به گزارش خبرنگار کردپرس، «دوست ندارم ولی خب چیکار میشه کرد وقتی آینده کاری برای رشته های دیگه تضمین نیست ناچاریم «تجربی» رو انتخاب کنیم؛ البته برای تجربی هم بیشترمون روی کادر درمان کار می کنیم وگرنه رشته های دیگه فایده نداره!»... این ها سخنان «هانیه» است که امسال آن طور که خودش می گوید بر خلاف میل باطنی اش در رشته تجربی برای کنکور شرکت کرده است. او که رشته خودش علوم انسانی است اما به خاطر اینکه از آینده شغلی رشته انسانی اطمینان ندارد در کنکور تجربی شرکت کرد.
گفته های «هانیه» را بسیاری از داوطلبان کنکور سراسری هر سال تکرار می کنند و این دغدغه اکثریت قشر جوان برای ورود به دانشگاه است که همچنان زیر سایه بی تدبیری متولیان آموزش و پرورش ادامه دارد و هرگز خبری از توازن تحصیلی نیست.
جابجایی نامتعادل
در دهه های 60 و 70 بیشتر افراد به رشته های فنی گرایش داشتند به طوری که تحصیل در رشته ریاضی و فیزیک بالاترین آمار را از آن خود داشت و بعد از آن رشته تجربی و سپس رشته انسانی در رقابت با هم بودند. حتی آن زمان هم توازن در میان رشته های تحصیلی وجود نداشت و شرکت کنندگان ریاضی در حد بالایی بودند و دیگر رشته ها با جای خالی دست و پنجه نرم می کردند اما این جای خالی به گونه ای نبود که اشباع شده باشد.
در هر صورت با یک بررسی ساده می توان فهمید که حتی آن زمان هم گرایش به رشته تجربی بالا بوده و رشته انسانی که از نظر جامعه شناسان یکی از اساسی ترین رشته های تحصیلی در دوران زندگی بشری محسوب می شود همچنان اهمیت آن نادیده گرفته شده و می شود و اما رشته ریاضی که تا دهه 70 بالاترین علاقه مندی را از آن خود داشت اکنون جای خود را به تجربی داده و به این شکست عمیق تن سپرده است.
شکستی که نه متولیان آموزش و پرورش موفق شده اند آن را درمانی نهند و نه متولیان مرتبط با اشتغال... هرچند مسئولان در تمامی سخنان خود صحبت از تلاش برای توازن تحصیلی و هماهنگی با بازار کار می گویند اما مثل همیشه آنچه ملموس نیست عمل به گفته هاست!
آفتی بنام نظام نابرابر و ناعادلانه توزیع درآمدها
همین یکه تازی رشته تجربی آسیبی را نصیب کشور می کند به نام کمرنگ شدن صنعت مهندسی و کارهای فنی و همچنین رشته های مرتبط به جامعه و انسان شناسی.
در واقع تحقیقات نشان می دهد که هرچه نابرابری در نظام آموزشی و بازار کار وجود داشته باشد آسیب اصلی آن در ابتدا گریبان جامعه، سپس دولت و اقتصاد کشور و در نهایت نسل آینده را خواهد گرفت. به طوری که اگر روال به همین گونه پیش رود تا چند سال آینده در کشور تنها فارغ التحصیلان رشته های مرتبط به تجربی است که می مانند و دیگر خبری از مهندسان و جامعه شناسان و ... نیست؛ آن وقت با این وضعیت آیا می توان یک کشور را اداره کرد؟
همین معضل عامل نگرانی تحصیل کردگان فنی هم شده به طوری که این وضعیت را آفتی در نظام فنی و مهندسی کشور می دانند.
در همین زمینه «مهدی سعیدی» به عنوان پژوهشگر دکترای تخصصی شهرسازی معتقد است همین نظام نابرابر و ناعادلانه توزیع درآمدها؛ عامل اصلی مسدود کننده راه توسعه و رونق صنعت و آفتِ اساسی در نظام فنی و مهندسی کشور تلقی می شود.
به گفته او در کشور ایران منابع و معادن گوناگون و متنوعی وجود دارد که امکانات بالفعل و بالقوه زیادی را برای کشور فراهم آورده و مشابه آن ها در کشورهای دیگر بسیار معدود و انگشت شمار است. با این وجود توسعه و رونق صنعت در جایگاه واقعی خود قرار ندارد و در این زمینه "توزیع نابرابر و ناعادلانه درآمدها" به عنوان عامل اصلی مسدود کننده راه توسعه و رونق صنعت و آفتِ اساسی در نظام فنی و مهندسی کشور به شمار می­آید.
