که عمدتاً از روی دلسوزی و قصد خدمت، از این نشانه استفادهی ناصواب میکنند. به این دلیل میگوییم ناصواب چون نشانهی "ۆ" واج شناخته شدهای در کُردی سورانی و کرمانجی است و استفاده از آن، ضمن اینکه برداشت ما را از واج /ۆ/ مخدوش میکند، نمیتواند نشانگر واج /ۊ/ در کُردی جنوبی باشد و عملاً باعث فساد در شیوهی نوشتاری کُردی میشود چرا که مثلاً اگر بخواهیم این عبارت را بنویسم: بۊێ ده بان ماڵ بۊ ( جغدی روی پشت بام بود) باید بنویسم: بۆی ده بان ماڵ بۆ. حال اگر یک سورانی زبان بخواهد متن ما را بخواند چه جوری میخواند! میشود مثالهای گویاتری هم زد که اینجا مجالش نیست. این اجتهاد ناصواب عمدتاً در میان بعضی از فعالان زبان و ادب کُردی ایلام رواج دارد و متاسفانه بر استفادهی از آن اصرار دارند و کتابهای متعددی هم به این شیوه نوشته شده است و حتی وارد درسهای آزاد کتابهای درسی مدارس هم شده است. در ایضاح بیشتر این امر واضح، باید گفت که واج ۊ بنا به تعریفی که ما از واج داریم، واجی مستقل و ممیز معنی است و در نشستهای انستیتو کُردشناسی دانشگاه کردستان من و دکتر کرمالله پالیزیان از واجبودن آن دفاع کردیم و استادان برجسته و اهل فضل کردستان تایید کردند که واج مستقلی است و حتی تصویب شد که در متون چاپی دانشگاه کردستان نیز منبعد از این واج استفاده شود، با این احوال، اصرار بر این اجتهاد ناصواب، صواب نمینماید.
دو: استفاده از "وی" به جای ۊ، که این از مورد فوق غلطتر است چرا که دو حرف برای نشان دادن یک واج استفاده شده که با قاعدهی یکبهیک در تضاد فاحش است و از مجموع آن هم نمیتوان به "ۊ" رسید و باعث کژخوانی زیاد میشود. این اشتباه عمدتا در میان اهل قلم کرمانشاه اتفاق میافتد و دلیل آن را ممانعت از بدعت و هماهنگی با رسمالخط کُردی معیار یا همان سورانی میدانند.
سه: استفاده از "وو" به جای "و" واو عطف. واو عطف یک وند است نه یک واج، و به صورت "و" جدا و منفصل میآید و نیازی به استفاده از "وو" یا ـو متصل نیست؛ مثلاً عبارت: منوو/ منو عهلی هاتیموو/ چگیم. غلط است و درست آن است که بنویسیم: من و عهلی هاتیم و چگیم.
چهار: وضع نشانههای مندرآوردی برای نقشنمای اضافه. در بعضی متون چاپشدهی کُردی دیدهام که برای نقشنمای اضافه از نشانهی ساکن " ْ" استفاده میشود؛ مثلاً شارْ ئیلام به جای شار ئیلام. این نشانه، همه جا به عنوان نشانهی ساکن شناخته شده و بیش از آنکه نقشنمای اضافه باشد امر به سکون و وقف میکند. این اجتهاد ناصواب عمدتاً در کرمانشاه رایج است و در ایلام ندیدهام کسی استفاده کند. متاسفانه در موارد متعددی از کتابهای چاپ شده در کرمانشاه به جای نقشنمای اضافه، علامت سکون آمده و خوانش متن را دشوار کرده است.
منظور از نقشنمای اضافه کسره یا eای است که بین ترکیبات وصفی و اضافی میآید. نقشنمای اضافی خود یک کلمه است و واج نیست. در گویشهای دیگر مثلاً سورانی و کرمانجی تبدیل به مصوت i یا â میشود و از این حیث آنها با چالش کمتر مواجه هستند. نقشنمای اضافی را به فحوای کلام و شم زبانی میتوان تشخیص داد و فعلا نشانهای در رسمالخط کُردی آرامی ندارد و اگر کسی مصر است که نقشنمای اضافه را در نوشتار بیاورد حداقل میتواند از همان نشانهی معروف خود استفاده کند، هرچند که چنین چیزی را توصیه نمیکنیم.
