با توجه به گزارشهای اخیر نهادهای مربوطه و همچنین نگرانیهای فعالان حوزه حقوق شهروندی، گرچه آمارهای مختلفی از کودکان کار در کشور ارائه میشود اما درمجموع میتوان تخمین زد که بین ۴۰۰ تا ۹۰۰ هزار کودک کار بهصورت فصلی و یا دائم در سطح کشور مشغول کارند که البته تعدادی از این افراد نیز از اتباع خارجی موجود در کشورند.
در استان آذربایجانغربی نیز گرچه از ارقام حدود ۲۰۰ نفر کودک کار برای کلانشهری چون ارومیه، توسط نهادهای حمایتی سخن گفته میشود اما در سال گذشته(۹۸)، چند هزار دانشآموز که تحصیلات دوره ابتدایی را به پایان رساندهاند در مقطع بالاتر ثبتنام ننمودهاند این میتواند زنگ هشدار مهمی برای افزایش روند کودکان کار در استان و بهتبع آن کشور باشد.
جدیدترین گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار از وضعیت فعالیت کودکان ۱۰ تا ۱۷ ساله نشان میدهد که در سال ۹۶ از حدود ۹ میلیون کودک، حدود ۴۹۹ هزار نفر، کودک فعال هستند؛ به عبارتی حدود نیم میلیون کودک شاغل یا در جستجوی کار هستند. از میان این کودکان ۴۱۰ هزار نفر شاغل و ۸۹ هزار کودک نیز در جستجوی کار بودهاند.
طبق استاندارد سازمان بینالمللی کار درباره کار کودک، سه معیار اصلی فعالیت اقتصادی، نوع شغل و ساعت کار هفتگی در کنار معیارهای دیگری مانند شرایط کاری ملاک عمل قرار میگیرد.
براساس این معیار، در رده سنی ۵ تا ۱۷ ساله، اشتغال کودکان به شکل کار کودک و کار پرخطر کودکان نیز مشاهده میشود.
کشور ایران در این مقایسه با بسیاری از مناطق جهان در شرایط تقریبا مناسبتری قرار دارد. در جهان، برای گروه سنی ۵ تا ۱۷ ساله از سال ۲۰۱۲ تا سال ۲۰۱۶ سهم کودکان شاغل از ۱۶.۷ درصد به ۱۳.۸ درصد رسیده است. کودکان مشمول کار کودک از ۱۰.۶ درصد به ۹.۶ درصد و سهم کودکان دارای کار پرخطر با کاهش ۰.۸ درصدی از ۵.۴ درصد به ۴.۶ درصد رسیده است.
برخی کارشناسان براین باورند که بسیاری از کودکان کار در دست مافیای دستفروشی و تکدیگری گرفتارشدهاند و برخی دیگر از آنان به علت درآمدی که این شغل بدون دغدغه برای آنان دارد، این کار را ادامه میدهند.
پای حرف بچهها که بنشینیم قضیه چیز دیگری است و عمق درد را میتوان فهمید. مهدی که در رستورانها و کافهها آدامس میفروشد و صادق که سر چهارراه بهزور گلها را از پنجره ماشینها به سرنشینان خودرو نزدیک میکند تا از او گلی بخرند، حرفشان بوی فقر میدهد.
بیش از ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان به دلیل تأمین معاش وارد این مقوله میشوند بنابراین نباید به آنان فشار آورد و بهزور آنان را از خیابانها حذف کرد. بنابراین در موضوع کودکان کار و خیابان، کم کردن ساعت کار کودکان مهم است و باید زمینهای فراهم شود تا کودکانی که مجبورند کار کنند از سایر حقوق مانند امنیت، آموزش و بهداشت برخوردار بوده و در کنار آنیک مهارت کسب کنند تا در آینده برای دسترسی به شغل پایدار، فرصتی در اختیار داشته باشند.
ضعف نظام تأمین اجتماعی در کشور و کافی نبودن اعتبارات تأمین اجتماعی برای افراد نیازمند جهت گذران زندگی نیز مستلزم بهبود و توجه بیشتر است. برخی از این کودکان همراه خانواده خود کار میکنند. بالاخص در مناطق کشاورزی و عشایری این امر بسیار شایع تر است.
در هیچ کجای دنیا، سیستم جمعآوری کودکان کار وجود ندارد بلکه شرایطی برای آنان فراهم میشود تا بتوانند در ساعاتی از روز درس بخوانند یا از خدمات بهداشتی و درمانی بهرهمند شده و امنیت داشته باشند.البته حذف کودکان کار امکانپذیر نیست چراکه با سختگیری در زمینه کودکان کار آنان به مشاغل زیرزمینی رو خواهند آورد و دیگر دسترسی به آنها سخت خواهد شد.
سالانه نزدیک به ۶ هزار کودک کار و خیابانی در کشور شناسایی و و برخی از آنها از خدمات بهزیستی بهرهمند میشوند اما به گفته مسئولان بهزیستی فقط درصد بسیار کمی از این کودکان سرپرست مؤثر ندارند. بااینوجود به نظر میرسد روز بهروز تعداد بچههایی که سر چهارراهها از سر و کول خودروها بالا میروند بیشتر میشود و با توجه به اینکه به گفته مسئولان تابعیت ۷۰ درصد این کودکان، ایرانی نیست، میتوان یکی از دلایل رشد پدیده کودکان کار را مهاجرت اتباع بیگانه دانست اما نباید از فقری که در خانوادههای همه این کودکان فارغ از ملیت ( ایرانی-غیر ایرانی) وجود دارد نیز غافل شد.
نظر شما