اول؛ اهمیت، نقش و کارکرد هنر و رسانه چیزی نیست که نیاز به توضیح و تفسیر خصوصا درقالب این یادداشت مختصر داشته باشد.از جمله مسولیتهای شبکه ملی و استانی سیما که هزینههای آن از بیت المال تامین میشود،توجه متوازن و متعادل در میزان و البته چگونگی بازنمایی(کمیت و کیفیت)گروههای مختلف فرهنگی،اجتماعی،قومی،زبانی و مذهبی است.جغرافیای فرهنگی،اجتماعی ایران از چنان تنوع و تکثری برخوردار است که می تواند امکان و مواد خام اولیه لازم جهت ساخت و تولید محصولات فرهنگی و هنری در قالب ژانرهای مستند،فیلم، سریال و...را در اختیار قرار دهد. امری که خود در صورت عدم مواجهه معقول، منطقی،تخصصی و کارشناسی، همین استعداد و امکانات فرهنگی میتواند با اندک کالفهمی، سوگیری خواسته یا ناخواسته،عدم تعمق در ظرافت و پیچیدگیهای تنوع پیش گفته،باعث بروز حساسیتهای فرهنگی و اجتماعی شده اثر هنری را در تحقق اهدافش باچالشهای جدی مواجه سازد.لذا پرداختن هنری به مسایل فرهنگی، تاریخی و اجتماعیِ بلوکهای فرهنگی در گستره جغرافیای ایران ضمن اهمیتی که دارد،نیازمند لحاظ کردن ظرافتها و جوانب متعدد مساله مورد بازنمایی است.
درک این مهم زمانی به اوج خود می رسد که بخواهیم بخشی از تاریخ یک منطقه را از رهگذر اثر هنری و درقالب مستند تاریخی یا اجتماعی بازسازی و بازنمایی کنیم.باری، کارکرد و رسالت راستین هنرِمردممدار و متعهد،بازنمایی فارغ از ارزش(value free)به تعبیر ماکس وبر و فارغ از اغراق یا تحریف ٱن بخش از تاریخ است.پرواضح است که مرز بین هنر ماندگار و نامبتذل،همین رعایت تعلق خاطر و تعهد فارغ از ارزش به متن تاریخی است.چرا که تاریخ با ما سخن می گوید و احتمالا خود، کژیهایمان را برملا خواهدساخت!خصوصا ٱن که فاصله زمانی ما با ٱن بخشِ منتخب از تاریخ نه چندان زیاد باشد و دیگر ٱن که در زمانه فراگیری رسانهها باشیم و ارایه روایتهای ناسازگار با واقعیت از شانس کمتری برای اقبال و پذیرش همگانی برخوردار بوده،دستکم به گستره ماندگاری راهی نخواهند یافت.
دوم؛ این مقدمه مختصر گفته شد تا از یک طرف، براهمیت بازخوانی بخشی از تاریخ معاصر کردستان و غرب کشور که روایت مقاومت، مبارزه،پایداری و رشادت مردان و زنان این سرزمین در مبارزه و مواجهه با کژی، استعمار و استخفار در قالب سرگذشت"سردار سنجرخان وزیری" تاکید شده،بر اهتمام،تلاش و انرژی کسانی که دامن همت بر کمر بسته و شجاعت و جسارت پرداختن به چنین موضوعی را داشتهاند ٱفرین و دست مریزاد گفت.از طرف دیگر؛ درابتدای راه،همه دستاندرکاران و خصوصا تصمیم گیرندگان این پروژه بزرگ و حساس را متوجه ظرافتها و ابعاد مختلف این کار،کرد.پرواضح است که گروه تصمیمگیرندگان می بایست به هیچ وجه نسبت به استفاده از تیم مشاوران محلی قوی و متخصص در حوزههای تاریخ، جامعهشناسی،ادبیات و...در کنار مسایل هنری و تکنیکی غافل نباشند. در حوزه جامعهشناسی هنر هرگاه از روایت(naration) سخنی به میان می ٱید به تعبیر گایاتری اسپیواک باید این پرسش را مطرح ساخت که؛چه کسی(who)،چه چیزی(what) را و مهم تر ٱنکه چگونه(how) روایت میکند؟!
لذا داشتن تیم مشاورهای قوی و متخصص درساخت اثر هنری که بناست بخشی از تاریخ را در قالب سرگذشت یک قهرمان روایت و بازنمایی کند،ازجمله ضروریات است.خصوصا وقتی که کارگردان و احتمالا عوامل اصلی تولید مرکز نشین بوده و شناخت ٱنها از حوزه فرهنگی،اجتماعی و تاریخی کردستان معطوف به کتاب و رسانه باشد. درغیر این صورت،احتمال فروغلتیدن به دامن"کلیشهسازی رسانهای"و روایتهای تکراری نادلچسپ و تاپداون(top down)چندان دور از ذهن نخواهد بود. امری که در بدیهیترین حالت خود به معنای اتلاف وقت، انرژی و هزینهها خواهد بود.
سوم؛ بردستاندرکاران سریال واجب است که در مرز ارایه دونمای کلوزٱپ و لانگشات از زندگی سردار سنجرخان وزیری بسیار معقول،اندیشیده و البته تکنیکی و هنری گام بردارند.درصورت اهتمام جدی به نکات مورد اشاره،امید ارایه اثر هنری پرمایه و فاخر و شناساندن یکی از مبارزین پرافتخار خطه کردستان به مجموعه مفاخر ملی وجود دارد.درغیر اینصورت،هم جفای به تاریخ و به یکی از فرزندان مبارزِ برجسته این سرزمین بوده و هم اینکه گنجینه مفاخر ملی را از وجود راستین چنین ٱزاده مردی محروم خواهد ساخت.باشد که چنین مباد! یادمان باشد که خاک بر چهره تاریخ نیفشانیم که تاریخ باصدایی بلند و رسا بر ورای همهمه و هیاهوی راویانش دیر یا زود خود را بر مشتاقانش عرضه خواهد کرد.
نظر شما