پنج: آوانویسی به جای واجنگاری: در رسمالخط، فقط واجها یا همان حروفِ دارای تمایز معنی، نوشته میشوند و نه آواها. آواها در جای دیگر مورد مطالعه قرار میگیرند. در میان گویشوران فضلا و ادبای گروس و بیجار دیدهام که برای نوشتن واج /گ/ علاوه بر حرف معهود، از نشانههای دیگری هم استفاده میشود، مثلا: ڱ، ڲ یا علائمی شبیه به آن. و قصدشان این بوده که مثلا تلفظ دقیق /گ/ در کلمهی گورگ (گرگ) را نشان بدهند. حال اینکه اختلاف تلفظ در اینگونه موارد، در سطحآوانویسی و نیمواجها اتفاق میافتد و نه واجها و لذا درست آن است که تنها از یک نشانه "گ" استفاده شود و از افزودن حروف غیر لازم دیگر و سنگینتر کردن بار رسمالخط کُردی پرهیز شود.
شش: دیده شده که در کلماتی مانند خوهێ و نهێ، علامت "ێ" را از واج آخر حذف میکنند و به جای آن "ی" یا همان یای معلوم مینویسند: خوهی/ بهی. و در باب محاجه و استدلال میگویند: چون هیچ هجایی نمیتواند دو مصوت بگیرد، در اینجا هم واج آخر نمیتواند ێ باشد و گاهی دیدهام در گروههای مجازی ساعتها و روزها در این باره حرف زدهاند و همچنان مصر بر کار خود بودهاند. برای رد این دلیل کوشش زیادی لازم نیست. بالاتر گفتم هر هجایی نمیتواند بیش از یک مصوت داشته باشد و در خوهێ xwaÿو شاێ šaÿ "ه" و"ا" مصوت است و ێ صامت است همانگونه که بالاتر توضیح دادیم.
3- چالشهای تلفظی
یک: گاهی اختلاف در نگارش کُردی نه به دلایل ساختار یا اجتهادهای ناصواب که برخاسته از اختلاف تلفظ بین گویشوران زبان کُردی است. این اختلاف در تلفظ دلایل متعددی میتواند داشته باشد که به نمونههایی اشاره میشود. مثلا کلماتی مانند: ئهرا، ئهلات، کۊه، زوان، شوان و ... به صورت ئرا، ئلات، کۊیه، زووان، شووان و ... هم میتواند نوشته و خوانده شود. در این مورد نمیتوان حکم داد که کدام صواب است و کدام ناصواب. هر یک از این نوشتنها میتواند درست باشد. بعضی از این اختلاف تلفظها گویشی و محلی است، و گاهی نیز اختلاف در تلفظ بر مبنای نوع نگاه به گویش تاریخی کُردی است. منظور از گویش تاریخی یعنی اینکه کلمهای در متون فصحا و شعرای قدیم بهگونهای تلفظ شده که بیشتر شمایلی ادبیتر و رسمیتر دارد در مقابل تلفظ رایجتر اما عامیانهتر آن. مثلا: ئهرا به نوعی ادبیتر و فصیحتر است و ئرا میتواند عامیانه تر باشد. در اینگونه موارد میتوان گفت هریک از این کاربردها غلط نیست اما به هر روی بر تشتت در نگارش و عدم وحدت رویه میافزاید. تجربهی زبان فارسی نشان داده است که به مرور زمان، شکلهای معیاری از این تلفظهای دو یا چندگانه شکل میگیرد و رسمیت مییابد کما اینکه در متون قدیم فارسی "زفان" به زبان و دیوال و دیفال به شکل دیوار تجسد یافته است. زبان کُردی جنوبی چون در دهههای اخیر نوشتاری شده، اختلافات گویشی و طایفهای نیز به آن راه یافته و فصحا و اهل فضل این زبان، میتوانند با همرایی، روند تثبیت زبان را سریعتر کنند.
دو: گاهی اختلاف میتواند ناشی از نوع برداشت از کلمه باشد، مثلاً کسی که کوه را "کۊه" مینویسد در مقابل کسی که آن را "کۊیه" ضبط میکند، برای خود نوعی تلاش و اجتهاد و برداشت از واژه قائل شده است؛ به این شکل که اولی، آن را kẅa تلفظ کردە، یعنی ۊ را صامت و بخشی از خوشهی همخوان فرض کرده و دومی küya تلفظ، و کلمه را به دو هجا تقسیم نمودە و "ۊ" را در هجای اول مصوت حساب کرده و یای هجای دوم را هم صامت فرض گرفته است. میتوان به این مورد از منظر چالشهای آییننگارشی هم نگریست که در بند زیر به آن پرداختهام.
4- چالشهای آییننگارشی
منظور از چالشهای آییننگارشی این است که گاهی میان اهل فن و متخصصان یک زبان در نوشتن کلمات و ترکیبات اختلاف هست و این اختلاف ناشی از نوع برداشت آنها و شیوهی مواجههشان با مقولاتی چون: جدانویسی و پیوسته نویسی و مانند آن است.