«سعیدی» در گفت و گو با خبرنگار کردپرس همین نابرابری درآمدها را عامل از بین رفتن انگیزه در میان جوانان می داند. «اختلاف فاحش و ناعادلانه بیش از پنجاه برابری درآمدها در زمینه ­های مختلف باعث شده که جوانان کشور در برخی از حوزه­ ها و زمینه ­ها انگیزه و توان کار کردن را نداشته باشند (کار در عرصه­ های گوناگون صنعت) و یا به فکر مهاجرت هستند و یا با کوله­ باری از غم و اندوه و استعدادهای شکوفا نشده در زمینه­ های کاذب و بی ارزش اشتغال دارند.»
او از اینکه در کشور برای رشته های فنی و مهندسی اهمیت چندان قایل نمی شوند گفت. «در اکثر کشورهای توسعه یافته و پیشرفته توجه زیادی به کمیت و کیفیت حوزه­ های فنی و مهندسی می­ شود ولی در کشور ما به آن توجه نمی­ شود و ارزش واقعی رشته­ های فنی و مهندسی نادیده گرفته شده است.»
آن طور که این عضو بنیاد نخبگان کردستان می گوید «وقتی که دانشجویان زیادی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشته­ های فنی و مهندسی سالانه انصراف می­ دهند و دوباره در کنکور رشته ­های علوم تجربی شرکت می­ کنند، این نشان دهنده نبود احساس اهمیت و ارزش در تحصیل این گونه رشته ­ها است.»
معضل دیگری که «سعیدی» به آن اشاره دارد باز می گردد به مسئله مهاجرت و یا همان فرار مغزها. «درصد زیادی از فرار و مهاجرت مغزها در حوزه­ های فنی و مهندسی است. چون عرصه کار و شکوفایی استعداد در کشور برای آنان مهیا نیست.»
این نخبه جوان در ادامه از اهمیت ویژه رشته های فنی و مهندسی در مدیریت صنعت و اقتصاد کشور می گوید. «نیازهای اولیه انسان که مسکن و خوراک و پوشاک است، حاصل کار و پژوهش رشته ­های فنی و مهندسی بوده و میزان صادرات کشور هم به میزان کارکرد و فعالیت حوزه صنعت کشور ارتباط دارد. تمام کشورهایی که بازارهای جهانی را تصرف کرده­اند در حوزه صنعت و نظام فنی و مهندسی پیشرو و ممتاز هستند و برنامه ریزی درستی برای حوزه صنعت و کار دارند. در این کشورها رشته ­های علوم مهندسی نسبت به رشته­ های دیگر از ارزش بیشتری برخوردار است.»
«مهدی سعیدی» همچنین اختلاف میزان کسب درآمد مشاغل مرتبط به رشته های فنی با تجربی را عامل دیگر در این معضل می داند. «در کشور ما درآمد یک مهندس به طور میانگین چه میزان است؟ درآمد یک پزشک به طور میانگین چقدر است؟ اختلاف فاحش و ناعادلانه این درآمد برکسی پوشیده نیست. یک پزشک متخصص چند سال درس می­ خواند تا دوره تحصیلی ­اش به اتمام برسد؟ یک مهندس برق، مکانیک یا شهرساز چند سال باید درس بخواند تا بتواند درجه دکتری تخصصی خود را اخذ نماید؟ همان طور که واضح است به لحاظ تعداد سال اختلاف چندانی با هم ندارند و در تعداد سال­ های دوره تحصیلی مشابه هم هستند.»
او با این پرسش که شرایط کاری کدام سخت­ تر است؟ و کدام یک بیشتر مسئولیت پذیر هستند؟ به نوعی یکی از مهم ترین چالش های پیش رو در خصوص فقدان حس مسئولیت پذیری را نشان داد. «کسی که در شرکت­ های فنی و مهندسی، بیابان­ ها و سکوهای نفتی کار می­ کند و اگر در محاسبات اشتباهی رخ دهد مسئولیت­ های زیادی را باید قبول کند کارش سخت تر است؟! یا کسی که در بیمارستان کار می­ کند و اگر برای بیمار اتفاقی بیافتد هیچ کس پاسخگو نیست چون یا بیمه جوابگو است یا قبل از عمل امضای نبود ضمانت کار از سرپرست بیمار اخذ می­ شود؟!»
مطابق اظهارات «مهدی سعیدی» ممکن است که از سوی یک صنف خاصی اظهار شود که موضوع درمان یک بعد حیاتی در سلامت جامعه است. اگر این موضوع بیان شود باید توجه نمود که همیشه پیشگیری مهم­ تر و اساسی­ تر از درمان بوده و هست و به جای درمان، وزارت بهداشت باید بیشتر به فکر پیشگیری باشد.
