قبل از هر سخنی تاکید می شود، تقریر حاضر دفاعی از گفتمان انقلاب و در راستای تقویت بنیه های اندیشه ای آن می باشد و میدانیم که بحث گفتمان با موضوع کارگزاران دو مقوله متفاوت است. گفتمان پدیده ای کلی و ثابت و مدیران تابع و متغیرند پس هیچ متغیری عقلا نمیتواند نماینده تام ثوابت باشد. بر همین اساس عامه کارگزاران ترجیحا برخواسته از درون گفتمان دولتها نبوده و نیستند بنابراین نقد مدیران در چنین صورتی نمیتواند نقد گفتمان تلقی گردد. حال با این فرضیه باید این مهم مورد تاکید قرار بگیرد، گفتمان انقلاب که برای تثبیت و تبیین آن سالها خون دل خورده شده، باید عزیز شمرده شود و حراست از این دستاورد و زدودن بزه های مدیریتی و آفتهای متداول بر ذمه همه استوانه های خرد و کلا ن پیکره گفتمانی میباشد.
بر کسی پوشیده نیست مدیرانی که در سالهای اخیر بمنظور رسیدن به مناصب اجرایی از تقوا و اخلاق و عرف و شرع نیز عبور میکنند یقینا آفت زدگی زود هنگام در انتظار آنها خواهد بود و انتظار پاک دستی از چنین مدیرانی عبث و بیهوده می باشد کما اینکه دولتی که خود را دولت پاکدستان میدانست چگونه در آخر کار دچار گرداب های وخیم فساد و تباهی شدند پس کسی نباید امتحان پس نداده خود را مستحق نمره قبولی بداند.
به همین دلیل هیچ مدیری خصوصا در شرایط فعلی با این وضعيت رقابت کثیف در کسب قدرت از گرفتار آمدن در گرداب فساد مصون نمیباشد بنابراین هیچ دولت و هیچ مدیری نمیتواند مجموعه زیر دست خود را از آسیبهای مبتلا به جامعه مصون بداند چرا که فساد و انحراف و تبانی در کمین هر صاحب منصبی بوده ومی باشد مگر اینکه با اتکا به قدرت تقوا لطف حق نصیبش گردد و یا با نظارت مستمر؛ از گرفتار شدن در گرداب فساد نجات یابد.
البته از برخی رفتارها نباید چندان هم غمین بود چرا که انحراف از گفتمانها در طلیعه شکل گیری هر دولتی پدیده جدیدی نیست، هم مدیران منصوب و هم رهبران گفتمانی دولت و حتی برخی منسوبین و منصوبین ضعیف خود میدانند که مظروفی برای ظرف گفتمانی نمیباشند تا این لوکوموتیو بتواند سرعت لازم را در اندازه انتظارات جامعه به قطار توسعه منتقل نماید. قطعا برخی تغییرات از صدر تا ذیل مدیریتی ضروری می باشد وگرنه همه ارکان دولت می دانند که این رمق و رونق مدیریتی، متناسب با انتظارات جامعه از گفتمان دولت مردمی، نبوده و تغییر با هدف تقویت و شتاب توسعه بر مبنای اندیشه گفتمان یک ضرورت برای موفقیت همه جانبه می باشد. همچنین درصد انحرافی از مدار گفتمان، در هر دولتی اجتناب ناپذیر است، بنابراین انتظار میرود این غربالگری گفتمانی هرچه زودتر صورت گیرد تا پیاده شدن اهداف دولت مردمی شتاب منطقی و مضاعف خود را طی نماید.
حال با این توصیفات باید بگوییم که گفتمان حاکم فعلی حاصل زحمات و تلاشها و هزینه ها و گرو گذاشتن آبرو از سوی بسیاری از نیروهای محجوب و مهجورجامعه می باشد که امیدهای زیادی به موفقیت او میرود، بنابراین ایستایی و پویایی این گفتمان شرط اساسی مدیریت کارآمد کشور می باشد، هرچند بعضی ها که بر حسب تصادف و یا با شیوه ای فوق به کاروان مدیریتی این گفتمان متصل شده انداما همگان میدانند، که مجموعه ملاحظات ، از ورود غیر مسئولانه نمایندگان گرفته تا سهامداران انتخاباتی در فرایند شکل گیری مدیریت های جدید نقش اساسی دارند. به همین علت است که نمیتوان احراز برخی جایگاههای مدیریتی را به شایسته سالاری متصف نمود پس باید با تانی و صبورانه منتظر موفقیت و یا ناکامی برخی از آنان بود بنابراین باید گفت مدیران پیمانی چندان نمی توانند سوار بر این قطار گفتمان آرمانی باشند. پس پیرایش و پالایش گفتمان از بزه های مبتلا به بر ذمه همگان بوده که دلسوزان و خیرخواهان گفتمان در کنار رسانه های پیشران و مطالبه گر همانند دوره محنت هشت ساله تدبیر به صیانت از گفتمان انقلاب ادامه میدهند، منتها با این تفاوت که در دوره محنت، گفتمان التقاطی و بالطبع برنامه های دولت قابل نقد بود ولی در دولت انقلابی برخی بزه های مدیریتی بمنظور ماندگاری گفتمان استمرار خواهد داشت، بنابراین رویه نقد مدیران و مطالبه گری مردم را در راستای سلامت و پایداری گفتمان اصیل انقلاب بر خود جایز میدانیم.
نظر شما