رسمالخط کردی به تبعیت از جدانویسی که در سالهای اخیر در نگارش کلمات فارسی رواج یافته و البته پشتوانههای علمی و عقلی هم دارد، میل به جدانویسی دارد. اما این جدانویسی خود بیش از آنکه فرصت باشد، تهدید است چرا که کلمات کردی به خاطر استفاده از حرف مصوت "ه" اغلب، عملاً به اجزای پراکندهای تبدیل میشوند و گویشوران و کاربران غیرمتخصص، به علت رعایت نکردن "نیمفاصله" و استفاده از فاصله، خوانش و دریافت کلمات کُردی را مشکل کردهاند و همین امر هم باعث عدم ارتباط بیشتر مخاطبان با رسمالخط کردی شده است.
کلماتی مانند نیشتمانپهروهر، چهمهری. شهکهتیدهرکردن و... اگر نیمفاصله بین اجزای آنها رعایت نشود، خواندن و دریافتن این کلمات آسان نخواهد بود چرا که خواننده مجبور است شاهد شکلهای زیر باشد:
نیشتمان په روه ر/ چه مه ڕێ/ شه که تی ده ر کردن
پس، به عنوان یک قاعده و اصل باید گفت رعایت نیمفاصله الزامی و عدم رعایت آن، غلط واضح و آشکار است. متاسفانه به علت تساهل و سهلانگاریهایی که در این زمینه شده، بسیاری از متون مکتوب کُردی این ایرادات را در خود دارند و روزانه هزاران مورد از این دست در نوشتارهای فضای مجازی دستبهدست میشود و علاقهمندان را از ارتباط با با رسمالخط کُردی دلزده میکند. نظر شخصی من این است که در کلمات مرکب و الصاق پیشوندها و پسوندها به سمت پیوسته نویسی حرکت کنیم تا اندکی از مشکلات جدانویسی و عدم رعایت نیمفاصله کاسته شود.
5- چالشهای آموزشی
اینکه همه میتوانند کلمات فارسی را در نگاه اول بخوانند، نه به خاطر ویژگیهای خاص و یا آسانی فوقالعادهی آن است بلکه به این خاطر است که رسمالخط فارسی بیش از هزار سال است که از آن استفاده شده و به اصطلاح جاافتاده است و در طول تاریخ نهادهای رسمی و حکومتی متولی آموزش و اشاعهی آن بودهاند. رسمالخط کُردی نوبنیاد است و هنوز آشنایی عمومی با آن حاصل نشده و پشتوانهی آموزشی رسمی قدرتمندی نداشته است و لذا دیرخوانی و غرابت آن طبیعی است و به هیچوجه ناشی از ایرادات ساختاری و ناکارآمدی آن نیست. این بحث را اندکی بیشتر میشکافم تا مقصود روشن شود:
کسی که رسمالخطی را میآموزد ابتدا از طریق واجها یا همان حروف و صداها با کلمات آشنا میشود، یعنی وقتی کلمهی باران را میبیند با دقت در تکتک واجهای "ب ا ر ا ن" به کلمهی باران میرسد و سپس با تمرین و تکرار به محض مشاهدهی کلمهی باران، آن را میشناسد و معنای آن را درمییابد. همهی ما این چنین تسلطی را بر فارسی داریم، یعنی به جای خواندن واج، واژهخوانی و گاه عبارتخوانی میکنیم کسی که در ابتدا با متن کُردی روبرو میشود، مانند دانشآموز پایهی اول دبستان، ناگزیر از واجخوانی و حرفخوانی است اما به محض اینکه تکرار و تمرین کرد، میتواند واژهخوانی و عبارتخوانی کند و سرعت خوانشش را بالا ببرد. پس نتیجه میگیریم اگر نمیتوانیم کُردی را به سرعت فارسی بخوانیم علتش همین نکته است و بس، مضافا اینکه مشکلات دیگری نظیر اختلافات گویشی و عدم وحدت رویهی کامل در شیوهی نگارش و اجتهادات ناصواب و... هم بر دیرخوانی و بدخوانی آن اضافه کرده است.
باری، رسمالخط کُردی، برای نوشتن و خواندن متون کُردی و نیز برای بهرهگیری در مکاتبات ارتباطی کفایت میکند و عبور از چالشهایی که ذکر شد به نظر نمیرسد کار دشواری باشد. امید است این نوشتار نخبگان زبان و ادب کُردی را بر آن داشته باشد تا بکوشند به شیوهنامهی واحد و معیاری در نگارش زبان و ادب کردی برسند چرا که در غیر اینصورت شاهد عدم وحدت رویه و اختلاف و پراکندگی خواهیم بود. به جای اینکه هرکس ساز خود را کوک کند و نغمهای ناساز سر دهد آن به که در اتحاد و اتفاق با هم بر اساس طرح و نظامی منسجم، به سمفونی گوشنوازی برسیم.
نظر شما