به گزارش خبرگزاری کردپرس، راسته خیاطی ها در بازار قدیمی و مرکزی ایلام یکی از خاطره انگیزترین بازارهای این شهر است، فضاهایی کوچک و چند درچند در زیر خنکای سایه چنارهای بلند شصت و چند ساله.
امروزه اگر چه که کت و شلوارهای شیک شرکتهای معروف با مارک و برندهای شناخته شده همه جای این شهر از قد و قواره آدمها بالا رفته اند اما هستند افرادی که به عادت چند دهه زندگی خود در شهر ایلام هنوز هم عادت دارند در کنج یکی از خیاطی های این راسته قدیمی و خاطره انگیز شهر لحظه ای بنشینند، خاطره ای زیبا بشنوند و آنگاه همین دوست خیاط، سانتیمتر مقوایی قدیمی را دور کمر و شانه هایش بچرخاند و چند هفته بعد کت و شلوار جدیدش را تحویل بگیرد.
در راسته ی خیاطی های شهر ایلام کاسبان هنرمندی هستند که بیش از 30 سال در این بازار سابقه کار خیاطی دارند و «محمد حیدری» یکی از همین خیاط های سابقه دار این بازار است که روزگاری با بکارگیری 6 نفر خیاط با همه فوت و فن های زیرمجموعه این هنر شب و روز کارگاه اش در حال تولید بود و برای تعیین نوبت، افراد سخت با بازه زمانی بسیار کم مواجه می شدند. سابقه 30 ساله حیدری در کار خیاطی بازار ایلام البته با نکات جالب و شگفت انگیزی هم همراه است که وقتی پای صحبتهایش بنشینی از امانت داری های او در شگفت می مانی.
با ورود کت وشلوار صنعتی وافزایش سرسام آور قیمت ها، تولید این خیاط حرفه ای اگرچه که دچار بی رونقی است اما یک صحنه بسیار زیبنده که در رفتارهای احتماعی انسان های امروزی شاید نایاب است اینجا به خوبی خود را نشان داده است. شاید کمی شگفت آور به نظر آید اما جالب است بدانید این خیاط کهنه کار و باسابقه ایلامی در مغازه خود همچنان از کت وشلوارهایی نگهداری میکند که مشتریانش دو و سه دهه قبل قدوقواره خود را نزد او اندازه گرفته اند و این کارها را سفارش داده اند تا بعد از چند روز یا چند هفته آنها را پس از آماده شدن تحویل بگیرند اما چنین انتظاری اکنون حدود سه دهه است هر روز برای حیدری تکرا می شوند و آن مشتری ها دیگر هیچگاه به سراغ سفارش های خود نیامده اند و کت و شلوارهای فراموش شده هم 20 تا 30 سال است در کنج مغازه آقای حیدری در انتظار صاحبانشان روی دیوار خیاطخانه ایستاده اند.
امانتداری زمان نمی شناسد
اما چه چیزی باعث شده که این خیاط ایلامی بعد از 20 یا 30 سال همچنان از این کت و شلوارهای فراموش شده نگهداری کند؟ حیدری در پاسخ به این سوال می گوید: بی شک برای هر کاسب، امانتداری یک ثروت ارزشمند است که باید همواره پایبند آن باشد و در قید سال و ماه و زمان نباشد. او ادامه می دهد صاحبان این کارها پارچه های خود را برای تبدیل به لباس نزد من امانت گذاشته اند و من هم موظف بوده ام اینهمه سال از این کارها نگهداری و امانتداری کنم و اگر غیر از این باشد بی شک کاری ناشایست است.
مشتری هایی که هیچوقت برنگشتند
در این مغازه خیاطی به قول آقای حیدری چند دست کت و شلوار اکنون بی صاحب مانده است که بعضی مال 30 سال پیش، بعضی 20 سال پیش و بعضی هم 15 و یا کمتر و بیشتر. او می گوید: زمانی که مراجعه صاحبان این کارها به درازا کشید ابتدا فکر کردم شاید مسافرت باشند یا مریض شده باشند بنابراین صبر کردم تا برگردند اما هیچوقت نیامدند. البته در همان سالها کارهای آماده شده داشته ام که صاحبانشان بعد از چندسال پیدایشان شد و برگشتند سراغ کارهایشان.
کت و شلوارهای فراموش شده روی دیوار این خیاطخانه به مروز زمان و بعد گذشت چند سال رنگ پارچه هایشان تغییر کرده است اما همچنان روی طناب مغازه انتظار صاحبانشان را می کشند. اما به راستی صاحبان این کت و شلوارها کجا هستند؟
صاحبان کت و شلوارهای فراموش شده کجا هستند؟
حیدری برای پیداکردن صاحبان این کارها البته در این سالها دست روی دست نگذاشته است و تا توانسته سراغ صاحبانشان را گرفته است. او می گوید: سالهای گذشته از سرنخ هایی که به دستم می افتاد دنبال صاحبانشان را گرفتم و چند موردی را متوجه شدم که صاحبانشان فوت کرده اند و وقتی به فرزندانشان گفتم بیایند سفارش پدرشان را تحویل بگیرند دیگر بعد از دست رفتن پدرشان برایشان مهم نبود و دیگر سراغ کارها را نگرفتند.
به قول حیدری در برخی موارد هم متوجه شده صاحبان کارها مدتی دچار کم دستی و بی پولی بوده اند و سراغ کارهایشان نیامدند که انها هم بعد چند سال فوت شدند. از آنجایی که صاحب این خیاطی خود یکی از معاودین برگشته از کشور عراق است بسیاری از مشتری هایش در این سه دهه از معاودین و عراقی مقیم ایلام بوده اند.
انتظاری چند دهه ای به نام اعتماد و ایمان
گفته می شود تعدادی از این افراد که نزد وی کت و شلوار کار گذاشته اند بعد از اینکه اوضاع در کشور عراق در سالهای گذشته و بعد از سقوط صدام به سامان رسید به کشور عراق برگشته اند و در این سالها اگر هم برای مدتی به ایلام برگشته اند اما سراغ سفارش های خود در این خیاطی نیامده اند. حیدری از برخی افراد شماره تلفن هایی داشته است اما وقتی بعد چند سال به آن شماره ها زنگ زده کسی پشت خط نبوده است. بعضی وقتها هم کسانی بوده و گفته اند به زودی برای تحویل کارهای اقوامشان به مغازه می آیند اما آنها هم هیچوقت نیامدند. در سالهای گذشته بسیاری از ایلامی ها خصوصاً از جامعه معاودین شهر برای کسب و کار به تهران، استرالیا و کشورهای اروپایی مهاجرت کردند و شاید هم تعدادی از صاحبان این کت و شلوارهای فراموش شده در میان این افراد باشند.
ماجرای کت و شلوارهای فراموش شده این خیاطی بازار قدیمی ایلام هر چه باشد نشان از حد والایی از امانتداری و پایبند بودن به اعتماد و ایمانی درونی است که باعث شده این خیاط ایلامی با حسی نوستالژیک بعد از چند دهه همچنان برای آمدن مشتری هایی که دیگر نیستند انتظار بکشد و با این کت و شلوارهای ایستاده روی دیوار زندگی کند.
گزارش: حشمت اله کرمی نژاد
بر اساس سوژه ای از: علی صفری
نظر شما