دغدغه اصلی این جوان نخبه زیر سؤال بردن زحمات دیگر مشاغل نیست اما آنچه در اینجا مهم به نظر می رسد تبعیضی است که خواسته یا ناخواسته در جامعه دیده می شود. جدای از تبعیض، نبود یک توازن میان مجموعه مشاغل و رشته های تحصیلی در دانشگاه ها و بازار کار باعث شده حس نیاز در میان پژوهشگران دغدغه مند برانگیخته و به فکر واداشته شوند.
صحبت های «مهدی سعیدی» که خود یکی از محققان برجسته رشته های فنی است به این می رسد که همین نابرابری در میزان درآمدها باعث شده متفکران حوزه های فنی و مهندسی بی انگیزه شوند. «وقتی که اختلاف فاحش و ناعادلانه در میزان درآمد رشته­ های علوم پزشکی نسبت به رشته­ های فنی و مهندسی در کشور وجود دارد، چگونه باید انتظار داشت که مغزهای برتر در رشته ­های فنی و مهندسی ابتکار و نوآوری داشته باشند؟ چگونه و با چه انگیزه ­ای افراد مخترع و تلاشگر و نوآور؛ زمان و انرژی خود را به حوزه­ های فنی و مهندسی اختصاص دهند؟ در کدام یک از کشورهای توسعه یافته و پیشرفته دنیا تا این حد اختلاف ناعادلانه میان رشته های علوم پزشکی و رشته ­های فنی و مهندسی وجود دارد؟»
او در ادامه با بیان اینکه تمام وسایل و تجهیزاتی که در علوم پزشکی مورد استفاده قرار می­ گیرند حاصل تلاش و نتیجه کار مهندسان خارجی است (اکثر این وسایل و تجهیزات وارداتی هستند) گفت که علوم فنی و مهندسی در کشور ما سرکوب شده و قربانی سیاست­ های ناکارآمد و منفعت طلبانه (منفعت فردی گروهی خاص از جامعه) شده است.
«سعیدی» در ادامه رونق تولید را در گرو رونق صنعت و توجه به گروه های فنی و مهندسی در وهله نخست دانست. «رونق در حوزه صنعت به صورت چرخ ه­ای عامل توسعه در حوزه­ های دیگر هم می­ شود. بدین معنی که اگر در زمینه­ های گوناگون فعالیت ­های فنی و مهندسی شکل بگیرد، رونق در فعالیت حوزه­ های دیگر هم ایجاد می ­شود.»
براساس گفته های او زمانی که به طور متوسط درآمد دلالان مسکن و کالاهای اساسی، رشته­ های علوم پزشکی و وکلا چند صد برابر رشته­ های علوم فنی و مهندسی باشد چگونه باید انتظار داشت که در حوزه صنعت و تولید رونق شکل بگیرد؟!
«نه تنها درآمد محدود و ناچیز بلکه سازوکارهای سازمانی و اداری پیچیده در حوزه صنعت و تولید به طرز عجیبی راه دست یافتن به رونق در تولید را مسدود نموده است. آیا درآمد چندین برابر (در موارد خاص تا چند صد برابر) با معیارها و اصول اسلامی، عقلانی و انسانی تناسب دارد؟»... «سعیدی» ضمن بیان این مطلب از ارائه راهکارها و قوانین مختلفی برای حل معضلات و مسائلی گفت. راهکارهایی که می تواند عاملی برای باز کردن مسیر تولید و رونق در حوزه صنعت به معنای واقعی شود.
به گفته او ارزشمندی و شکوفایی عرصه ­های علوم مهندسی باید به گونه ­ای باشد که حتی اگر دولت و حاکمیت زمینه استخدام و فعالیت در این عرصه را فراهم نکند، نیروهای متخصص به صورت خویش­ فرما بتوانند فعالیت کنند و این امر تنها در پرتو انگیزش سازندگی جامعه و توزیع عادلانه درآمدها به عنوان محرکه اصلی در این حوزه، محقق می­ شود­.
این پژوهشگر حوزه شهرسازی بر انجام مطالعات جامع و دقیق برای تدوین قوانین و راهکارهای مرتبط تأکید کرد. «سعیدی» از ترسیم چارچوبی برای دورنمای مطلوب کار و فعالیت و بسترسازی برای حذف نابرابری و بی عدالتی در توزیع درآمدها گفت.
چارچوب ترسیمی او به این شرح است:
*گزارش: زیبا امیدی فر
نظر شما